ویژه سالگرد قیام 15 خرداد 42

روند تاریخی انقلاب اسلامی

روند تاریخی انقلاب اسلامی

الغای تصویب نامه انجمن های ایالتی و ولایتی در پی اعتراض های روحانیان سبب ناخشنودی آمریکا شد. انتشار مقاله انتقادآمیز تازه ای درباره اوضاع ایران در مطبوعات آمریکا، که شاه آن را انعکاس نظرهای مقامات رسمی آمریکا می پنداشت، مسأله امکان تغییر روش آمریکا در برابر رژیم را پدید آورد و بر نگرانی شاه افزود 


الغای تصویب نامه انجمن های ایالتی و ولایتی در پی اعتراض های روحانیان سبب ناخشنودی آمریکا شد. انتشار مقاله انتقادآمیز تازه ای درباره اوضاع ایران در مطبوعات آمریکا، که شاه آن را انعکاس نظرهای مقامات رسمی آمریکا می پنداشت، مسأله امکان تغییر روش آمریکا در برابر رژیم را پدید آورد و بر نگرانی شاه افزود (1).

یک ماه پس از پایان مسأله انجمن های ایالتی و ولایتی، طرح شش ماده ای معروف به «انقلاب سفید» آماده گردید و طبقات مختلف به شرکت در یک همه پرسی فراخوانده شدند.

آمریکاییان که نگران وضعیت بحرانی ایران و مخاطرات احتمالی سقوط رژیم و رشد نیروهای ضد غربی بودند، شاه را تشویق کردند که با اجرای برنامه رفرم اجتماعی و اقتصادی و نادیده گرفتن قانون اساسی در رفتار سیاسی خود نقشی قوی تر ایفا کند و در حل این بحران بکوشد .

پنج روز پیش از همه پرسی، ششم بهمن 1341، در یادداشت سری معاون وزارت امور خارجه آمریکا به اهمیت نقش آمریکا در پشتیبانی از اقدامات سیاسی اقتصادی محمدرضا شاه چنین اشاره شده است:

در تعقیب اقدامات مثبت ایالات متحده آمریکا در سال 1961 و گام هایی که در جهت مقابله با تهدید بحران اقتصادی ایران برداشته شد، شاه را تشویق نمود که فراتر از نقش خود در قانون اساسی عمل کند و با اجرای برنامه رفرم اجتماعی و اقتصادی، مخاطرات احتمالی براندازی رژیم را که ناشی از هرج و مرج و منجر به فزایندگی قدرت عوام فریبانه نیروهای ضد غربی خواهد شد، دفع کند (2).

بدین ترتیب، شاه مصمم شد این رفورم ها را اجرا کند.

با اعلام اصول ششگانه انقلاب سفید، امام خمینی که از ماهیت این حرکت آگاهی داشت بار دیگر مراجع قم را به تشکیل جلسه به منظور رسیدگی و اخذ تصمیم درباره آن فراخواند. در این نشست، چنان مقرر شد که نخست نماینده دولت برای توضیح درباره این کار به قم دعوت شود و سپس نظرهای روحانیان به اطلاع شاه برسد. مرحوم آیت الله کمالوند پذیرفت به نمایندگی از علما، به دیدار شاه شتابد و مخالفت آن ها را با رفرم های ضد اسلامی، به او گوشزد کند. شاه که تداوم سلطنتش را در اجرای برنامه هایش می دید، ضرورت اجرای آن را اعلام کرد و بدین ترتیب، ششم بهمن 1341 روز رفراندوم در نظر گرفته شد.

پس از رفراندوم، که با نیرنگ، تقلب و تهدید گسترده همراه بود، روزنامه ها با تبلیغات گسترده این «پیروزی» را به شاه و مردم تبریک گفتند. حامیان خارجی دربار پیام های تبریک برای شاه فرستادند و رئیس جمهور آمریکا اعلام داشت:

مسلم است که این پشتیبانی ملی اعتماد آن اعلی حضرت را به درستی راهی که برگزیده اند تقویت کرده... (3).

ریچارد کاتم، کارشناس پیشین وزارت خارجه آمریکا در ایران، از معدود مخالفان شرایط انجام رفراندوم بود. او در نامه ای به روزنامه نیویورک تایمز، که از اصول «انقلاب سفید» شاه و موفقیت وی در انجام رفراندوم به شدت دفاع می کرد، چنین نوشت:

رفراندوم شاه نه آزاد بود و نه یک پیروزی برای دموکراسی و حکومت مردم بر مردم به شمار می آید (4).

یک مورخ فرانسوی نیز چنین نوشت:

..پوچ بودن نتیجه رفراندوم 9/99% آری وقتی آشکار شد که چند ماه بعد، موج تظاهرات در خیابانها به راه افتاد و این بار قشری از روحانیون بر ضد رژیم موضع گیری کردند. آیت الله خمینی اعتراضات را رهبری می کند. او از اقامتگاه خود در شهر قم مستقیما شاه را با لحن تندی مخاطب قرار می دهد (5).

اقدامات و واکنش امام در قبال رفرم های جدید
شاه پیوسته خود را دیندار و از معتقدان راستین مذهب می نمایاند. او می کوشید با روحانیت ارتباط داشته باشد تا بتواند همیشه از حمایت آن ها برخوردار شود. بدین سبب، هرگز خود را در برابر روحانیت قرار نمی داد و در مسأله انجمن های ایالتی و ولایتی دولت را مسؤول دانست، ولی در موضوع «انقلاب سفید» وضعیت تفاوت داشت. شاه که موقعیت خود را در خطر می دید، برای نخستین بار خود وارد میدان شد و به طور مستقیم در برابر روحانیت قرار گرفت. علما و در رأس آنان امام خمینی (ره) به تقبیح شدید رژیم پرداختند و به اقداماتی علیه رژیم دست یازیدند. مهم ترین اقدام ها عبارت است از:

1 تحریم رفراندوم و سفر شاه به قم
چنان که گذشت، شاه در پاسخ به مرحوم آیت الله کمالوند اعلام کرد که رفورم ها را انجام خواهد داد. امام خمینی نیز، در نشستی با علما، فرمود:

باید توجه داشت که این حادثه را نمی توان با غائله «تصویب نامه» مقایسه کرد... آن غائله به حسب ظاهر به دولت مربوط می شد، طرف حساب ما دولت بود، شکست نیز به پای دولت محسوب می گردید...، لکن در این جا آن که روبه روی ما قرار دارد و طرف خطاب و حساب ما می باشد، شخص شاه است که در مرز مرگ و زندگی قرار گرفته و چنان که خود اظهار داشته، عقب نشینی او در این مورد به قیمت سقوط و نابودی او تمام خواهد شد... (6).

در پی سخنان امام و تبادل نظرهای مراجع، سرانجام چنان مقرر شد که مخالفت عالمان دینی با رفراندوم شاه آشکارا اعلام شود و مردم به تحریم این نمایش فراخوانده شوند. پس از این تحریم، موج عظیمی از مخالفت ها شکل گرفت و دامنه تظاهرات مردمی در تهران، قم و برخی از شهرستان ها بالا گرفت. این تظاهرات، در دوم و سوم بهمن ماه در تهران و قم به یورش پلیس انجامید و بسیاری مجروح و دستگیر شدند. امام خمینی در مقابل این تهاجم، که اندکی پیش از سفر شاه به قم تحقق یافت، فرمود:

..با یورش وحشیانه دیروز مأمورین دولت به علما و مردم شریف تهران و هتک مقام مقدس روحانیت پایتخت و نیز رفتار غیر انسانی امروز مأمورین دولت با اهالی محترم قم و جامعه روحانیت این شهر و تجاوز به حریم این حوزه مقدسه، دیگر جای هیچ گونه تفاهم و حسن مراوده با دستگاه حاکمه باقی نمانده است و هیچ راهی جهت ملاقات با شاه وجود ندارد، مگر آن که شاه برای جبران اهانت و تجاوزی که به حریم مقدس روحانیت شده، آقای علم را به عنوان مجرم اصلی از مقام نخست وزیری عزل نماید... (7).

در این موقعیت، شاه با هدف به سازش کشاندن علما، به قم سفر کرد. ورود شاه به قم در چهارم بهمن در حالی صورت گرفت که این شهر به صورت یک پادگان نظامی در آمده، بازار و مغازه ها یک پارچه تعطیل بود. در این سفر، هیچ کس به استقبال او نیامد و او پس از سخنرانی تند و خشمگینانه علیه روحانیت، بی هیچ دستاوردی به تهران بازگشت.

2 خودداری از رفتن به منابر و مساجد در رمضان
پس از رفراندوم «انقلاب سفید» ، روحانیان به پیشنهاد امام خمینی به مبارزه ای منفی دست یازیدند. آن ها تصمیم گرفتند به عنوان اعتراض به دولت، در ماه رمضان آن سال، که از روز بعد از رفراندوم شروع می شد، از رفتن به مسجدها خودداری کنند. بدین ترتیب، در سراسر کشور مسجد و محراب تعطیل و دلایل تعطیلی به دنیای اسلام اعلام شد.

البته این اعتصاب، با تهدید و نیرنگ دولت و مذاکرات رژیم با گروهی از روحانیان معتدل و تبلیغات گسترده علیه روحانیون مبارز، نخست در تهران و سپس در شهرستان ها شکسته شد .

3 اعلام عزای عمومی در فروردین 42
نوروز 1342 در پیش بود و روحانیت مبارز فرصتی دیگر به دست آورد تا توفانی دیگر علیه رژیم به راه اندازد. امام خمینی در نشستی به فقیهان قم پیشنهاد کرد که عید نوروز از سوی روحانیان عزای عمومی اعلام شود. مراجع و مقامات روحانی با این پیشنهاد موافقت کردند، امام اعلامیه معروف «روحانیت امسال عید ندارد» را منتشر ساخت و دیگر بار نظرها سمت روحانیان جلب شد.

از آن جا که هر سال گروه بی شماری از مردم در ایام نوروز برای زیارت حضرت معصومه (س) و دیدن فقیهان به قم می آمدند، آن سال جشن عید به عزا تبدیل شد، وسیله ای برای اعتراض مردم علیه رژیم شاه گردید و جنبشی جدید میان مردم پدید آمد.

عصر روز دوم فروردین سال 1342، مجلس سوگواری امام صادق (ع) در مدرسه فیضیه برگزار شد و بسیاری از عالمان، مردم قم و دیگر شهرستان ها در آن شرکت جستند. نیروهای ویژه و سراپا مسلح اعزامی به قم، مدرسه فیضیه را محاصره کردند، طلاب را به گلوله بستند و فاجعه خونبار فیضیه شکل گرفت.

این فاجعه چنان بزرگ بود که رژیم برای انحراف افکار عمومی، ناگزیر دست به دروغ پراکنی زد و تبلیغات گسترده ای علیه طلاب به راه انداخت. امیر اسد الله علم، نخست وزیر وقت، در مصاحبه ای گفت:

میان روحانیونی که با اصلاحات ارضی مخالفند و دهقانانی که به قصد زیارت به قم رفته بودند، نزاعی در گرفت و یک دهقان زائر به دست طلاب قم کشته شد. (8)

رژیم شاه، به منظور پراکندن روحانیان و نشان دادن توان خود در مبارزه با آنان، فرمان جلب و اعزام طلاب به خدمت سربازی را صادر کرد.

امام برای بی اثر کردن این حرکت رژیم پیکی به پادگان باغشاه فرستاد، آقای هاشمی رفسنجانی و دیگر طلاب اعزامی به سربازی را به مقاومت فراخواند و از آن ها خواست، ضمن آگاه کردن سربازان و درجه داران، آموزش نظامی را نیز با کمال جدیت فراگیرند. (9)

دستگیری امام خمینی و قیام پانزده خرداد 42
غائله انجمن های ایالتی و ولایتی، رفراندوم «انقلاب سفید» ، فاجعه مدرسه فیضیه و واکنش های امام و روحانیت در برابر این وقایع زمینه را برای رخدادی بزرگ فراهم آورد. رخدادی که به تحولی گسترده در تاریخ مبارزات مردم مسلمان ایران انجامید.

با فرارسیدن ماه محرم، فرصتی مناسب برای گسترش دامنه قیام و هدایت مردم به سوی یک مبارزه بزرگ به دست آمد. رژیم، که از این حقیقت آگاه بود برای خنثی کردن چنین حرکتی به تهدید و ارعاب واعظان و روحانیان پرداخت و از آنان خواست ضمن پرهیز از سخنان تحریک آمیز، موارد زیر را رعایت کنند:

1 علیه شخص اول مملکت سخن نگویند،

2 علیه اسراییل صحبت نکنند،

3 عبارت «اسلام در خطر است» را به کار نبرند.

این تهدیدها در نهایت راه به جایی نبرد و در بیشتر مجالس سوگواری، روحانیان مردم را با خیانت های رژیم آشنا ساختند.

این اعتراض ها در روز عاشورا به ویژه هنگام سخنرانی امام خمینی در مدرسه فیضیه به اوج رسید. امام در نطق آتشین در عصر عاشورا (13 خرداد 42) حکومت پهلوی را با دودمان بنی امیه و یزید مقایسه کرد، به طور مستقیم شاه را مورد انتقاد و حتی تهدید قرار داد و درباره همسویی اش با اسراییل و صهیونیسم به وی هشدار داد.

پس از این سخنرانی، حرکت های اعتراض آمیز که از روزهای نخستین محرم آغاز شده بود، شدت یافت. در بیشتر شهرستان ها مردم به خیابان ها ریختند و ضمن حمایت از روحانیت، علیه شاه شعار دادند.

هر چند، بر اساس اسناد موجود، رژیم خود را برای مقابله با تظاهرات تاسوعا و عاشورا (12 و 13 خرداد 42) آماده ساخته بود، (10) ولی تظاهرات تهران و قم چنان گسترده بود که مأموران ناگزیر واکنش شدیدتری نشان دادند . بر اساس گزارش شهربانی تهران، در تظاهرات روز چهاردهم خرداد حدود 124 نفر از ساکنان پایتخت دستگیر و تعداد زیادی شهید و مجروح شدند.

رژیم شاه که در تنگنایی دشوار گرفتار شده بود، برای خاموش کردن موج گسترده مبارزات نیمه شب 15 خرداد 1342 به منزل امام خمینی یورش برد، وی را دستگیر کرد، شتابان به پادگان قصر و بعد از مدتی به پادگان عشرت آباد انتقال داد و در آن جا زندانی ساخت.

در پی دستگیری امام خمینی، اعتراض ها و راه پیمایی های گسترده در همه کشور صورت گرفت که ضمن آن بسیاری از مردم مسلمان شهید و مجروح شدند.

بر اساس گزارش های شهربانی، تهران در آتش و خون به سر می برد، مردم در نقاط مختلف پایتخت با مأموران به مقابله پرداختند و وزارت جنگ مأموریت یافت ضمن اعلام حکومت نظامی، قیام را سرکوب کند. (11)

فجیع ترین حادثه، قتل عام دهقانان کفن پوش ورامینی بود که برای پشتیبانی از امام سمت تهران رهسپار شده بودند. مأموران نظامی در سر پل باقرآباد با آن ها روبه رو شدند و با سلاح های سنگین آنان را قتل عام کردند.

دستگاه های تبلیغاتی شاه، که با وضعیتی نامنتظره روبه رو شده بودند. کوشیدند قیام پانزده خرداد را به عوامل بیگانه نسبت دهند. رژیم در رسانه های خبری خود چنین ادعا کرد:

شخصی به نام عبدالقیس از بیروت با هواپیما وارد ایران شده و در گمرک مهرآباد در حدود یک میلیون تومان از او به دست آمده و پس از تحقیقات، اعتراف کرده که مبلغ مزبور را از طرف جمال عبدالناصر برای افراد معینی در ایران آورده است.

ادعای رژیم، مبنی بر دخالت مصر در ایجاد شورش در ایران، مورد انتقاد بسیاری از نشریات خارجی واقع شد. (12) رژیم سندی در این باره ارائه نکرد و هرگز نتوانست آن را اثبات کند.

نتایج و پیامدهای قیام 15 خرداد
شالوده فکری قیام پانزده خرداد را باید در رهیافت امام خمینی در تغییر نظام سلطنتی و برقراری حکومت اسلامی جست وجو کرد، رهیافتی که امام بر اساس آن در مسأله انجمن های ایالتی و ولایتی با تغییر قانون اساسی به مخالفت پرداخت، رفراندوم را با پرسش روبه رو ساخت، علیه نظام حاکم به افشاگری پرداخت و این هدف را پانزده سال بعد به ثمر رساند.

قیام 15 خرداد و حوادث مربوط به آن، آثاری بر جای نهاد که در تداوم و موفقیت نهایی نهضت تأثیر جدی داشت. بخشی از این آثار عبارت است از:

1 دور جدید مبارزات روحانیت
ضربه هایی که در پی نهضت مشروطه بر روحانیت فرود آمد و نیز اختناق و سرکوبی دوره استبداد رضاخانی، روحانیت را از صحنه سیاسی کشور کنار زد. پس از آن نیز، به رغم مبارزات آیت الله کاشانی و فدائیان اسلام و حمایت فقیهانی چون مرحوم آیت الله خوانساری، حوزه ها با دخالت در مسائل سیاسی بیگانه بودند. با آغاز نهضت امام، روحانیت شکل سیاسی به خود گرفت، گسترده و یکپارچه به صحنه سیاسی کشور گام نهاد و مبارزه را تا سرنگونی نظام شاهی ادامه داد .

2 مرکز قرار گرفتن نیروهای معارض مذهبی
با این قیام، مخالفان مذهبی رژیم در مرکز قرار گرفتند و نیروهای معارض غیر مذهبی، مانند احزاب سیاسی ملی گرا و نیروهای چپ، به حاشیه عرصه سیاست کشور رانده شدند.

3 رشد آگاهی و تفکر انقلابی در مردم
در پرتو سخنرانی ها، پیام ها و اعلامیه های عالمان و خطیبان به تدریج میزان آگاهی مردم فزونی یافت.

4 افشای چهره مزدورانه شاه
شاه پیوسته می کوشید خود را بی گناه، حامی اسلام و روحانیان جلوه دهد و با ابزارهایی چون تعویض نخست وزیر، دولت را مسؤول نابسامانی ها نشان دهد.

قیام خونبار 15 خرداد، شاه را ناگزیر ساخت به این ریاکاری ها و نیرنگ بازی ها پایان دهد و با چهره ای عریان به صحنه آید. پس از کشتار مردم، همه دریافتند که ریشه تمام فسادها و خرابی ها شاه است و باید آماج تیرهای اعتراض قرار گیرد. وقتی خبر حمله پلیس و مأموران نظامی به مردم و روحانیان (در قضیه مدرسه فیضیه) به رهبر بزرگ انقلاب رسید، چند بار پیاپی فرمود: رژیم خود را رسوا کرد و ماهیت خود را بروز داد. (13)

5 تشکیل سازمان ها و گروه های اسلامی
تا پیش از قیام 15 خرداد، نیروهای مسلمان تشکیلاتی نداشتند و دست کم از تشکیلات موفق و کارآمد بی بهره بودند.

پس از قیام 15 خرداد، ضرورت تشکیلات و ایجاد سازمان هایی جهت هدایت مبارزات مورد توجه نیروهای مذهبی قرار گرفت. هیأت های مؤتلفه رهاورد این اندیشه است که از به هم پیوستن گروه های مختلفی چون دانشجویان، روحانیان و بازاریان، با اطلاع حضرت امام و در ارتباط با ایشان، شکل گرفت. این گروه پس از تبعید حضرت امام، از فعالیت های آموزشی و عقیدتی سمت سیاست و مبارزه مسلحانه تغییر جهت داد و به یک سازمان سیاسی نظامی تبدیل شد. در این زمان، حزب ملل اسلامی نیز با هدف برقراری حکومت توحیدی اسلامی، اعلام موجودیت کرد و مردم را به مبارزه مسلحانه با رژیم فراخواند.

افزون بر این پس از قیام 15 خرداد، انجمن های اسلامی در مراکز مختلف شکل گرفت و در رشد آگاهی عمومی نقشی ارزنده ایفا کرد. پدید آمدن این سازمان ها و گروه های کوچک و بزرگ نشان دهنده آن است که ضرورت مبارزه سازمان یافته در اندیشه مردم ریشه دوانیده بود.

پی نوشت ها:

.1 محمود طلوعی، داستان انقلاب، نشر علم، تهران، 1373، ص .197

.2 غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، تهران، 1371، ص 221 و .222

.3 حمید روحانی، پیشین، ص .271

.4 باری روبین، جنگ قدرت ها در ایران، مترجم محمود مشرقی، آشتیانی، 1363، ص .96

.5 کریستین دلانوآ، ساواک، ترجمه عبدالحسین نیک گهر، طرح نو، تهران، 1370، ص .91

.6 حمید روحانی، پیشین، ص .226

.7 همان، ص .254

.8 روزنامه اطلاعات، 6/1/ .42

.9 کوثر، ص .65

.10 حمید روحانی، پیشین، ص .432

.11 برای مطالعه متن سخنرانی رجوع کنید به صحیفه نور، ج اول، ص 54 و حمید روحانی، پیشین، ج اول، ص 456 و کوثر، ج اول، ص .91

.12 علی دهنوی، قیام خونین 15 خرداد 42 به روایت اسناد، موسسه خدمات فرهنگی رسا، تهران، 1360، ص .44

.13 همان، ص .111

.14 روزنامه فرانسوی لوموند ضمن گزارش خبر تظاهرات، ادعای رژیم در مورد مداخله دولت مصر در ایجاد شورش را رد کرد. این روزنامه هم چنین به عمیق بودن شکاف بین مردم، رژیم و حمایت مردم از علمای سرشناس زندانی و این که تنها نیروهای مسلح قادر به برقراری آرامش اند اش

اره کرده بود. (غلامرضا نجاتی، پیشین، ص 237) .

.15 حمید روحانی، پیشین، ج 1، ص .251

 منبع : انقلاب اسلامی، چرایی و چگونگی رخداد آن , جمعی از نویسندگان

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه