معرفی یکی از اندیشمندان نامدار ایرانی

احمد فردید متفکری روشنفکر و فیلسوفی آزاد اندیش

احمد فردید متفکری روشنفکر و فیلسوفی آزاد اندیش

احمد فردید یکی از متفکران نامدار و پیش‌قراول مقابلۀ فکری با غرب‌زدگی به شمار می‌رفت که توانست نگرشی عمیق از مدرنیته و تجدد ارایه کند، وی همچنین کوشید تا ظرفیت‌های متون کلاسیک فلسفه، کلام و عرفان اسلامی برای مواجهه انسان جدید با دنیای معاصر را فعال کند.

احمد فردید یکی از متفکران نامدار و پیش‌قراول مقابلۀ فکری با غرب‌زدگی به شمار می‌رفت که توانست نگرشی عمیق از مدرنیته و تجدد ارایه کند، وی همچنین کوشید تا ظرفیت‌های متون کلاسیک فلسفه، کلام و عرفان اسلامی برای مواجهه انسان جدید با دنیای معاصر را فعال کند.

نظریه پردازی و نگرش فلسفی به تاریخ یکی از راه های تحلیل و فهم مسایل اجتماعی و سیاسی ایران در دوران معاصر بوده است. فردید یکی از مهمترین اندیشمندان چند دهه اخیر است که می کوشد با طرح حکمت معنوی و بستر تاریخی نسبت اندیشه و تاریخ مدرن جامعه ایرانی را با اندیشه و تاریخ تمدن غربی قابل فهم و مشخص سازد. او تحولات فکری و اجتماعی جوامع شرقی را با مقایسه با تاریخ تفکر غربی و پیدایی متافیزیک در قالب ادوار تاریخی مطرح می کند. در جستار حاضر سعی شده است که علاوه بر پرداختن به تحصیلات آکادمی وی نگاهی به اندیشه ‌اش به ویژه در بحث از غرب گرایی پرداخته شود.

 

ورود به عرصه علم و دانش

احمد فردید در ۱۲۸۹ خورشیدی در یزد به دنیا آمد.  در ابتدا وارد مدرسه نشد اما در ایام نوجوانی توانست ادبیات عرب را یاد بگیرد، سپس با معرفی پدرش نزد یک داروخانه چی که از فرانسه آمده بود، زبان فرانسه را یاد گرفت. همچنین ادبیات فارسی و معارف را نیز نزد برخی از استادان یزد آن زمان به مرور فرا گرفت، سپس به صورت متفرقه امتحان داد و مدرک ابتدایی را اخذ کرد و با همان سن و سال کم در فاصله‌ای کوتاه دوباره امتحان متفرقه داد و مدرک سیکل خودش را هم گرفت.

بعد به تهران آمد و به دبیرستان دارالفنون رفت و در آنجا ضمن اینکه درس های خود را می‌خواند، شروع به آموختن زبان آلمانی کرد. البته زبان پهلوی و سایر زبان‌هایی که برای مطالعات فلسفی لازم بود، مثل زبان یونانی را نیز فرا گرفت و مقدمات فلسفه، منطق و منظومه را نیز مطالعه کرد. باید اذعان داشت که نقطه قوت فردید این بود که معارف معقول اسلامی را خیلی خوب نزد علمای اسلامی که در یزد و تهران بودند، فرا گرفته بود و جدا از مطالعات فلسفی به زبان خارجی، مطالعات علوم معقول اسلامی برای او بسیار مهم بود.

فردید بعد از ورود به دانشگاه با بورسیه دولتی به کشور فرانسه رفت و در آنجا سعی کرد از کلاس‌های مختلف استادان دانشگاه‌های فرانسه درس بیاموزد.  او در فرانسه با آثار هانری کربن که کتاب وجود و زمان هایدگر را ترجمه کرده بود نیز آشنا می‌شود. فردید بعد از بازگشت به ایران و از ۱۳۳۶ خورشیدی با عنوان استاد فلسفه در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران مشغول تدریس می شود.

 

اندیشه غرب‌زدگی و غرب شناسی فردید

احمد فردید یکی از اندیشمندان نامدار ایرانی است که برای نخستین بار اصطلاح «غرب‌زدگی» را در یکی از جلسات شورای هدف فرهنگ ایران در آذر و دی ۱۳۴۰ خورشیدی مطرح کرد. در واقع جلال آل‌احمد بود که با انتشار کتاب غربزدگی، اسم فردید بر سر زبان ها انداخت. زیرا در آن کتاب آل احمد گفته بود که «این تعبیر "غربزدگی" را از افادات شفاهی سرور دیگرم حضرت فردید گرفته‌ام» بعدها هم داریوش آشوری نوشته بود: «با مرگ احمد فردید دفتر یک دوران از تاریخ فکر و روشنفکری در این کشور بسته شد... نگرش در ماهیت و معنای تاریخ ماست که او را سزاوار داشتن عنوان فیلسوف می‌کند.»

بدین ترتیب فردید در مقام فیلسوف یک مفهوم تازه به زبان فارسی عرضه داشت که سرنوشت تاریخی بسیار با اهمیتی پیدا کرد. البته حرف های او پیرامون این مفهوم تنها در محفل‌های خصوصی یا در کلاس‌های درس مطرح می‌شد، آن هم به زبانی دیگر هیچ فردی از آن سر در نمی آورد و در نتیجه بازتابی نداشت اما انتشار کتاب غرب زدگی جلال آل احمد باعث توجه به فردید شد.

سید موسی دیباج، استاد فلسفه دانشگاه تهران که از شاگردان فردید بوده است در خصوص نظریات فردید راجع به غرب می‌گوید: امتیاز مرحوم فردید نسبت به دیگر متفکران دوره معاصر این است که از غرب و آنچه در اندیشه غربی است به مراتب خیلی بهتر از بسیاری شرق شناسان آگاه است و این امتیاز ویژه اوست که اندیشه و اندیشمند ایرانی را بنیادهای متافیزیک غرب آشنا کرد. از این جنبه نه صادق هدایت و نه جلال آل احمد و فروغی و خانلری را نمی‌توان با او مقایسه کرد. هیچکس به اندازه او از جهان غرب و دیگری آگاه نبوده است. به همین دلیل فردید هیچ‌وقت از تاریخ ایران محو نخواهد شد.

البته باید اذعان داشت که نظریات این اندیشمند برجسته همیشه محل بحث و جنجال بوده است برای نمونه مالک شجاعی نویسنده و پژوهشگر فلسفه در خصوص وجوه اهمیت تجدد شناسی و غرب شناسی فردید می‌گوید: فردید ظرفیت‌های متون کلاسیک فلسفه، کلام و عرفان اسلامی برای مواجهه انسان جدید با دنیای معاصر را فعال کرده است. همچنین وی تلاش جدی برای یافتن معادل های مناسب برای یکسری مفاهیم کرده است در واقع فردید سعی کرده مفهوم سازی متناسب با زیست جهان فکری خودمان ارایه دهد. طرح فلسفه تطبیقی و زمینه سازی برای فلسفه میان فرهنگی از دیگر وجوه اهمیت تجدد شناسی فردید است. طرح فلسفه تاریخ مبتنی بر علم الاسما تاریخ، توجه به سنت به مثابه شرط تفکر و همزمان نقد خوانش های سنتی از سنت از دیگر وجوه اهمیت تجددشناسی و غرب شناسی فردید است. به طور کلی دستاورد منحصربه فرد فردید و آورده آن برای ما هرمنوتیک آنتولوژیک نقادانه غرب است که امروز هم می‌تواند به ما کمک بسیاری کند.

در خصوص شخصیت فردید هم علاوه بر اندیشه او دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد. شاگردان، طرفداران و دوستانش او را «استاد بزرگ حکمت مشرق، حکیم بزرگ انسی معاصر، آموزگار حکمت انسی و علم الاسماء تاریخی، فیلسوف نامکرر تنها، نابغه، خطیب انقلابی، سرحلقه رندان جهان، پیر بلاجو،   سیدناالاستاد» و... می‌دانند. مخالفان و منتقدان او را «فیلسوف شفاهی، فیلسوف بی‌کتاب، عاشق فاشیسم و ولایت هیتلری، سفسطه‌ستای علم‌گریز، فیلسوف خبیث، هذیان‌گو، پریشان‌گوی بیمار و گنگ خوابدیده» نامیده‌اند.

 

تالیفات

فردید در دوران حیات طولانی خود هیچ اثری منتشر نکرد. به‌طوری‌که به «فیلسوف شفاهی» مشهور شد. کتاب دیدار فرهی و فتوحات آخرالزمان مجموعه‌ای است از درس گفتارهای وی که پس از مرگش منتشر شد. فردید درباره علت ننوشتن خود می‌گوید: «رسم من این است که هر بار که چیزی بنویسم و یک هفته بعد آن را بخوانم، نتیجه این می‌شود که از آن خوشم نمی‌آید، یعنی زمان که بگذرد داوری من هم عوض می‌شود. خودم را بیشتر به این دلیل تماشا می‌کردم که حرفهایم را گوش کنم و به دقت گوش کنم که ببینم تا چه اندازه توانسته‌ام مطالب و معانی لازم را به شنوندگان القا کنم و تنها چیزی که دستگیرم شده این بوده که احساس کرده‌ام در همه این برنامه‌ها مطالبم ناتمام مانده است»

در خصوص اینکه چرا فردید هرگز کتابی تالیف نکرد مددپور یکی از اندیشمندان معاصر ایران می‌نویسد: «استاد فردید چون نقاشی بود که پس از نقش زدن احساس می‌کرد در آن غایب می‌شود، پس آن نقش را هم برهم می‌زد و همین‌طور نقش متعدد می‌زد و زایل می‌کرد، چنین بود که اثری مستقیم و بی‌واسطه کمتر از ایشان باقی ماند، مگر همان تقریرات که اغلب در قلمرو تصرف استاد قرار نمی‌گرفت، حتی گاه با ضبط تقریرات مخالفت می‌کرد و بیشتر به شفاهیات بسنده می‌کرد.

فردید در سخنرانی‌هایش فقط از هایدگر و آیت‌الله خمینی ستایش می‌کند، او معتقد بود: «هایدگر... آموزگار معاصر تفکر را با امام خمینی همسخن می‌دانم»، «هایدگر زمانش باقی و زمان ولیعصر است...من (فردید) هایدگر را با اسلام تفسیر می‌کنم. یگانه متفکری که در جهت جمهوری اسلامی است، هایدگر است.   هایدگر دشمن تفکر مفهومی عقلی و ریاضی است... در آثار هایدگر زبان و زمان اساسی است» با وجود این فردید می‌گوید با هایدگر تا آنجا که غرب را و اومانیسم را و تاریخ دوهزار و پانصدساله متافیزیک غرب را نفی می‌کند، هم‌سخن است؛ آن هم بر اساس حکمت و عرفان اسلامی، اما یک‌سخن با او نیست. چون او یک مسلمان شیعه و ایرانی است و نمی‌تواند با یک حکیم مسیحی یک‌سخن باشد.

خاموشی

سرانجام این استاد فلسفه در مرداد ۱۳۷۳خورشیدی دیده از جهان فروبست و پیکر او در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه