جنگ چالدران و تغییر مناسبات سیاسی

جنگ چالدران و تغییر مناسبات سیاسی

جنگ چالدران یکی از مهمترین جنگ‌های تاریخ خاورمیانه است. این جنگ مانند بسیاری از اتفاقات تاریخی نیست که در پاورقی یک مجله بشود، درباره‌اش سخن گفت. در واقع نبرد چالدران بود که با تعیین مرزهای امپراطوری صفوی و امپراطوری عثمانی، خاورمیانه مدرن را شکل داد.

 جنگ چالدران در حقیقت یکی از مهمترین جنگ‌های تاریخ خاورمیانه است. این جنگ مانند خیلی از اتفاقات تاریخی نیست که در پاورقی یک مجله بتوان درباره‌اش سخن گفت. چالدران نبردی مهم است که نتایج آن همچنان در حال مشاهده است. در واقع نبرد چالدران بود که با تعیین مرزهای امپراطوری صفوی و امپراطوری عثمانی، خاورمیانه مدرن را شکل داد.

ماجرا چه بود؟

"در اوایل سده ۱۶، ۲ امپراتوری برای شرق ترکیه و عراق و سوریه بزرگ رقابت می‌کردند. یکی از این‌ها، امپراطوری عثمانی در غرب ترکیه و قسطنطنیه بود. امپراتوری دیگر حاصل دوران جدید بود که امپراتوری صفوی نام داشت. امپراتوری صفوی به وسیله شاه اسماعیل پایه‌گذاری شد. این امپراتوری با مجموعه‌ای از فتوحات در آذربایجان و شمال‌غربی ایران کار خود را آغاز کرد. ۹ سال بعد، شاه اسماعیل تمام فلات ایران و بغداد را تصرف کرد. توسعه ناگهانی امپراتوری صفوی تهدیدی جدی برای امپراتوری عثمانی به شمار می رفت و این موضوع سبب شد تا سلطان سلیم امپراتور عثمانی تصمیم به مقابله با صفویان بگیرد و  قبایل ترک شرق ترکیه را سرکوب کرده و به چالدران برسد، محلی که صفوی‌ها و عثمانی‌ها در ۲۳ اگوست ۱۵۱۴ با یکدیگر مبارزه کردند. این نبرد با کمک تکنولوژی توپ آتش به نفع عثمانی به پایان رسید. پیروزی آن‌ها موجب استحکام حکومت عثمانی بر شرق ترکیه و عمدتا بر کردستان و عراق شد. صفویان که به شدت به سواره‌نظام و استفاده حداقلی از توپ‌خانه متکی بودند از شکست خود شوکه شدند. اما نکته مهم این بود که نبرد چالدران تاثیر بزرگی بر شکل‌گیری خاورمیانه مدرن گذاشت. شکست صفویان در چالدران مانع برپایی امپراتوری وسیعی در خاورمیانه شد، چراکه آنها نتوانستند کنترل شرق ترکیه و عراق را بدست بگیرند. این رویداد به شکل‌گیری مرزهای امروزی بین ایران، ترکیه و عراق منجر شد. " (۱)

دلایل شکست شاه‌اسماعیل در جنگ چالدران

شاه‌اسماعیل در این جنگ برنامه‌ریزی و ارزیابی دقیقی از شرایط نداشت و فتوحات داخلی برای او غروری کاذب ساخته بود. یکی از عوامل مهم دیگر در شکست چالدران تاثیر "دورمیش خان" بود. شب پیش از جنگ وقتی در جلسه‌ای شاه‌اسماعیل سرداران خود را گردهم آورده بود تا نظر آنان را جویا شود، محمدخان استاجلو با آوردن دلایل مسلم مقابله ارتش صفوی با ارتش عثمانی را آن هم با آن تعداد کم زیرسوال برده بود، منتهی دورمیش خان با تحقیر او آنها را مجبور به شرکت در نبرد کرده بود. دورمیش خان گمان می‌برد که سپاهیان عثمانی مجهز به توپ و سلاح گرم همانند سربازان ازبک و آق قویونلو گرسنه و بی‌رمق هستند. نهایتا شاه‌اسماعیل تحت‌تاثیر دورمیش‌خان قرارگرفت و توجه لازم را به استدلال های استاجلو که آشنایی بیشتری به ساختار ارتش عثمانی داشت، نکرد. دورمیش خان والی اصفهان بود و تجربه جنگ با عثمانی‌ها را نداشت. شاه‌اسماعیل گمان می‌برد که آشوب ینی‌چری‌ها و همین‌طور طولانی ‌بودن مسیر باعث خستگی لشکر عثمانی خواهد شد. مساله دیگر مجهز بودن سپاه عثمانی به توپ و سلاح گرم بود. یکی دیگر از عوامل شکست، ترس اسب‌ها از صدای توپ‌ها بود. صدای توپ‌ها باعث می‌شد که اسب‌ها در میدان جنگ شروع به فرار کنند و این باعث می‌شد تا سواره‌ها در مهار آنها با مشکل روبه‌رو شوند. اهمیت توپ‌ها آنقدر بالا بود که محقق فرانسوی Jean Aubin در جمله‌ای درباره اهمیت بالای توپ‌ها این‌گونه اشاره دارد: "اگر ارتش اسماعیل در معرض آتش توپ‌خانه قرار نمی‌گرفت، چالدران برای عثمانی‌ها تبدیل به فاجعه می‌شد."
روابط خارجی ضعیف شاه‌اسماعیل نیز از فاکتورهای قابل ذکر دیگر در این شکست به‌شمار می‌آید. اگر شاه‌اسماعیل با مملوک‌ها و ذورالقدرها روابط بهتری برقرار کرده بود، سلطان سلیم به هیچ عنوان نمی‌خواست با سه قدرت در آن واحد بجنگد. در کنار این عوامل نقش جاسوس‌های ارتش عثمانی را نباید نادیده گرفت. مورد قابل ذکر دیگر انتخاب نادرست محل جنگ بود. اگر به‌جای اراضی چالدران، محل کوهستانی‌تری انتخاب شده بود، شاه‌اسماعیل با اتکا به سوارهای زبده خود می‌توانست از آتش توپ‌ها برهد. چالدران زمینی مسطح بود و سلطان سلیم با علم به این موضوع توانست از قدرت خود حداکثر استفاده را ببرد. تعیین نامناسب زمان جنگ هم در شکست چالدران بی‌تاثیر نبود. استاجلو در شب پیش از جنگ به این موضوع پرداخته بود اما شاه‌اسماعیل به این موضوع بها نداده بود. شاه‌اسماعیل گمان می‌کرد که ارتش عثمانی خسته و پراکنده است و حمله آنی کار درستی نیست. شاه‌اسماعیل بی‌ملاحظه به تعداد زیاد ارتش عثمانی و تجهیز آنها به سلاح گرم به جای استفاده از تکنیک حمله از روند دفاع استفاده کرد. یکی دیگر از نقاط ضعف شاه‌اسماعیل در این نبرد، نداشتن فرمانده در میدان نبرد بود. سلطان سلیم در تمام‌ مدت جنگ از بالای تپه‌ای نظاره‌گر روند جنگ بود و در مواقع لازم تمهیدات ضروری را اتخاذ می‌کرد. در ارتش شاه‌اسماعیل چنین وضعیتی حاکم نبود و شخص شاه همانند یک سرباز در میدان جنگ حضور داشت و به همین دلیل امکان نظارت و ارزیابی نبرد را نداشت. شاه‌اسماعیل بدون تفکر پیرامون تکنیک‌های پا به این میدان نهاد. اما صد افسوس که فداکاری در مقابل سلاح گرم و آتش توپخانه یارای مقابله نداشت.
با تمام این تفاسیر نبرد جانانه شاه و سربازانش در این جنگ باعث نامدارشدن شاه‌اسماعیل در تاریخ فرماندهان جنگی در تاریخ شد. جالب آن است که دفاع بی‌همتای ارتش صفوی در مقابل سپاه عثمانی به‌عنوان یکی از تکنیک‌های برتر هنوز در برخی از مدارس و آموزشگاه‌های نظامی به‌عنوان الگو نشان داده می‌شود.(۲)

نتایج سیاسی و اجتماعی جنگ چالدران

اگرچه پیروزی در جنگ چالدران برای عثمانی‌ها مقطعی بود؛ اما اثرات و پیامدهای سیاسی و اجتماعی زیادی برای ایران و سلسله صفویان داشت. پیامدهای سیاسی این جنگ عبارت بود از: کاهش قلمرو حکومت صفوی، شکسته شدن عظمت و شوکت امپراطوری صفویه و همچنین شکست چالدران موجب تضعیف روحیهُ نظامی قزلباش‌ها وتقویت روحیهُ نظامی ینی چری‌ها شد. درباره پیامدهای اجتماعی این جنگ هم می‌توان گفت که شروع آشوب‌ها وناامنی‌ها در کشور، کاهش قدرت ونفوذ شاه در جامعه، به وجود آمدن اختلافات روحی و رفتاری در شاه اسماعیل، بی‌اعتنایی شاه‌اسماعیل به امور اجتماعی و بی‌توجهی و بی‌اعتنایی مردم نسبت به قوانین حاکم نتیجه اجتماعی جنگ چالدران محسوب می‌شود.(۳)

روایت جنگ چالدران در منابع تاریخی

غیاث‌الدین خواجه همام‌الدین حسینی شیرازی لقب به خواندمیر، در اثر معروف خود حبیب‌السیر با اشاره به جنگ چالدران می‌نویسد: «در سال ۹۲۰ به دنبال جنگ از سوی سلطان سلیم که به خلاف روش آبا و اجداد از جاده مستقیمه سلامت نفس تجاوز کرده بود و پذیرش آن توسط شاه اسماعیل در محل چالدران جنگی واقع شد. در این جنگ شاه اسماعیل ۱۲ هزار سوار و سلطان سلیم ۲۰۰ هزار سپاه و ۱۲ هزار تفنگ‌انداز و ارابه‌های جنگی داشت. سلطان سلیم در جنگ چالدران پیروز شد و تبریز را به تصرف درآورد."

اسکندربیگ منشی، نویسنده برجسته و مولف تاریخ دوره صفویه با عنوان «عالم‌آرای عباسی» که حدود یک قرن بعد از چالدران نوشته شده، این تفسیر تحسین‌انگیز را درباره شکست صفویه بیان می‌کند: «بدون شک خداوند اعلم مقدر فرموده بود که شاه اسماعیل در جنگ چالدران شکست بخورد زیرا اگر وی در این جنگ هم پیروز شده بود، این خطر وجود داشت که دین و ایمان قزلباش‌های ساده‌لوح به قدرت شاه اسماعیل به چنان مرحله‌ای می‌رسید که از راه راست منحرف شده و گمان‌های غلط می‌بردند." (۴)

درس و عبرت تاریخی

"اگرچه به اقتدار شاه اسماعیل میان قزل‌باشان پیرامون او خدشه بسیار وارد آمد اما همین ماجرا، مبدا اتفاقات بزرگی شد. وقتی شاه عباس اول که بعدها ملقب به شاه عباس کبیر شد، روی کار آمد از این شکست درس گرفت و سپاه صفوی را با تشکیل ارتش یکپارچه و توپ و تفنگ مدرن ساخت. برخی این اتفاق یعنی شکست شاه اسماعیل در جنگ چالدران را در تاریخ، به‌طور مشخص آغاز مدرنیته ایرانی می‌دانند،‌ مدرنیته‌ای که از نظر تأثیرات بعدی در تغییر نگرش ایرانیان نسبت به تحولات دنیای جدید قابل تأمل است. ناصر تکمیل‌همایون درباره نبرد چالدران که یکم شهریور ۸۹۳ خورشیدی اتفاق افتاد، گفته است: «ما در جنگ چالدران همانند جنگ تحمیلی هشت‌ساله با عراق، خاک کشورمان را هم به دشمن واگذار نکردیم که این امر ناشی از غرور ملی ایرانیان است. حماسه چالدران و باقی‌ماندن نام ایران در تاریخ، مدیون رشادت‌ها و برخاسته از وحدت ایرانیان است.» احسان اشراقی نیز بر این عقیده است: «در حماسه چالدران نه‌تنها اقدام سلطان سلیم برای تجزیه ایران به نتیجه نرسید بلکه باعث پابرجا ماندن ‌۲۰۰ ساله اولین دولت مسلط بر تمام ایران پس از انحلال ساسانیان شد". (۵)

پی‌نوشت:

۱-‌ نشریه دیپلمات، مقاله "نبرد قرن شانزدهم میلادی خاورمیانه امروزی را شکل داد"، ۱۰ شهریورماه ۱۳۹۳

۲-‌ مریم اکبری نوشاد دانشجوی دکتری تاریخ اسلام دانشگاه آنکارا، مقاله "ناگفته‌های جنگ چالدران"، روزنامه آفتاب یزد 

۳-‌ دانشنامه رشد، نتایج جنگ چالدران

۴-‌ سایت تحلیلی تابناک، ۳۱ مردادماه ۱۳۹۵

۵-‌ خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، حمیدرضا محمدی، مقاله "داستان شمشیر و تفنگ"، ۹ مهرماه ۱۳۹۸  

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه