مسئله‌ای به نام فضای مجازی

مسئله‌ای به نام فضای مجازی

طرف شاخ اینستاگرام است!»، این جمله را در طول روز در کوچه و بازار، محل کار و... درباره برخی افراد بارها می‌شنویم. این‌که خوب یا بد است، صاحب رفتارهای عجیب و نامتعارف هستند. هر چیزی که برای این پدیده به‌کار ببریم، باید بپذیریم که بخشی از جامعه آنها را دنبال می‌کنند.

روزنامه همدلی ۱۰ دی یادداشتی به قلم مهدی احمدی فعال اجتماعی منتشر کرد و نوشت: می‌بینیم که شرورهای سابقه‌دار، خلافکاران و افرادی که به نظر می‌آید نباید هیچ پذیرشی از طرف جامعه داشته باشند، با انتشار کلیپ‌هایی از رفتارهای خود در اینستاگرام و صفحه‌های مجازی دیگر، رفتار بخشی از جامعه به خصوص نوجوانان و جوانان را تحت تاثیر قرار می‌دهند و در مواقعی ما شاهد این هستیم که حتی عده‌ای مرید این افراد می‌شوند. پس اینگونه رفتارها قبح خود را از دست می‌دهد و عادی‌سازی می‌شود تا جایی که بعد از مدتی می‌بینیم به راحتی دیالوگ و تکیه‌کلام‌هایی که قبلاً غیراخلاقی و غیرمصطلح بود و در میان جمع هیچ جایگاهی نداشت، امروزه به راحتی در میان مردم رد و بدل می‌شود و به نوعی پذیرفته شده است.

در اینجا مسئله اصلی همین قابل قبول بودن و مورد پذیرش قرار گرفتن است که یک جامعه یا بخشی از یک جامعه تحت تاثیر چه عوامل یا شرایطی این گونه رفتارها از خود نشان می‌دهد و آن را می‌پذیرد؟ اگر بخواهیم در یک کلام پاسخ این سوال را داده باشیم، باید بگویم «سلیقه‌ها» تغییر کرده است، اما این‌که این سلیقه‌ها چرا و چگونه تغییر پیدا کرده‌اند خود محل تامل است! که در این میان باید به «ساختار» و «عاملیت» اشاره کنیم؛ یعنی هر اتفاقی که بروز و ظهور پیدا می‌کند از یک طرف به ساختارهای دولت‌ها یا نظام‌ها، مرتبط می‌شود و از طرف دیگر به افراد کنشگر. حال می‌توانیم به این جواب برسیم که تغییر سلیقه‌ای که ما امروز در میان بخشی از جامعه با آن مواجه هستیم از یک طرف به ساختارها و از طرفی دیگر به عاملیت‌های تاثیرگذار برروی آنها مربوط می‌شوند؛ یعنی اینها در نحوه مواجهه خود با فضای مجازی دچار اشتباه‌های محاسبه‌ای شده‌اند که این شعر در ذهن می‌آید «از قضا سرکنگبین صفرا فزود/روغن بادام تلخی می‌نمود!».

شاید این پرسش ایجاد شود که این نحوه مواجهه چگونه بوده و چرا اینگونه شده است؟ در جواب باید گفت افرادی تحت تاثیر ساختارها که بعضی از آنها به راحتی قابل تغییر هستند و اقتضای زمان نیز ایجاب می‌کند که تغییر پیدا کنند اما به علت منافع شخصی، گروهی، حزبی و...، نوع برخورد خاصی با پدیده‌ها دارند که نمونه بارز آن همین فضای مجازی است؛ یعنی امروزه ما در خصوص فضای مجازی «نظارت و واکنش» می‌بینیم. این‌که عده‌ای به هر نام و به هر بهانه‌ای از ایمان مردم گرفته تا نگرانی‌های دیگر، نظارت بر فضای مجازی دارند، اما در این میان گزینشی عمل می‌کنند؛ یعنی سِنسُورهایی وجود دارد که کلیدواژه‌های خاصی برای آن تعریف شده است، «بی‌حجابی، دانشجو و ...». این‌که این افراد چگونه و چطور اگر پوشش یک خواننده، بازیگر و... با ملاک‌های آنها همخوانی نداشته باشد، به راحتی می‌بینند و فریاد «وا مسلمانا» بلند می‌کنند، اما ما با حجم انبوهی از ترویج خشونت از قمه‌کشی، کتک‌زدن، سایت‌های شرط‌بندی و... روبه‌رو هستیم اما هیچ واکنشی در مقابل آن نمی‌بینیم و واکنش‌ها تنها محدود به فلان کنسرت، پوشش فلان بازیگر یا سخنرانی فلان استاد شده است. در چنین شرایطی برون‌داد را در بیرون و در فضای جامعه می‌بینیم، این‌که چند سالی است الکی معروف‌های اینستاگرام انبوهی از مطالبِ دم دستی و بی‌کیفیت روی دایره ریخته‌اند تا برای جلب توجه و جمع‌آوری لایک و فالوور، تمام زورشان را بزنند، اتفاقاً در این میان موفق هم شده‌اند. بنابراین ما نمی‌توانیم ایرادی به جامعه بگیریم که این رفتارها را نباید از خود نشان دهند، بلکه باید به فکر فرو برویم که در مقابل هر پدیده چگونه عمل کرده‌ایم، آیا رفتار ما با پذیرش جامعه همراه بوده یا واکنش جامعه را به همراه داشته است؟ این‌که برای بالا رفتن سطح آگاهی و آموزش آنها در برابر هر نوع پدیده‌ای از فضای مجازی گرفته تا... چه کارهایی انجام داده‌ایم؟ حقیقت این است که عده‌ای بیشتر به لحاظ سیاسی هر روز ساز فیلترینگ را کوک می‌کنند، اما جامعه چیز دیگری می‌گوید! ‌ ای کاش می‌دانستند که نباید برای حذف رقیب سیاسی یا مطامع خود تا این اندازه روزمره‌ترین رفتار مردم را به سیاست آغشته کنند.

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه