فیک نیوزها و تقوای مجازی

فیک نیوزها و تقوای مجازی

هر روز خبر بحرانی تازه فضای رسانه‌های مجازی ایران را در می‌نوردد. یک روز سیل، روزی دیگر زلزله؛ بحران‌های اجتماعی و اقتصادی و سیاسی، آنچه مدام در این بحران‌ها از سوی متخصصان رسانه طرح می‌شود، مسأله مهمی به نام سواد رسانه‌ای است.

 

در ادامه گزارش ۱۲ اسفند ۱۳۹۹ روزنامه ایران آمده است: هر روز خبر بحرانی تازه فضای رسانه‌های مجازی ایران را در می‌نوردد. یک روز سیل، روزی دیگر زلزله؛ بحران‌های اجتماعی و اقتصادی و سیاسی در انواع و اندازه‌های مختلف که به تناوب جای یکدیگر را پر می‌کنند و آنچه مدام در این بحران‌ها از سوی متخصصان رسانه طرح می‌شود، مسأله مهمی به نام سواد رسانه‌ای است؛ حلقه مفقوده‌ای که می‌تواند بحران‌های بزرگ را کوچک و مسائل کوچک را فاجعه غیرقابل کنترل جلوه دهد.
مردم سردرگم و مسئولان مستأصل و رسانه‌های رسمی عقب‌افتاده از سونامی اخبار را که بگذاریم کنار شبکه‌های اجتماعی با حرکت در مرز باریک و مبهم فکت و فیک، نتیجه می‌شود بی‌اعتمادی بیشتر و ناامیدی روزافزون‌تر مردم. اما چطور می‌توان راست و دروغ خبر را فهمید؟ میان این طوفان باید کجا ایستاد تا باد حادثه عقل و هوش را با خود نبرد؟ نقش مسئولان و رسانه‌ها چیست؟
مجید رضائیان استاد دانشگاه و پژوهشگر ژورنالیسم معتقد است مردم در فضای مجازی رفتارهای هیجان‌آمیزی از خود بروز می‌دهند که علت آن برخوردار نبودن از سواد رسانه‌ای است. او عمده مشکل خبرهای منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی را فقدان سندیت و مشروعیت می‌داند: «باید به مردم بگوییم این چیزی که شما می‌بینید اطلاعات تکمیلی نیست بلکه فکت است. وقتی می‌گوییم «زلزله آمد» این فکت است و وقتی به ریشتر زلزله اشاره می‌کنیم اطلاعات تکمیلی. در شبکه‌های اجتماعی فکت‌های مختلفی مطرح می‌شود که اطلاعات ندارد و در پروسه نشر و بازنشر با کامنت‌های مختلفی که روی آن سوار می‌شود اصطلاحاً طبق نظر مؤسسه رویترز و آکسفورد که به‌طور مشترک در این زمینه کار کرده‌اند فکت به پسافکت تبدیل می‌شود، یعنی یک کلاغ به چهل کلاغ تبدیل می‌شود.»

رضائیان معتقد است مردم در شبکه‌های اجتماعی بسرعت از فکت به سمت پسافکت می‌روند و دقیقاً این فاصله جایی است که باید یک فعال رسانه یا رسانه‌های معتبر در آن نقطه بایستند و در واقع با دادن اطلاعات تکمیلی از چرخه بی‌حاصل فکت به پسافکت جلوگیری کنند: «ما باید زمانی که فکت مطرح می‌شود آنجا بنشینیم و سعی کنیم آموزش‌های روزنامه نگاری را از همانجا آغاز کنیم. با این کار بلافاصله جلوی فکت‌محوری را خواهیم گرفت و تأثیر آن را از بین خواهیم برد. می‌توان با یک کامنت حاوی اطلاعات تکمیلی سوار بر موج شد و فکت را در سایه قرار داد. تنها راه جلوگیری از این چرخه، حضور روزافزون در شبکه‌های اجتماعی است چون راه دیگری برای مقابله وجود ندارد.»
او این کار را وظیفه اجتماعی و حرفه‌ای افرادی می‌داند که از سواد رسانه‌ای برخوردار هستند: «خود این حضور بین فکت و پسافکت آموزش است. ما اگر چند بار این کار را بکنیم برای بسیاری این مسأله فرهنگ‌سازی می‌شود که هر چیزی را بازنشر ندهند و مراجعه کنند به کانال‌های مختلف و اطلاعات خود را بسرعت افزایش دهند. افرادی که این کار را در صفحات خود می‌کنند به مرور نقش مرجع را ایفا می‌کنند و ما باید سعی کنیم با حضور فعالانه خود تبدیل به مرجع شویم.»

رضائیان راهکارهایی مانند آموزش رسانه و مختصات آن را از طریق پخش زنده اینستاگرام یا انتشار ویدئوهای کوتاه و تأثیرگذار را برای فرهنگ‌سازی در این زمینه راهی دیگر برای بالا بردن سواد رسانه‌ای می‌داند. آموزش از طریق کتاب‌های درسی به زبان ساده در مقاطع ابتدایی و پایه، یکی از راه‌هایی است که از نظر محمدمهدی فرقانی استادیار دانشگاه علامه طباطبایی می‌تواند در بالا بردن سواد رسانه‌ای نقش داشته باشد: «این آموزش‌ها می‌تواند ‌بتدریج در مقاطع دبیرستان و دانشگاه با سرفصل‌هایی مانند شناخت ساختار رسانه‌های بین‌المللی و داخلی، مدیریت و مالکیت رسانه، رابطه رسانه با قدرت و منافعی که در این بین وجود دارد، رسالت و مسئولیت روزنامه‌نگاران، ادامه یابد.» او طریق دوم آموزش را استفاده از پتانسیل خود رسانه برای آموزش به مردم می‌داند: «رسانه‌ها در کنار اطلاعات و اخبار و گزارش‌هایی که به‌طور معمول منتشر می‌کنند به‌طور ضمنی و صریح در ارتباط با وظایف و مسئولیت‌ها و کارکرد رسانه، به مردم آموزش دهند تا از این طریق قدرت تشخیص و انتخاب را در مردم بالا ببرند تا جایی که دیگر مردم خودشان ابزار تشخیصی مناسب را در اختیار داشته باشند.»

آیا سواد رسانه‌ای به تنهایی هدف را محقق می‌کند؟ در واقع اگر تمامی افراد جامعه زیر و بم راستی‌آزمایی یک خبر را بدانند دیگر در بحران‌ها کسی اقدام به بازنشر یک خبر بدون پشتوانه صحیح خبری نمی‌کند؟ فرقانی معتقد است سواد رسانه‌ای شرط کافی برای رسیدن به این مرحله نیست. او با اشاره به بی‌اعتمادی تاریخی مردم به مسئولان در کشور ما و دامن زدن بعضی از شخصیت‌های سیاسی و حتی فرهنگی به بی‌اعتمادی مردم می‌گوید: «در واقع شخصیت‌ها با بی‌اعتماد کردن مردم به رسانه‌های سنتی، عملاً یک پشتوانه فرهنگی را از خود سلب می‌کنند. اگر اعتماد عمومی خدشه‌دار و امید اجتماعی تضعیف شود، خواهی نخواهی مردم تمایل بیشتری به پذیرش اخبار جعلی و اطلاعات مخدوش پیدا می‌کنند. مجموعه‌ای از عوامل باید دست به دست دهد تا رابطه بین رسانه و مردم توأم با اعتماد متقابل شود. مردم باید محرم دانسته شوند و رسانه‌ها هم باید به مسئولیت اجتماعی خود عمل کنند تا بخصوص در مواقع حساس که نیاز به اعتمادسازی یا نیاز به اعتماد مردم به دولت وجود دارد این امر محقق شود.»

اکبر نصراللهی رئیس دانشکده علوم اجتماعی، ارتباطات و مطالعات رسانه، ایران را کشوری در معرض بحران‌های مختلف و مخاطرات فراوان توصیف می‌کند، مخاطراتی که اگر مسئولان و رسانه و مردم مراقب نباشند آنها هم به سیاهه بحران‌ها افزوده خواهند شد. او از بمباران اخبار توسط رسانه‌های دشمن و بحران‌افزایی توسط کنشگران سیاسی و داخلی بدون هیچ حد و مرزی می‌گوید: «در چنین شرایطی رسانه‌ها باید مسئولانه رفتار کنند و مراقب باشند آرامش روحی، روانی مردم که حد و آستانه‌ای دارد مورد تعرض قرار نگیرد. مردم هم حق دارند بدانند و هم حق دارند در سونامی اخبار منفی و دروغ، آرامش روحی و روانی‌شان مورد تعرض قرار نگیرد. از آن طرف مردم هم مسئول هستند. حالا به هر دلیلی ممکن است کنشگران سیاسی و رسانه‌ای حقوق مردم را رعایت نکنند و از هر طریق بخواهند به اهداف خود برسند اما مردم که درواقع در معرض این پیام‌ها هستند خودشان نباید به پربیننده‌تر شدن پیام‌ها و خبرهای دروغ بحران‌افزا کمک کنند.» نصراللهی اصطلاح «تقوای مجازی» را به‌کار می‌گیرد تا به مردم بگوید اگر توانایی راستی‌آزمایی یک خبر را ندارند بعد از دیدن آن از بازنشرش بپرهیزند.


آیا سواد رسانه‌ای تنها محدود به مردم است؟ اگر نشر یک خبر را دارای سه ضلع بدانیم، قاعدتاً یک ضلع آن مردم هستند و اضلاع دیگر هم خود رسانه و مسئولان. پس سواد رسانه‌ای محدود به مردم نمی‌ماند. نصراللهی در این زمینه می‌گوید: «متأسفانه مسئولان و رسانه‌ها تا بحرانی اتفاق می‌افتد می‌گویند مردم سواد رسانه‌ای پایینی دارند، این درحالی است که اگر مردم سواد رسانه‌ای پایینی داشته باشند چیز عجیبی نیست و از مردم نمی‌توان انتظار داشت چون متخصص نیستند. عجیب این است که سواد رسانه‌ای خبرنگاران و مدیران رسانه و مسئولان هم پایین است و آنهایی که مسئول بالا بردن سواد رسانه‌ای مردم هستند خودشان سواد رسانه‌ای کافی ندارند. اگر مسئولان سواد رسانه‌ای بالایی داشته باشند در زمانه بحران بموقع خبررسانی می‌کنند و نیاز مردم را بموقع تأمین می‌کنند تا مردم هم مجبور نباشند برای تأمین نیاز به دنبال منابع خبری فیک و کم‌اعتبار بروند.»


او دلیل برآمدن بحرانی از دل بحرانی دیگر را نیاز مردم به آگاهی از اتفاقات می‌داند؛ دقیقاً همان‌جایی که افراد جامعه بیش از پیش از شبکه‌های اجتماعی استفاده می‌کنند و سایت‌ها و روزنامه‌های رسمی را ورق می‌زنند: «وقتی می‌بینید در دل یک بحران ، بحران جدیدی به‌وجود می‌آید یا بحران‌افزایی می‌شود، دلیل این است که یا احتمالاً مسئولان نیازهای خبری مردم را متوجه نیستند یا به رسانه رسمی اعتماد نمی‌کنند یا جلوی انتشار خبر را می‌گیرند یا دیر وارد میدان شدند و درنتیجه با این رفتارها باعث می‌شوند شایعات زیادی تولید و منتشر شود. اگر رسانه‌ها در مواقع بحران بموقع وارد عمل شوند دیگر اصلاً خبر دروغ به وجود نمی‌آید یا فرصت برای دروغ‌پراکنی خیلی کم می‌شود. علت به‌وجود آمدن خبر دروغ این است که از طرفی مردم نیاز به اطلاعات دارند و از طرفی رسانه و مسئولان دیر وارد میدان عمل می‌شوند.»
شاید هیچگاه اخبار دروغ مانند زمان انتشار ویروس کووید ۱۹ به جان ما بستگی نداشت. از روز اول تا امروز که یک‌سال از همه‌گیری گذشته است هنوز هم صفحات مجازی بسیاری وجود دارند که با دادن اطلاعات بدون پشتوانه علمی با جان مردم بازی می‌کنند. آنها برای چند لایک بیشتر، از آخرین روش‌های درمانی می‌گویند و در این بین مردم بی‌حوصله و خسته از سالی ترسناک، آنها را همرسانی می‌کنند. چه زمانی حیاتی‌تر از امروز برای زمان آموزش رسانه‌ای خواهد بود؟

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه