معرفی شخصیتهای فرهنگی و ادبی

درباره امیرشاهی سبزواری

درباره امیرشاهی سبزواری

 امیرشاهی سبزواری یکی ازبرجسته ترین مشاهیر هنر و ادبیات خراسان در دوره تیموریان بود که در قالب غزل، رباعیات و مثنوی شعر می‌سرود و بسیاری از شاعران معاصر و پس از خود را تحت تاثیر قرار داد به گونه‌ای که بسیاری به مطالعه و بررسی ویژگی‌ شعری وی پرداختند

 امیرشاهی سبزواری یکی ازبرجسته ترین مشاهیر هنر و ادبیات خراسان در دوره تیموریان بود که در قالب غزل، رباعیات و مثنوی شعر می‌سرود و بسیاری از شاعران معاصر و پس از خود را تحت تاثیر قرار داد به گونه‌ای که بسیاری به مطالعه و بررسی ویژگی‌ شعری وی پرداختند.

دوران تیموریان یکی از دوره های تاریخ ایران به شمار می رود که برخلاف ویرانگری های اولیه، آنها از دوران شاهرخ چهارمین فرزند تیمور به بعد  شاهد آرامش در کشور و گسترش هنرهای مختلف از جمله شاعری، خط، نقاشی، معماری و نویسندگی هستیم به گونه ای که دربار آنان منزلگاه شاعران، نقاشان، معماران و خطاطان شد.

این دوره به دلیل ترویج شعر و شاعری و معماری و... به رنسانس هنری تعبیر می شود. شاهرخ برخلاف تیمور، جهانداری را بر جهانگیری مقدم داشت؛ پرهیزگاری، مهر بر رعایا، توجه خاص او به آبادانی ویرانه های میراث پدر و دلبستگی بسیار به دانش و ادب و هنر. شخصیت او را برجستگی می بخشید و خود او نیز به انواع هنر آراسته بود. فرزندان او نیز به پیروی از پدر صاحب هنر و حامی هنرمندان می شدند و قصرهای باشکوه خود را به وجود هنرمندان می آراستند. یکی از مشاهیر و شاعران نامدار این دوره که در ادامه به شمه ای از زندگی وی می پردازیم، امیرشاهی سبزواری است که با شاهرخ پسر تیمور، بایسنقر و الغ بیگ پسران شاهرخ و ابوالقاسم بابر پسر میرزا بایسنقر از بزرگترین امراء و شاهزادگان عصر تیموری هم عصر بود.

زندگی نامه

امیر آق‌ملک یا امیرشاهی سبزواری خطاط، نقاش، موسیقیدان و شاعر سده نهم به شمار می رود. وی از خاندان امرای سربداری سبزوار بود که در ۷۶۶ قمری در سبزوار دیده به جهان گشود. آغاز جوانی را در هرات به آموختن دانش و هنر گذراند. روشن نیست که امیر شاهی در چه زمانی از زادگاه خود سبزوار به سوی هرات رفت، اما به گفتۀ تذکره‌نویسان، امیر در هرات ندیم شاهزاده بایسنقر شد و به کوشش همین شاهزاده املاک موروثیش را که پس از برافتادن سربداران به تصرف دیوان درآمده بود، به او برگرداندند. وی شیعه ۱۲ امامی بوده که به سبب ارادت به خاندان شاه ولایت، شاهی تخلص می کرده و با عنوان امیر شاهی از او یاد شده است. وی همچنین همکار و دوست هنرمندانی مانند مولانا شمس الدین هروی و مولانا جعفر تبریزی و شاگردان او مانند مولانا اظهر و مولانا شهاب الدین عبدالله آشپز و مولانا شیخ محمود از استادان معروف خط به شمار می‌رود.(۱)

 

 

خدمت در دربار امیر تیموری

تذکره‌نویسان گفته‌اند که او مدتی طولانی در هرات همدم شاهزاده بایسُنقُر بود و در کتابخانه او خوشنویسی می‌کرد. روابط امیرشاهی و شاهزاده بایسنقر، بعد از مدتی به تیرگی گرایید. دراین خصوص نقل کرده‌اند که چون شاهزاده بایسنقر خود شعر می‌سرود، از امیرشاهی خواست که تخلص «شاهی» را به او واگذارد و امیر موافقت نکرد. در نتیجه، شاه به او بی‌مهری کرد و امیرشاهی از شاهزاده بایسنقر دوری گزید. با وجود این بی مهری امیرشاهی به دلیل ارادت ویژه  بایسنقر به هنرمندان و سخنوران که خود نیز از جمله  آنان بود  مرگ بایسنقر را نیز در این رباعی به دلیل اندوه فراوان از دست دادن او صمیمانه به تصویر کشیده است.

در ماتم تو دهر بسی شیون کرد                        لاله همه خـون دیده در دامن کرد

گل جیب قبای ارغـوانی بـدرید                         قمری نمد سیــاه در گردن کرد

بعد از اختلاف با بایسنقر مهمترین مرکز ادبی آن دوره یعنی هرات را ترک کرد و به سبزوار برگشت و به کشاروزی پرداخت. بعد از مدتی، ابوالقاسم بابر از امیرشاهی دعوت کرد که به استرآباد برود تا کوشک گل‌افشان را نگارگری کند. همچنین تذکره های ادبیات فارسی نام امیرشاهی را با صفت هایی چون «مسلم اهل علم، مهر سپهر سخنوری، فارس میدان سخن، امیر سریر فصاحت و شاه سپاه بلاغت» آورده اند.

مضامین شعری

عمده شعرهای امیر شاهی سبزواری به لحاظ قالب، غزل است، وی غزل‌های خود را بیشتر به سبک هندی سروده و در اشعارش به دنبال مضامین تازه یا به گفته خودش «خیال خاص» بوده است. درون‌مایه غزل‌های او بیشتر عاشقانه است و گاهی نیز رنگ عارفانه دارد. او گاه به مضامینی چون وصف طبیعت، نکوهش روزگار، یاران ناموافق و دوری از مردم نیز پرداخته است. در اشعارش نه شخصی را مدح کرده و نه هجو فردی را گفته است، فقط در سوگ شاهزاده بایسنقر یک رباعی سروده است که گفته‌اند، در عین کوتاهی، از بهترین سوگنامه‌های عصر وی است. به نظر می‌رسد که اشعار امیرشاهی در روزگار خود شاعر شهرت و محبوبیت فراوانی یافته و چه بسیاری از شاعران معاصر و پس از او به پیروی از سبک و اشعار وی پرداخته‌اند، برای نمونه غزل ها شاهی تحسین جامی را برانگیخته و وی درباره‌اش می‌گوید: «او را اشعار لطیف است، یکدست و هموار، با عبارات پاکیزه و پرچاشنی». از مجموعه اشعار ۱۲ هزار بیتی وی تنها حدود هزار بیت به دست ما رسیده است. همچنین وی علاوه بر غزل اشعاری در قالب رباعیات، مسمط، قطعه و مثنوی نیز سروده است. (۲)
 

 

 

در ادامه بیت هایی از غزل‌های وی را می‌خوانیم:

مبارک منزلی کآن خانه را ماهی چنین باشد
همایون کشوری کآن عرصه را شاهی چنین باشد
ز رنج و راحت گیتی مرنجان دل مشو خرم
که آیین جهان گاهی چنین گاهی چنان باشد
یک امروزی عتاب آلوده دیدم روی او مُردم
کسی را جان کجا ماند اگر ماهی چنین باشد؟

دیوان امیر شاهی سبزواری

دیوان امیرشاهی سبزواری نسخه ای در قالب‌های غزل، قطعه، رباعی و قصیده و درباره عشق و عرفان است. نسخه‌های خطی بسیاری از اشعار «امیرشاهی» در موزه‌های ایران و جهان وجود دارد. کتابخانه و موزه ملی ملک، کتابخانه مدرسه سپهسالار، موزه هنر متروپلیتن، کتابخانه ملی کنگره امریکا و... میزبان و محافظ این گنجینه بزرگ جهانی هستند. این اثر برجسته در ۱۳۹۸ خورشیدی با حضور مسوولان شهری در تالار بیهقی سبزوار رونمایی شد. قبل از چاپ جدید آن؛ آخرین چاپ کتاب امیرشاهی مربوط به ۱۳۴۸ خورشیدی بود که بسیار نایاب شد و پس از ۵۰ سال و به درخواست انتشارات فیروزی سبزوار، حمیدیان نسخه قبلی را ویرایش و به‌روزرسانی مجدد کرد. این کتاب که به‌صورت نفیس و در قطع وزیری منتشر شده است، ۳۲۴ صفحه بوده که بخشی از آن شامل زندگینامه امیرشاهی و حاکمان و هنرمندان معاصر وی است و در انتهای کتاب نیز تصاویری از نسخه دست‌نویس دیوان امیرشاهی به تصویر کشیده شده است که هم اکنون در موزه هنر متروپلیتن نیویورک قرار دارد. حمیدیان در این کتاب، هفت نسخه خطی را بررسی کرده و در ذیل هر شعر، به تفاوت‌های این نسخه‌ها اشاره شده است.(۳)

 

 

 

شاعری با هنرهای چندگانه

 امیر شاهی گرچه با عنوان شاعر شناخته شده اما در چند رشته هنری سرآمد روزگار خود بوده است. برای نمونه وی در مکتب هرات از چهره های برجسته نگارگری بوده است. همچنین وی در عصر خود در تذهیب و خوشنویسی در رده های بالا قرار داشته است، وی انواع خطوط را خوش می‌نوشت و نام وی را در زمرهٔ خوشنویسان کتابخانهٔ بایسنقری آورده‌اند  اما  تاکنون نمونهٔ خطی از وی دیده نشده است. وی در فن نقاشی مصوٌر شهرت داشت و در موسیقی ماهر بود و عود می‌نواخت.

به طور کلی در خصوص فرهنگ و تمدن ایران در عصر امیر شاهی سبزواری باید گفت که ایران با عبور از نابسامانی ها و پریشان حالی های ناشی از تهاجم مغولان و تیمور به آرامش نسبی در دوره شاهرخ رسید. فرزندان شاهرخ در ترویج هنر معماری ، خوشنویسی، کتابت و موسیقی تلاش فراوان کردند در سایه  تلاش آنان برای حفظ و گسترش ادبیات، شعر فارسی در حال عبور از سبک عراقی به هندی بود. امیرشاهی به دلیل زیستن در این دوره  هنر پروری به انواع هنر ها از جمله خوشنویسی، موسیقی، نقاشی و برجسته تر از همه  آنها غزل سرایی آراسته بود. دراین دوره اگرچه شعر یکی از رسانه های فرهنگی مهم در مبادلات سیاسی اجتماعی است اما نتوانست درخشش معماری، خوشنویسی و کتابت را داشته باشد.

خاموشی:

سرانجام این چهره ادبی برجسته در ۸۵۷ قمری در استرآباد دیده از جهان فروبست و در خانقاهی در سبزوار به خاک سپرده شد.

منابع:

۱- دولتشاه سمرقندی، تذکرة الشعراء، تهران، ۱۳۶۶ ش؛  ۳۲۱

۲- علیشیر نوایی، مجالس النفایس، به کوشش علی‌اصغر حکمت، تهران، ۱۳۶۳ش، ۱۴۵

۳- دیوان امیر شاهی سبزواری، تصحیح سعید حمیدیان، انتشارات فیروزی، ۱۳۹۸، مقدمه کتاب.

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه