معرفی فصلنامه های پژوهشی

دوفصلنامه علمی پژوهشنامه رسانه بین‌الملل

دوفصلنامه علمی پژوهشنامه رسانه بین‌الملل

دوفصلنامه علمی «پژوهشنامه رسانه بین‌الملل» با مقالاتی در زمینه سیاست خارجی، مسایل امنیتی و نظامی، رسانه، راهکارهای ارتقای دیپلماسی و ... در پاییز و زمستان ۱۳۹۹ خورشیدی منتشر شد.

دوفصلنامه علمی «پژوهشنامه رسانه بین‌الملل» با مقالاتی در زمینه سیاست خارجی، مسایل امنیتی و نظامی، رسانه، راهکارهای ارتقای دیپلماسی و ... در پاییز و زمستان ۱۳۹۹ خورشیدی منتشر شد.

نشریه «پژوهشنامه رسانه بین‌الملل» از ۱۳۹۵ خورشیدی به ‌منظور تقویت تولید فکر در زمینه دیپلماسی عمومی، فرهنگی و رسانه‌ای؛ ترویج مطالعات راهبردی در عرصه‌های ارتباطات سیاسی، مدیریت رسانه، مطالعات رادیوها و تلویزیون های بین المللی، روابط و حقوق بین‌الملل به‌ویژه با محوریت قدرت نرم؛ بهره‌مندی از ظرفیت‌های علمی و دانشگاهی جهت ارائه پیشنهادهای رسانه‌ای برای رسانه های برون مرزی صداوسیما به طور مستمر در حال تهیه و انتشار است. این نشریه از ۱۳۹۹ خورشیدی به صورت دوفصلنامه منتشر می شود که جدیدترین شماره آن در پاییز و زمستان ۱۳۹۹ خورشیدی منشر شده است.

مقالات

نخستین مقاله مجله با عنوان «علل و عوامل افول آمریکا؛ بر مبنای الگوی تعامل چندجانبه پویا(به همراه پیشنهاد رویکردهای رسانه ای)» به قلم شادی خسروشاهین است. نویسنده در این مقاله می نویسد که تشدید تنش‌های سیاسی در ایالات‌متحده در دهه‌ ابتدایی قرن بیست‌ویکم و مواردی مانند ظهور ترامپ در سال ۲۰۱۶ و حمله‌ مرگبار ۶ ژانویه ۲۰۲۱ به کاپیتول هیل، موجب طرح این مسئله شده است که ریشه‌ها و زمینه‌های سیاسی و اجتماعی خیابانی شدن سیاست و رادیکالیزه‌ شدن گروه‌های نخبگی و توده‌ای در جامعه‌ آمریکایی چیست؟

در این مقاله تلاش شده به این پرسش اصلی پاسخ داده شود که منابع اصلی و کانونی افول آمریکا چیست و چگونه می‌توان آنها را تبیین کرد؟ یافته های این پژوهش نشان می دهد که افول هنجارها و الگوهای رفتاری، زوال نهادی، پولی شدن سیاست و مؤلفه های اقتصادی و ستیز اجتماعی را می توان به عنوان علل و عوامل اصلی در  افول آمریکا مورد شناسایی قرار داد. در چنین بستری امکان بازتنظیم دستورکارها و کارکردهای نظام سیاسی به امری دشوار تبدیل می شود

«مقاومت و همه‌پرسی؛ شاخص‌های حل مسئله فلسطین بر اساس دیدگاه‌های مقام معظم رهبری (با ارائه رویکردهای رسانه‌ای)» نوشته بهنام خسروی شهره پیرانی مقاله دیگری است. این مقاله در پی پاسخ به این سؤال است که «حل مسئله فلسطین و پایان اشغالگری رژیم صهیونیستی از دیدگاه رهبر جمهوری اسلامی ایران بر چه شاخص‌هایی استوار است»؟ نوشتار، این فرضیه را به آزمون گذاشته است که «مقاومت و جهاد در کنار پیگیری برگزاری همه‌پرسی، از منظر ایران، راهکار حل مسئله فلسطین و مکمل یکدیگر هستند».

یافته‌های مقاله حکایت از آن دارند که جمهوری اسلامی ایران برای حل مسئله فلسطین بر اجرای ۲ راهکار تأکید کرده است: «مقاومت و همه‌پرسی». ایران علاوه‌بر راهکار نظامی، طرحی حقوقی- سیاسی نیز ارایه کرده است. پیشنهاد برگزاری همه‌پرسی در فلسطین برای تعیین ماهیت حقوقی- سیاسی دولت حاکم، طرح دموکراتیک ایران است که توسط مقام معظم رهبری مطرح و در سازمان ملل نیز ثبت شده است. در منظومه فکری رهبر انقلاب اسلامی برگزاری همه‌پرسی، ناشی از مقاومت است و ایشان راه‌حل بحران فلسطین را جهاد می‌دانند که در نهایت به تأسیس دولت مستقل فلسطین منجر خواهد شد.

عنوان مقاله بعدی «دیپلماسی حمایتی جمهوری اسلامی ایران در قبال جمهوری آذربایجان از سال ۱۹۹۱ تا سال ۲۰۲۰ میلادی» است که داریوش صفرنژاد نوشته است. نویسنده در این مقاله می نویسد که  اشتراکات تاریخی، فرهنگی و مذهبی جمهوری آذربایجان با ایران باعث شده است که این همسایه شمالی همواره در کانون دیپلماسی حمایتی ایران قرار گیرد.

این مقاله درصدد تبیین کمک‌های ایران به جمهوری آذربایجان و پاسخگویی به این ۲ پرسش اصلی است: گستره کمک‌های جمهوری اسلامی ایران به جمهوری آذربایجان پس از استقلال این کشور در سال ۱۹۹۱ تا سال ۲۰۲۰ میلادی چه ابعادی را شامل می‌شود؟ دلایل تلاش دولت و رسانه‌های جمهوری آذربایجان برای کتمان یا تقلیل سطوح کمک‌های ایران به جمهوری آذربایجان چیست؟

نویسنده در یافته های خود می آورد که ایران حداقل در ۲۱ حوزه مختلف ملی، دوجانبه، منطقه‌ای و بین‌المللی و در عرصه‌های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، دفاعی، انرژی، توسعه‌ای و... و. به باکو کمک کرده است.

«راهبردهای ارتقای دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران برای برون‌مرزی صداوسیما» نوشته احمد امین فرد است. نویسنده هدف این مقاله را ارائه راهبردهای ارتقای دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران برای برون‌مرزی صداوسیما جهت حضور مؤثرتر رسانه‌ای در روندهای سیاسی و غیرسیاسی منطقه‌ای و جهانی و ارتقای قدرت نرم ایران می داند.

امین فرد در مقاله خود با استفاده از روش دلفی، طی سه مرحله، از نظرات ۳۱ خبره حوزه رسانه و با بهره گیری از الگوی برنامه­ریزی راهبردی استفاده کرده است. نویسنده در نتیجه خود می آورد که راهبردهای رقابتی مناسب­ترین راهبردها برای شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی برون‌مرزی در راستای ارتقای دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران هستند. مهمترین راهبرد به دست آمده در مقاله «ایجاد گروه اندیشه‌ورزی مدیریت ادراک و تشکیل تیم سردبیران ویژه خبری دانشی و باتجربه در شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی برون‌مرزی» است.

مقاله بعدی منتشر شده در پژوهشنامه «بایسته‌های محتوایی دیپلماسی رسانه‌ای ایران در مناطق روس‌زبان» نوشته محمد امین حق شناسی و کمال اکبری است. نویسندگان در این مقاله به‌دنبال شناخت و معرفی بایسته‌های محتوایی دیپلماسی رسانه‌ای جمهوری اسلامی ایران در مناطق روس‌زبان است. به‌همین دلیل، مقاله حاضر داده‌ها و اطلاعات به‌دست آمده از ۱۹ صاحب‌نظر حوزه رسانه و مناطق روس‌زبان را از طریق مصاحبه نیمه‌ساختاریافته و تکنیک تحلیل مضمون، سامان‌بخشی و صورت‌بندی کرده است.

نویسندگان می آورند که بر اساس یافته‌ها، می‌توان با تأکید بر موضوعاتی نظیر «اشتراکات فرهنگی- هویتی- دینی، مسئله تکفیر، تحریم‌های غربی- آمریکایی، موقعیت جغرافیایی ویژه ایران، جلوگیری از ترویج پان‌ها و جریان‌های افراطی فعال منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، خنثی‌سازی اقدامات رقبا و دشمنان مشترک منطقه‌ای و بین‌المللی، همگرایی در زمینه‌های اقتصادی و... اقدام به تولید محتوا به زبان روسی در رسانه‌های شنیداری، دیداری و مجازی برون‌مرزی صداوسیما کرد.

همچنین توسعه رادیو روسی برون‌مرزی و تأسیس سیمای روسی برون‌مرزی برای تقویت دیپلماسی رسانه‌ای ایران در مناطق روس‌زبان از جمله پیشنهادهای این مقاله است.

کیومرث یزدان پناه مقاله «تهدیدات امنیتی- نظامی کروناویروس و راه‌های مقابله با آن با رویکرد پدافند غیرعامل و قدرت رسانه» نوشته است. نویسنده مسئله پژوهش خود را بر شیوع پاندمی‌کرونا و اهمیت اثرات مخرب این بیماری بر سلامت و امنیت جهانی و نقش رسانه‌های جمعی در این زمینه متمرکز کرده است.

یزدان پناه می نویسد که در این مقاله در پی یافتن پاسخ به این سؤالات است که راه‌کارهای اصلی مقابله با تهدیدات نوظهور و خارج از تصور انسانی مانند کرونا به‌ویژه در بستر سامانه‌های پدافند غیرعامل چیست؟ همچنین نقش رسانه‌ها در این زمینه چیست؟

نویسنده معتقد است که نتایج پژوهش بر این موضوع تأکید می‌کند که مقابله با تهدیدات امنیتی ناشی از اتفاقات غیرمنتظره موضوعی جدی است و کشورها باید آن را همچون یک حمله فراگیر بیولوژیکی قلمداد کرده و به‌درستی با آن مقابله کنند. در این زمینه مجموعه اقداماتی در چارچوب مدیریت به‌موقع بحران و پدافند غیرعامل می توانند مفید باشند. رسانه‌ها نیز در آموزش‌های لازم در بستر مراقبت‌های عمومی، رعایت سطوح مختلف بهداشتی و تبیین مخاطرات گسترده کرونا برای افکار عمومی نقش پررنگی باید داشته باشند.

«مسئولیت کیفری فردی مقامات عالی رتبه نظامی برای تجاوز سایبری و اعمال صلاحیت دیوان بین‌المللی کیفری بر آن (با تأکید بر رویکردهای رسانه‌ای)» مقاله دیگری است که مریم استوار و محمد پارس زاده آ «را تالیف کرده اند.

یافته­ های این مقاله نشان می­دهد که یک حمله شبکه­ای رایانه­ای را به‌سختی می­توان به‌عنوان جرم تجاوز در زمره تجاوزات مطروحه در ماده­ ۸ مکرر اساسنامه دیوان بین­المللی کیفری قرار داد. اما به نظر می­رسد با توجه به «ماهیت، شدت و گستره­» آن حملات، بتوان یک حمله­ سایبری را به‌عنوان جرم تجاوز و نقض آشکار منشور ملل متحد در دیوان بین­المللی کیفری مورد رسیدگی قرار داد. با توجه به شرط رهبری موجود در بند ۱ ماده­ ۸ مکرر اساسنامه، اشخاصی که در سلسله مراتب مختلف نظامی به‌طور موثر این حملات را انجام می­دهند، جنگجویان سایبری هستند و بر اساس ماده­ ۸ مکرر اساسنامه از لحاظ کیفری مسئول نخواهند بود، اما مافوق آنها در صورتی‌که شرط لازم رهبری را دارا باشد، مسئول است. بنابراین مسئولیت کیفری فردی تنها زمانی محقق می­شود که «شخص، در یک سمت رسمی، کنترل مؤثر خود را بر عمل سیاسی یا نظامی سایبری یک دولت اعمال و یا آن عمل را هدایت کند».

عنوان مقاله بعدی «رویکردهای گفتمانی شبکه‌های تلویزیونی آمریکا در مصاحبه با هفتمین رئیس‌جمهور ایران» است که توسط ابراهیم سلیمانی و محمد علی هرمزی زاده نوشته شده است. پژوهش حاضر با هدف شفاف‌سازی لایه‌های معانی پنهان در متون سؤالات مصاحبه‌های شبکه‌های تلویزیونی آمریکا با دکتر حسن روحانی در مقام ریاست‌جمهوری ایران، به‌دنبال شناسایی رویکردهای گفتمانی شبکه‌های تلویزیونی آمریکا در خلال این پرسش و پاسخ‌های رسانه‌ای است.

بر این اساس، هشت متن کامل از مصاحبه‌های انجام گرفته در دولت‌های یازدهم و دوازدهم با رئیس‌جمهوری ایران توسط سه شبکه CNN, NBC و PBS بر اساس تحلیل گفتمان لاکلا و موفه صورت‌بندی و مفصل‌بندی شدند. نتیجه مقاله نشان می‌دهد ایدئولوژی حاکمیتی مسلط بر رسانه‌های آمریکایی مورد مطالعه، با مفصل‌زدایی از گفتمان جمهوری اسلامی ایران در ساحت داخلی و بین‌المللی، به‌سمت مفصل‌بندی جدید دال‌های گفتمانی حرکت کرده است. این شبکه‌ها، در مسیر نیل به این هدف، از انواع مختلف تکنیک‌ها و ایجاد دوگانه‌های غیریتی و تخاصمی بهره گرفته‌اند.

زهرا محمودی مقاله «چشم‌انداز و سناریوهای جایگاه طالبان در عرصه حکمرانی‌ آینده افغانستان (با تأکید بر رویکردهای رسانه‌ای)» نوشته است. نویسنده سؤال اصلی مقاله خود را بر این قرار می دهد که چشم‌انداز جایگاه طالبان در عرصه حکمرانی آینده افغانستان چیست؟ و هدف اصلی مقاله، ارائه چشم‌انداز و تحلیل سناریوهای مربوط به جایگاه طالبان در عرصه حکمرانی آینده افغانستان است.

یافته‌ها مقاله محمودی نشان می‌دهد نمی‌توان جایگاه طالبان را در ‌آینده‌ افغانستان نادیده گرفت. به نظر می‌رسد طالبان در کوتاه‌مدت و در جریان مذاکرات بین‌الافغانی، بحث مشارکت در قدرت را پیگیری خواهد کرد اما در بلندمدت، قصد تصاحب کامل قدرت در افغانستان را خواهد داشت؛ موضوعی که نتیجه آن، مقاومت دیگر گروه‌ها و ادامه ناامنی‌ها در این کشور خواهد بود.

مقاله «ظرفیت‌های برون‌مرزی رسانه ملی در ارتقای دیپلماسی رسانه‌ای جمهوری اسلامی ایران (مطالعه موردی: منطقه خلیج فارس)» نوشته مسعود نیک روش و علیرضا پویا است. نویسندگان در این مقاله این پرسش را مطرح می کنند که ظرفیت‌های برون‌مرزی رسانه ‌ملی برای تقویت جایگاه ایران نزد افکار عمومی منطقه خلیج ‌فارس چیست؟

در این مقاله تلاش شده است تا با استفاده از مصاحبه نیمه‌ساختاریافته با ۱۲ نفر از صاحب‌نظران رسانه‌ای، سیاسی و فرهنگی حوزه خلیج فارس، ظرفیت‌های رسانه ملی در ارتقاء سطح دیپلماسی رسانه‌ای جمهوری اسلامی ایران در این منطقه مطالعه شود.

نویسندگان معتقد هستند که برون‌مرزی صداوسیما، این ظرفیت را دارد که با اقداماتی از قبیل تشکیل و تأسیس مجامع رسانه‌ای مشترک، تقویت تولید محتوا بر اساس ذائقه مخاطبان منطقه خلیج فارس، ارائه آموزش‌های رسانه‌ای و همچنین ارتباط مؤثر با ایرانیان مقیم کشورهای حاشیه خلیج فارس، در جهت ارتقاء دیپلماسی رسانه‌ای و تأمین منافع ملی کشور گام‌های بیشتری بردارد.

«جایگاه افغانستان در طرح چینی ابتکار کمربند-راه (با تأکید بر راهکارهای رسانه‌ای)» نوشته نوروز هاشم زهی و محمد آتش دست است. نویسندگان پرسش اصلی مقاله خود را اینگونه مطرح می کنند که اهداف چین از عبور طرح ابتکار کمربند-‌راه از مسیر افغانستان چیست؟

این مقاله به تبیین اهداف و اقدامات قدرت‌های جهانی و به‌ویژه چین در صحنه سیاسی افغانستان پرداخته و نقش رسانه‌های برون‌مرزی صداوسیما در بازتاب این موضوع را مدنظر قرار داده است.

نویسندگان معتقد هستند که بهبود اوضاع اقتصادی منطقه ناآرام سین‌کیانگ در شمال غرب چین، تثبیت جایگاه اقتصادی و تجاری چین در آسیای مرکزی، توسعه نفوذ اقتصادی چین در افغانستان و پاکستان و احیای جایگاه سنتی چین در مسیر راه ابریشم در چارچوب یک کریدور وسیع زمینی و دریایی با غرب آسیا و اروپا از جمله انگیزه‌ها و دلایل شکل‌گیری طرح چین محسوب می‌شود. همچنین چین به‌دلیل رقابت با قدرت‌های بزرگ، خواهان به‌حداقل رساندن نقش آنها در افغانستان و رسیدن به توازن قدرت با آنهاست؛ بنابراین درصدد جلب اعتماد افغانستان برآمده و خواستار عبور این طرح از افغانستان است.

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه