کتاب بی‌‌نظیر، مثل یک فیل

کتاب بی‌‌نظیر، مثل یک فیل


کتاب بی‌نظیر، مثل یک فیل نوشتۀ لیندا اوتمن های، داستان زندگی لیلی دوازده ساله را روایت می‌کند که معاشرت با یک فیل مهربان و خوش‌قلب، دریچه‌ای نو از نگاه به مشکلات زندگی را به رویش می‌گشاید. این داستان زیبا و خواندنی بر پایه تکنیک جان‌بخشی به حیوانات تألیف شده است.

درباره‌ی کتاب بی‌‌نظیر، مثل یک فیل:

ماجرای این رمان دوست‌داشتنی، از جایی آغاز می‌شود که لیلی برای فیل سواری به سیرک پدربزرگش می‌رود و در آنجا به دلیل بی‌احتیاطی از روی فیل به زمین می‌افتد و آسیب می‌بیند. لیلی نوجوان چنین تصور می‌کند که احتمالا کویینی گریس، او را عمدا به زمین زده است و قصد کشتنش را داشته! در صورتی که کویینی گریس، یک فیل آسیب‌دیده در محیط سیرک بود و قلب مهربانی داشت؛ او در گذشته نگهبان ظالمی داشته که با بی‌احترامی و تحقیر برخورد می‌کرده؛ اما اکنون از وضعیت سیرک پدربزرگ لیلی خشنود است و دلیل ترس عجیب و بیش از حد لیلی از خودش را نمی‌فهمد! از سوی دیگر، لیلی خانوادۀ از هم گسیخته‌ای دارد و مادرش که بندبازی قهار است در شهر دیگری دور از او زندگی می‌کند و به همین دلیل از سیرک بدش می‌آید.

داستان بی‌نظیر، مثل یک فیل (One Amazing Elephant) که از زبان همین دو شخصیت یعنی لیلی و کویینی گریس گفته می‌شود، روایتگر دوستی‌ها، سوء تفاهمات و حوادث پندآموز زندگی است. با مرگ پدربزرگ، لیلی و کویینی در غم و اندوه عمیقی فرو می‌روند و برای خاکسپاری او راهی فلوریدا می‌شوند. هنگامی که مردم یک فیل را در حال عزاداری می‌بینند، بسیار تعجب می‌کنند و این آغاز پیوند درک احساسات مشترک بین یک انسان و حیوان است.

لیندا اوتمن ھای (Linda Oatman High) در این رمان تأثیرگذار شما را با دو شخصیت رنج کشیده‌ای آشنا می‌سازد که از دو جنس متفاوت هستند؛ اما با گفتگو، یکدیگر را درک می‌کنند و راه حل تمامی مشکلات و قلب‌های شکسته‌شان را در مهرورزی، دوستی و محبت می‌یابند.

کتاب بی‌‌نظیر، مثل یک فیل به چه کسانی توصیه می‌شود؟

خواندن این کتاب به تمامی کودکان گروه سنی 7 تا 12 سال که علاقمند به داستان‌های آموزنده هستند، پیشنهاد می‌شود.

با لیندا اوتمن ھای بیشتر آشنا شویم:

لیندا اوتمن های، داستان‌نویس، شاعر، روزنامه نگار و نمایشنامه‌نویس آوریل 1958 در ایالت پنسیلوانیا چشم به جهان گشود. او در سبک‌ها و ژانرهای گوناگونی همچون کودک و بزرگسال قلم زده است. اوتمن افتخار کسب جایزۀ لی بنت هاپکینز را برای یکی از اشعارش در کارنامه هنری خود دارد.

در بخشی از کتاب بی‌‌ظیر، مثل یک فیل می‌خوانیم:

وقتی به خانه می‌رسیم، مامان‌بزرگم می‌گوید تمام شب بیدار بوده و توی خانه قدم زده است. صبح زودِ شنبه است.
مامان‌بزرگ با صدایی پر از دلواپسی داد می‌زند: «داشتم از نگرانی دق می‌کردم!»

صورت مامان‌بزرگ درست برعکس چهره‌ی خندان باب اسفنجی است که روی لباس‌خواب زردش خودنمایی می‌کند. موهای شانه‌نکرده‌اش پر از گره‌هایی از موهای سفید و بنفش شده است.

از ترولیا می‌پرسد: «چرا بهم زنگ نزدی بگی لی‌لی حالش خوبه؟»

ترولیا جواب می‌دهد: «یادم رفت. می‌رم بخوابم. می‌رم توی اتاق خودم می‌خوابم. از بس روی مبل خوابیدم خسته شدم، از این‌که مدام باید جواب پس بدم خسته شدم. از این‌که تمام تلاشم رو می‌کنم تا یکی رو خوشحال کنم اما اون هیچ‌وقت خوشحال نمی‌شه هم دیگه خسته شدم.»

مامان‌بزرگ می‌پرسد: «و اون یعنی من، آره؟»

ترولیا می‌گوید: «اون یعنی همه. همه‌تون. دونه‌دونه‌ی آدم‌های این دنیای عوضی. مخصوصاً مایک.»

در اتاق خوابش را محکم می‌کوبد. سروصدای تخت را می‌شنویم، صدایش زیادی بلند است، انگار خودش را پرت کرده روی تخت. مامان‌بزرگ بهم نگاه می‌کند.

«متأسفم لی‌لی جان، اون بعضی وقت‌ها غیرقابل تحمل می‌شه. خیلی‌خیلی غیرقابل تحمل. باور کن خیلی خوب این رو می‌دونم.»

«فکر می‌کنم خسته‌ست، خیلی خسته. حتماً یه‌عالمه فکر و خیال هم داره.»

مامان‌بزرگ می‌گوید: «بیخودی ازش دفاع نکن عزیزم. اون باید یاد بگیره اشتباهاتش رو بپذیره.»

روی مبل خوابیده‌ام که تلفن زنگ می‌زند و من را از رویایم می‌پراند. چند دقیقه‌ی اول هنوز گیجم و یادم نمی‌آید کجا هستم یا ساعت چند است. بعد همه‌چیز یادم می‌آید، دیشب و امروز صبح. صدای مامان‌بزرگم را می‌شنوم که با تلفن حرف می‌زند. همان‌طور دراز کشیده‌ام و به عکس‌های قدیمی پدرم و ترولیا خیره شده‌ام. باورم نمی‌شود روزی روزگاری آن‌ها جوان بوده‌اند و همدیگر را دوست داشته‌اند.


فهرست مطالب
فیل‌سواری
کویینی‌گریس می‌داند چگونه از آدم‌ها مراقبت کند
وسط صحنه
کویینی‌گریس منظور بدی نداشت
دوباره هرگز
کویینی‌گریس ماه دسامبر را خوب یادش است
زمستان در ویرجینیای غربی
وقتی یک چیزی درست نیست کویینی‌گریس می‌فهمد
خبر خیلی بد
غول‌پیکر مُرده
تصمیم بزرگ
شاید کویینی‌گریس هم بتواند بمیرد
دیگر در ویرجینیای غربی نیستم
آن دختر، لی‌لی، این‌جاست
این‌جا خیلی عجیب‌وغریب است
کویینی‌گریس توی دردسر افتاده
هیاهوی کریسمس
کویینی‌گریس از زنجیر رها شده‌
پسرِ پوست‌سوسماری
شاید برای این است که کویینی‌گریس فرار کرد
مراقبت و غذا دادن به فیل‌ها
کویینی‌گریس آتش را حس می‌کند
هیچ‌کس نباید آزار ببیند، حتی یک فیل
کویینی‌گریس از یُد خوشش نمی‌آید
کِشیده‌ی آبدار
کنترل خرطوم کار خیلی سختی است
آفتاب‌سوختگی
کویینی‌گریس درد هنری‌جک را می‌فهمد
نقاشی کشیدن جادو می‌کند
کویینی‌گریس هیچ‌وقت آن‌هایی را که دوست دارد ناراحت نمی‌کند
قول و قرار
کویینی‌گریس با لی‌لی نقاشی می‌کشد
شب
کویینی‌گریس مهمیزها را یادش است
روز خاکسپاری
کویینی‌گریس مرگ را دوست ندارد
صدای فیلی دل‌شکسته
کویینی‌گریس بیل را می‌خواهد
شکوه بی‌نظیر
کویینی‌گریس آهنگ بیل را می‌شناسد
چگونه باید فیلی را نجات داد
کویینی‌گریس از حس تنفر متنفر است
فرار
کویینی‌گریس پیر شده ولی عاشق زندگی است
مردان کنار آتش
کویینی‌گریس ترسیده است
کویینی‌گریس نجاتم می‌دهد
کویینی‌گریس هم لی‌لی را دوست دارد
داستانی طولانی
کویینی‌گریس رفتنشان را می‌بیند
مورد اضطراری به بزرگی یک فیل
کویینی‌گریس را می‌برند
خیلی ساده‌تر است که بپرسی چه کاری درست است
کویینی‌گریس تا اعماق وجودش می‌ترسد
هیچ‌کس نمی‌تواند مالک یک فیل باشد
کویینی‌گریس مریض است
اصلاً نباید می‌آمدم
کویینی‌گریس گمشده است
هیچی باقی نمانده است
یکی از بهترین شب‌های زندگیِ کویینی‌گریس
در چنین شب‌هایی خانواده‌ها باید دور هم باشند
هرگز دوباره از هم جدا نخواهیم شد
دوران خبرهای بد به سر رسید
کویینی‌گریس و خاکستری‌کوچولو از این به بعد برای همیشه با هم هستند
پرواز و بغل کردن یک شیر
شبِ سالِ نو برای کویینی‌گریس
شبِ سال نو
تماشای آسمان
جایی برای جولان
این لی‌لی‌دخترک دارد می‌رود
هر بار ستاره‌ای دیدی آرزو کن
کویینی‌گریس احساس می‌کند رازی در کار است
غافلگیری
کویینی‌گریس پایان خوش دوست دارد
یادداشت نویسنده
تشکر و قدردانی

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه