درباره حسن‌ ابراهیم حبیبی

درباره حسن‌ ابراهیم حبیبی

حسن‌ ابراهیم حبیبی یکی از رجال سیاسی تاثیرگذار در تاریخ، فرهنگ و سیاست ایران بود؛ تکنوکراتی محافظه‌کار و سیاست‌مداری اعتدالگرا که هر ۲ جناح اصلاح‌طلب و اصولگرا به او اعتماد داشتند. شخصیتی که چه به لحاظ علمی و فرهنگی و چه از نظر سیاسی و اجرایی انسانی برجسته و شاخص به شمار می‌رفت که در طول فعالیت خود خدمات ارزنده‌ای به کشور ارایه کرد.

مردی که از فعالان سیاسی مخالف رژیم پهلوی بود در ١٢ بهمن‌ ١٣٥٧ خورشیدی با پرواز انقلاب و به همراه امام خمینی(ره) از پاریس به ایران آمد، پیش‌نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی را نوشت، معاون اول، ۲ دولت متفاوت شد، پای ثابت کاریکاتورهای گل‌آقا بود و شگفت آنکه ٣٤ سال بعد در همان ١٢ بهمن که با پرواز انقلاب به ایران آمد، چشم از جهان فروبست؛ او حسن ابراهیم حبیبی بود.

 

تولد و دوران نوجوانی

حسن ابراهیم حبیبی در ۱۳۱۵ خورشیدی و در یکی از محلات قدیمی جنوب تهران دیده به جهان گشود. وی کلاس اول و دوم را در یک سال خواند و در سال‌های بعد در کنار درس مدرسه، درس‌های دیگر را که در حوزه‌های علمیه معمول بود، نزد پدرش و دیگر مدرسان  فراگرفت. حبیبی نوجوان بود که جوراب‌بافی را نیز یاد گرفت تا تابستان‌ها به آن کار مشغول شود. از آنجا که پدر و مادرش جوراب‌بافی بلد بودند، یادگیری آن کار آسانی بود، محل کار نیز خانه بود و برای تهیه نخ و رنگ کردن آنها و باز کردن کلاف‌ها، بافتن جوراب‌ها و به بازار بردن آنها و... باید کارهایی را می‌آموخت و اطلاعاتی به دست می‌آورد. این تجربه باعث شد که از آغاز نوجوانی با محیط کار و برخی از انواع آن، روابط و برخی از دشواری‌ها آشنا شود.

 

تحصیلات دانشگاهی

حبیبی در ۱۳۳۵ خورشیدی وارد دانشگاه شد. در آنجا همزمان در ۲ رشته حقوق و ادبیات، مشغول تحصیل شد. در همان سال نخست دانشگاه برای تمرین زبان عربی اقدام به ترجمه ۲ کتاب «آداب المتعلمین» و «منیه المرید فی آداب المفید و المستفید» که از کتاب های مهم اخلاقی هستند، کرد. در آن زمان احسان نراقی مسوول مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی ایران شده بود و حبیبی را به آنجا برد تا اینکه مدتی بعد از همین مؤسسه بورس تحصیلی گرفت و راهی فرانسه شد. در دانشگاه سوربن دکتری حقوق و جامعه‌شناسی را اخذ کرد. عنوان رساله‌ دکتری جامعه شناسی حبیبی «جامعه ایران بر اساس و از منظر رویه قضایی» بود و رساله دکتری حقوق وی نیز با موضوع «امامت در حقوق شیعه» دفاع شد؛ رساله ای که بعدها کمک شایانی به وی در تدوین پیش‌نویس قانون اساسی کرد.

 

مبارزه در فرانسه

حبیبی در فرانسه علاوه بر درس خواندن، کارهای دیگری نیز می کرد. از فعالیت های سیاسی در انجمن های اسلامی دانشجویی گرفته تا انتشار روزنامه «ایران آزاد» که پیش از آن «علی شریعتی» چند شماره اش را به چاپ رسانده بود، کارهای تحقیقاتی، ترجمه و نگارش از جمله کارهای دیگر وی به شمار می رفت.

 در آن زمان حبیبی به همراه ابوالحسن بنی صدر و صادق قطب زاده کارهای سیاسی می کردند و روابط نزدیکی داشتند اما به گفته محمد توسلی میان اینها حبیبی با دوتای دیگر فرق بود. دوست بودند و همکار و کنار هم فعالیت می کردند اما هرکدام خط مشی فکری جدا از هم را دنبال می کردند. واقعیتش این بود که آن مثلاً ۲ تفنگدار دیگر هم میان خودشان حبیبی را به خاطر رعایت مسایل شرعی و پایبندیش به امور دینی «شیخ» لقب داده بودند.

در همین زمان علی شریعتی نیز به فرانسه رفت و مدتی در خانه حبیبی بود. بنابر گفته شفیقه رهیده همسر حبیبی، شریعتی ابتدا به پاریس رفت و از آنجا به منزل ما در جنوب فرانسه آمد. ایشان حدود ١١ روز منزل ما بودند و برنامه‌ریزی می‌کردند که به صورت دایم در آن شهر زندگی کنند. این برنامه‌ریزی را با آقای دکتر حبیبی انجام می‌دادند و شب تا صبح نیز در اتاقی که کتابخانه دکتر بود، می‌نشستند و کتاب می‌خواندند. به این ترتیب علی شریعتی تا ۲ روز پیش از سفرش به انگلیس و درگذشتش در آنجا در خانه حسن حبیبی بود.  

 

در کنار امام خمینی(ره) در پاریس و نوشتن قانون اساسی

در مهر ۱۳۵۷ خورشیدی، هنگامی‌که دولت بعثی عراق عذر امام خمینی(ره) را خواست و شیخ نشین کویت هم اجازه ورود به ایشان نداد، امام(ره) ضمن مشورت با فرزندشان حاج احمدآقا تصمیم بر هجرت به فرانسه گرفتند. یکی از افرادی که در برنامه هجرت امام(ره) به پاریس نقش مؤثری ایفا کرد، حسن حبیبی بود. وی درباره لحظه ورود امام(ره) به پاریس می گوید: از همان لحظه‌ای که معلوم شد، امام به پاریس خواهند آمد ما در صدد برآمدیم، ببینیم فردا چه هواپیماهایی از عراق به پاریس می‌آیند و با برخی ضرب و تقسیم‌ها از میان ۲ هواپیمایی که به پاریس می‌آمد، احتمال دادیم، هواپیمایی که در فرودگاه «اورلی» به زمین می‌نشیند، هواپیمای امام خواهد بود. این حدس فردا نیز به دنبال تلفنی که از میان راه شد، مبدل به یقین گردید. در استقبال از امام تعداد خیلی محدودی بودند. این‌ها افرادی بودند که از ۲ سه طریق از ورود امام به پاریس آگاه شده بودند. از لحظه‌ای که حضرت امام(ره) را دیدیم که به طرف محل خروج از گمرک می آیند دل در دل ما نبود. حال و روزگاری که من در آن لحظه داشتم، وصف ناشدنی است. من چندین بار در دوره‌ای که در خدمت ایشان بودم، حالی غیر از حال عادی پیدا کرده‌ام. هیچ کدام از این احوال را با دیگری نمی‌توان مقایسه کرد اما حالت آن روز و آن لحظه و آن نگرانی، به گونه ای است که هیچ گاه فراموش نمی‌کنم. حبیبی در ایام اقامت امام(ره) در نوفل‌لوشاتو عضو حلقه نزدیک ایشان و از جمله مسوولان بیت ایشان بود.

در همین زمان و وقتی که موج انقلاب در ایران شدت گرفت، مسأله تشکیل دولت و جمهوری جدید در ایران دغدغه فکری حبیبی شد. برای همین در صحبت هایش با دیگران از لزوم داشتن قانون اساسی جدید حرف زد و اینکه نمی شود، دست خالی به ایران رفت. ماجرا به گوش امام(ره) هم رسید و برای همین هم خود حبیبی را مأمور کردند به اینکه بنشیند و قانون پیشنهادی اش را بنویسد. به این صورت پیش نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی را برای نخستین بار او انجام داد و امام(ره) نیز آن را با اصلاحاتی تأیید کردند تا در تهران در کنار پیش نویس های دیگر مورد بررسی قرار بگیرد تا اینکه حبیبی سرانجام در پرواز انقلاب به همراه امام خمینی(ره) در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ خورشیدی وارد ایران شد. وی از حال و هوای خود و همراهان درباره شب بازگشت به ایران می گوید: شبی که باید به سوی ایران حرکت می‌کردیم فرا رسید. هر کس برای خود حالی داشت و عالمی. بعضی می‌گفتند و می‌خندیدند، برخی سکوت کرده بودند و بعضی با خبرنگاران آخرین سر و کله‌ها را می‌زدند. نوفل‌لوشاتو یکپارچه شور و جنب و جوش بود.

 

نامزد انتخابات ریاست جمهوری

پس از پیروزی انقلاب اسلامی در نخستین انتخابات ریاست‌جمهوری در ۱۳۵۸ خورشیدی شورای مرکزی نهضت آزادی، حبیبی را به مصاف رقابت با یاران دیرینش ابوالحسن بنی‌صدر و صادق قطب‌زاده فرستاد. او نیز ستادی با ریاست هاشم صباغیان عضو ارشد نهضت آزادی ایران و همراهی محمدحسین بنی‌اسدی داماد مهدی بازرگان تشکیل داد. وقتی خبرنگار روزنامه اطلاعات از او پرسید، چه امتیازی بر دیگر کاندیداها دارد، پاسخ داد: چند تنی که در پاریس بودیم، وجوه مشترک بسیاری با هم داریم، من وجه تمایزی که برای خودم قائلم و امری که مرا از دیگران به نظر خودم جدا می‌کند، حالت آرام عمل کردن و همه را با هم آشتی دادن است. چون کمتر با گروه‌های دیگر دعوا کرده‌ام و گروه‌های مختلفی که من را می‌شناسند می‌دانند که من اهل این قبیل دعواها نیستم اما حبیبی نفر سوم انتخابات شد.

 

وزارت علوم و دادگستری

حبیبی با ورود به ایران در نخستین منصب رسمی خود در ۱۳۵۸ خورشیدی پس از استعفای علی شریعتمداری، عهده‌دار وزارت علوم و آموزش عالی در دولت موقت مهدی بازرگان شد. پس از فرمان حضرت امام(ره) مبنی بر تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی در ۱۳۵۹ خورشیدی با دستور ایشان به عضویت این ستاد درآمد و سپس در دولت دوم میرحسین موسوی به عنوان وزیر دادگستری ایفای نقش کرد.

 

معاون اول ۲ دولت

حبیبی در دولت‌های اول و دوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و نیز دولت اول سیدمحمد خاتمی، مسوولیت معاون اولی را بر عهده داشت. در تمام این ۱۲ سال او نهاد ریاست‌جمهوری را «خیمه فرماندهی» می‌نامید و روز آخری که رفت تا به بنیاد ایران‌شناسی سامان دهد، توصیه‌اش این بود که مجموعه دستگاه‌های دولت از طریق رسانه‌ها با هم مذاکره نکنند، بلکه در جلسه های رسمی مانند هیأت دولت با هم گفت‌وگو کنند. این وصیت اداری را فردی اظهار می کند که همواره دولتمرد بود نه سیاستمدار.

 

وقتی که معاون اول ۲ رییس جمهوری شد که روحانی بودند و در عمل امکان انتشار کاریکاتور چهره شان وجود نداشت، حبیبی هدف انتقادات کارتونیست ها و طنزنویسان قرار گرفت و به ویژه مجله گل آقا قرار گرفت تا آنجا که فردای درگذشتش بسیاری از رسانه ها به عنوان تیتر خود نوشتند: مرد روی جلدهای گل آقا رفت!

 

 

دیگر مسوولیت ها

حسن حبیبی به عنوان شخصیتی سیاسی و فرهنگی در طول فعالیت خود، مسوولیت های متعددی برعهده داشت که از جمله آنها می توان عضویت در شورای انقلاب، شورای نگهبان، شورای عالی انقلاب فرهنگی، هیات‌امنای فرهنگستان‌های جمهوری اسلامی ایران، هیات‌امنای کتابخانه مجلس شورای اسلامی، عضو کمیسیون ملّی یونسکو (ایران)، عضو دیوان داوری (لاهه)، ریاست فرهنگستان زبان و ادب فارسی، مدیر گروه واژه‌گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی و ریاست بنیاد ایران‌شناسی نیز اشاره کرد.

 

گریزان از خاطرات

حبیبی عادت به مصاحبه یا بازگویی و نوشتن خاطرات نداشت اما در گفت وگو با گروه تاریخ شفاهی موسسه امام موسی صدر خاطراتی را بیان کرد که برای نخستین بار در کتابی با نام «دیدار در پاریس» منتشر شد. این کتاب بخشی از خاطرات حبیبی از امام موسی صدر و اتفاق هایی است که بعد از مفقود شدن او رخ داده است. پدرام الوندی که این کتاب را تدوین کرده است و از حبیبی به عنوان سیاستمدار گره‌گشا نام برده و می گوید: بخش‌هایی از این کتاب با همراهی خانم شفیقه رهیده همسر حبیبی کامل‌تر شد و با اضافه کردن مطلبی از خود حبیبی در قالب کتاب منتشر شده است.

به گفته الوندی، حبیبی به سختی حاضر به چنین گفت‌وگویی شد. شفیقه رهیده در همین کتاب می گوید: کار خاصی آقای دکتر کرد که شاید ما به یک سری از چیزها دسترسی نداشته باشیم. شاید ده، پانزده روز قبل از فوتش تمام کاغذهایی را که در خانه بود، برد. محافظ اصلی‌اش که همیشه همراهش بود، به من گفت یک دستگاه خردکن گرفت و شاید ۱۰۰ کارتن کاغذ و کتاب را نگاه می‌کرد، ورق می‌زد، ساعت‌ها و می‌گفت که بگذار در خردکن و خردش کن، تا از بین برد. این اواخر خیلی به ایشان اصرار کردند که چیزهایی بنویسید، می‌گفت که یا آدم باید دروغ بنویسد تا اتفاق خاصی بیرون نیفتد، اختلاف ایجاد نشود و گرفتاری برای کسی ایجاد نشود، یا اگر واقعیت را نوشتی، بعد دیگر تکفیر می‌شوی و خلاصه اگر زنده بودی که ممکن است به بد و بلا گرفتار شوی، اگر هم مرده باشی که لعنت برایت می‌فرستند. نوشتن این مطالب چه فایده‌ای دارد؟ البته به صورت خاطرات، ما یکی ۲ تا دفترچه پیدا کردیم، ولی چیز زیادی ندارد، مربوط به دوره‌های اول انقلاب است.

 

تالیفات و دستاوردهای علمی

حبیبی در طول حیات خود، آثار پرشمار به عرصه علم، فرهنگ و تمدن ایران اسلامی تقدیم کرد که برخی ترجمه و بعضی تألیف است. از جمله آنها می توان دیالکتیک یا سیر جدالی و جامعه‌شناسی، افضل‌الجهاد، دیالکتیک و روش‌شناسی، مبادی جامعه‌شناسی حقوقی، جبرهای اجتماعی و آزادی یا اختیار انسانی، عهدین، قرآن و علم، خدا، اسلام و مسلمانان در روسیه، دو سرچشمه اخلاق و دین، اخلاق نظری و علم آداب، تقسیم کار اجتماعی، هنر جنگ، جامعه، فرهنگ، سیاست، اسلام و بحران عصر ما، در آیینه حقوق: مناظری از حقوق بین‌الملل، حقوق تطبیقی و جامعه‌شناسی، در جستجوی ریشه‌ها، حسب حال یک دانشجوی کهن‌سال، یک حرف از هزاران (۲جلد)، حقوق بین‌المللی عمومی (۲ جلد) و... اشاره کرد.

 

 

حبیبی در چهارمین همایش چهره‌های ماندگار در ۱۳۸۳ خورشیدی به عنوان چهره ماندگار علمی کشور معرفی شد. همچنین ۲ سال پس از درگذشت وی در ۱۳۹۳ خورشیدی نشان افتخاری جهادگرِ عرصه فرهنگ و هنر برای سال‌ها فعالیت فرهنگی به خانواده وی اهدا شد.

 

سرانجام

در حالی که در بهمن ۱۳۹۱ خورشیدی فضای کشور، درگیر چند اتفاق مهم مانند فرارسیدن سالروز پیروزی انقلاب اسلامی و سالروز ورود امام خمینی(ره) و دعوای اصولگرایان برای انتخابات ریاست جمهوری بود، یک خبر کوتاه همه این اتفاق ها را به حاشیه برد: حسن حبیبی درگذشت. وی که از مدت ها پیش به دلیل نارسایی قلبی و جراحی معده در بخش CCU بیمارستان فرهنگیان تهران بستری بود، پس از اینکه مجدد دچار ایست قلبی شد در ۱۲ بهمن در ۷۶ سالگی دیده از جهان فروبست. سیدحسن خمینی بر پیکر وی نماز خواند و پس از قرائت زیارت عاشورا، پیکرش در ضلع غربی حرم مطهر امام (ره) به خاک سپرده شد.

 

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه