کتاب عطر عاشقی نوشته‌ی نرگس باغبان ماجرای عاشقانه‌ی دختر و پسر جوانی را به تصویر می‌کشد که هر کدام دنیایی متفاوت با هم دارند.

درباره کتاب عطر عاشقی:

یک دیدار تصادفی منجر به آشنایی دختر و پسری به نام هستی و یاشار می‌شود. دو انسان از دو دنیای متفاوت به هم گره می‌خورند و به اجبار هم‌خانه می‌شوند. در این میان یاشار که خود را در آخر راه زندگی می‌بیند، می‌خواهد زندگی از دست رفتۀ خود را به هستی هدیه کند.

این رمان عاشقانه در کنار داستان هستی و یاشار شما را با سوءتفاهم‌ها، قهرها، آشتی‌ها و دلدادگی‌های دوستان و خانواده‌های آن‌ها نیز همراه می‌کند.

کتاب عطر عاشقی مناسب چه کسانی است:

این کتاب برای همه افرادی که به مطالعه داستان‌های عاشقانه علاقمند هستند، جذاب خواهد بود.

در بخشی از کتاب عطر عاشقی می‌خوانیم:

هستی وقتی وارد خانه شد نفس عمیقی کشید بعد لبخند به لب آورد و از پله‌ها با انرژی زیاد بالا رفت. انگار امید تازه‌ای پیدا کرده بود یا شاید از اینکه خیلی زود و با کمک خدا به اشتباهش پی برده بود خوشحال بود. وقتی در خانه را باز کرد و وارد خانه شد دید هانیه روی مبل گوشه هال داره درس می‌خونه، هستی هانیه را خیلی دوست داست، با این وجود که چند وقت بیشتر از آشناییشون نمی‌گذشت اما خیلی با هم صمیمی شده بودند.

هانیه که تو این مدت هستی رو غمگین و افسرده دیده بود از لبخند هستی تعجب کرد و گفت: اتفاقی افتاده که خوشحالی؟ نکنه کار پیدا کردی خانم باهوش؟

هستی با به یاد آوردن بی‌پولی‌اش باز ناراحت شد اما باز لبخند به لب آورد و گفت: کار پیدا نکردم اما اتفاق خیلی خوبی برام افتاد که الان خیلی خوشحالم.

هستی باز خدا رو تو دلش شکر کرد و به طرف اتاقش رفت. همون جور که لباس‌ها رو از تنش درمی‌آورد و لباس تو خانه‌ای تنش می‌کرد با خودش گفت: خدمتکاری هم کار بدی نیست. از فردا می‌رم بالا شهر و می‌گم خدمتکار نیاز ندارن یا حتی همین دور و بر رو هم می‌گردم، کار که عیب نیست، آدم از بی‌آبرو شدن جلوی مردم نباید بترسه باید از بی‌آبرو شدن جلوی خدا بترسه، کار کردن حلال حتی خدمتکاری که بی‌آبرویی نمیاره.

کتابش رو برداشت و شروع کرد به درس خوندن. با خودش می‌گفت: باید جزوه‌های هفته‌های بعد رو هم مطالعه کنم که اگه کاری پیدا کردم و وقتم رو گرفت از درسام عقب نیفتم، نباید معدلم بیاد پایین.