معرفی داستان نویس برجسته ایرانی

شکل و معناشناسی داستان‌های محمود دولت آبادی

شکل و معناشناسی داستان‌های محمود دولت آبادی

محمود دولت‌آبادی یکی از سخت‌کوش‌ترین نویسندگان، ۲ دهه اخیر معاصر ایران به شمار می رود. او قبل از روی‌آوردن به رمان‌نویسی و خلق آثار بزرگی چون جای خالی سلوچ و کلیدر، داستان‌های بلندی نوشته است که در این آثار، تمایل او به نوشتن رمان دیده می‌شود.

محمود دولت‌آبادی یکی از سخت‌کوش‌ترین نویسندگان، ۲ دهه اخیر معاصر ایران به شمار می رود. او قبل از روی‌آوردن به رمان‌نویسی و خلق آثار بزرگی چون جای خالی سلوچ و کلیدر، داستان‌های بلندی نوشته است که در این آثار، تمایل او به نوشتن رمان دیده می‌شود.

محمود دولت‌آبادی بیشتر عمر خود را در جامعه شهری گذرانده و تنها ۱۳‌ سال‌ نخست عمرش در جامعه روستایی کویری سپری شده اما زمینه مشترک تمام آثار او بی‌شک، پرداختن به‌ زندگی‌ مردمانی است که وی در سال‌های نخستین عمر خود آن را تجربه کرده است. پرداختن به زندگی و مشکلات طبقات فرودست جامعه‌ در آثار دولت‌آبادی تنها متأثر از تجربه دوران کودکی او نبود.(۱)

توجه به لهجه‌ها و فرهنگ اقوام مختلف ایرانی در کانون‌ توجه‌ نویسندگان‌ قرار داشت و زمینه‌ساز پیدایش شیوه‌ای با عنوان «ادبیات اقلیمی» در داستان‌نویسی ایران شد. بدین‌ ترتیب‌، هر یک از نویسندگان به فراخور زادگاه خویش بازتاب فرهنگ مردم منطقه‌شان را عهده‌دار شدند. محموددولت‌آبادی نیز فرهنگ‌، زبان‌ و شیوه زندگی مردم خراسان را به نوشته‌های خود راه داد. دولت‌آبادی در نوجوانی و ضمن تجربه‌های کاری و نمایشی خود به خواندن داستان‌های پلیسی‌ علاقه‌ داشت‌. آشنایی با آثار چخوف و مؤثرتر از آن، آثار صادق هدایت او را به نوشتن بـرانگیخت. از آن‌ پس بود که حس کرد که جرأت دارد تا قلم به دست گیرد و سیاه‌مشق‌هایی بنویسد. هرچند تمام‌ آنچه را که قبل از داستان «ته شب» نوشته بود به دست آتش سپرد. در ۲۱‌ سالگی‌ با چاپ داستان «ته شب» در مجله آناهیتا به عرصه نویسندگی پاگذاشت‌. از آن پس آثارش یکی بعد از دیگری منتشر می‌شد. او کار خود را بـا داستان‌های کوتاهی چون‌ «ته‌ شب، ادبار، هجرت سلیمان، بیابانی، پای گلدسته امامزاده شعیب و سایه‌های خسته» ادامه داد و سپس به‌ نوشتن داستان‌های طولانی‌تری چون «آوسنه بابا سبحان، از خم‌ چمبر و باشبیر» روی آورد.(۲)

سیر صعودی حجم‌ نوشته‌های‌ دولت‌آبادی، گواهی بـر علاقه او به بسیارنویسی است. این تلاش‌ها که به نوشته‌ برخی‌ به مـنظور گریز از گستره‌ محدود داستان کوتاه‌ شهپرراد، انجام گرفته است، به نگارش‌ رمان‌ ۱۰ جلدی کلیدر منجر شد که نخستین جلد آن در ۱۳۵۷ خورشیدی به‌ چاپ‌ رسید. به هر روی، دولت‌آبادی را باید از اسطوره‌های ادبیات معاصر ایران‌ دانـست. منتقدی از وی با عنوان‌ تبلور هنری یک دوره و واقع گراترین نویسنده داستان‌های روستایی ایران یاد کرده‌ است.(۳)

 

 

داستان‌های کوتاه دولت‌آبادی

دولت‌آبادی نوشتن را در ۱۳۴۱ خورشیدی و با چاپ‌ داستان‌ ته شب آغاز کرد. وی تا زمان نـوشتن شاهکار ۱۰جلدی‌ خود کلیدر، ۱۴داستان نوشته بود که در کوتاه بودن برخی از این داستان‌ها اختلاف نظر هست. او نخست‌ برخی‌ از این داستان‌ها را در ۲ مجموعه به نام‌های لایه‌های بیابانی و هجرت سلیمان‌ و مرد انتشار داده بود اما بعدها تمام داستان‌هایی را قبل از کلیدر نوشته بود، در مجموعه‌ای سه‌جلدی با عنوان‌ کارنامه‌ سپنج‌ منتشر کرد. جلد سوم این مجموعه به سبب آنکه رمان جای خالی سلوچ‌ را دربر می‌گیرد از بحث ما خارج است و نیز سفرنامه دیدار بلوچ در پایان جلد نخست‌ به‌ این‌ دلیل که داستان نیست باز در بحث ها جایی نمی‌تواند داشته باشد.(۴)

در هیچ کدام از این داستان‌ها مقدمه، پیشانی نوشت‌، تقدیم‌نامه‌ و پاورقی وجود ندارد. تنها در آغاز جلد نخست مجموعه کارنامه سپنج، مقدمه‌ای پنج‌ صفحه‌ای‌ با عنوان «یادداشت سپنج» نوشته شده است.

از دولت ‌آبادی ۲ مجموعه با نام‌های هجرت‌ سلیمان‌ و مرد و لایه‌های بیابانی منتشر شده است اما به دلیل انتشار این آثار در یک‌ مجموعه سه جلدی با نام کارنامه سـپنج و توقف چاپ مجموعه‌های قبلی توسط خود او، بحث از نام‌ این‌ مجموعه‌ها جایگاه چندانی ندارد. آوردن واژه «سپنج» را در این عنوان می‌توان به‌ علاقه‌ دولت‌آبادی به ادبیات کهن تعبیر کرد، چندان که این تأثیرپذیری در آفرینش و ساخت دیگر آثار وی به ویژه‌ کلیدر نیز آشکار است. برخلاف مضامین داستان‌های دولت‌آبادی که بیشتر حول‌ محوری‌ واحد قرار دارند، نام‌گذاری داستان‌های او از این‌ شیوه‌ پیروی نمی‌کند. داستان‌های کوتاه او از لحاظ تعداد بـسیار اندک‌ هستند. دولت‌آبادی نویسنده‌ بسیار نویسی است اما برخلاف متن طولانی داستان‌هایش، آغازهای او از طناب‌های مخل و توصیف‌های بی جا عاری‌ هستند. در بیشتر موارد وصف کوتاهی‌ از محیط‌ ارایه می‌شود که هم‌زمان با آن، شخصیت اصلی نیز در صحنه‌ داستان‌ پای می‌گذارد.(۵)

 

شخصیت و شخصیت‌پردازی

تمام شخصیت‌هایی‌ که‌ در ۱۴ داستان دولت آبادی ایفای نقش می‌کنند، ۸۵ تن هستند. از این ۸۵ شخصیت ۲۴ تن زن و ۶۱ تن مـرد هستند. اغلب مردان کشاورز و کارگرند؛ به‌ویژه‌ شخصیت‌های‌ اصلی در ۶ داستان‌ در هیأت‌ کشاورزان و در ۶ داستان دیگر در کسوت کارگران ظاهر شده‌اند. تنها در ۲ داستان شخصیت‌های اصلی کشاورز و کارگر نیستند که یکی از آن‌ها کودک و دیگری جوانی تحصیل کرده است. بیشتر زنانی که در داستان‌های او ظاهر می‌شوند، میانسال‌ و خانه‌دارند. شخصیت به خودی خود دیدنی و درک کردنی نیست و در اعماق ذهن نویسنده و خواننده به‌ گونه‌ای‌ بی‌شکل حضور دارد اما از ۲ راه رفتار و عمل‌فرصت ظهور می‌یابد.(۶)

 

نثر، زبان و لحن

آثار دولت‌آبادی ذیل ادبیات اقلیمی بررسی می‌شود و یکی از خصوصیات بارز این شیوه، استفاده از زبان محلی و حتی لهجه در داستان‌ها است. در نثر دولت‌آبادی واژگان محلی در کنار واژه‌های امروزی آورده شده‌اند و این‌ نکته‌ اغلب بدون آنکه نقص در روانی متن ‌ ‌ایجاد کند، به شیرینی و زیبایی نثر او می‌افزاید. از دیگر خصوصیات‌ نثر او، استفاده از جملات کوتاه است. برخی جملات او بیشتر از ۲ کلمه ندارند. تسلط‌ رشک‌برانگیز دولت‌آبادی در دیالوگ‌نویسی از همان آغاز کار پیداست به‌گونه‌ای که نخستین داسـتان‌ او، «تـه‌شب» از نیمه داستان تا پایان با گفت‌وگو دنـبال‌ مـی‌شود. در «ادبار» دومین داستان او نیز استفاده‌ از گفت‌وگو به ویژه در شخصیت‌پردازی چشمگیر است. بدون استثناء در همه آثار او گفت‌وگو میان شخصیت‌ها از عناصر مهم قصه‌پردازی‌ به‌ شمار می‌آید. دیگر ویژگی که در نثر آثار دولت‌آبادی‌ به‌ چشم‌ می‌خورد، استفاده از لحن و زبان شاعرانه است. نثر او همچون بیهقی سرشار از عناصر شعری‌ است و ضمیر ناخودآگهش موزه زیباترین ترکیبات. توجه بـه تشبیهی که در جمله زیر آمده است‌، قدرت‌ شاعرانه‌ او را در آفریدن تشبیهات بدیع و شاعرانه نمایان می‌کند: «از همه چیزوحشت داشت...از آفتاب‌ که مثل مس ذوب‌شده توی کوچه ریخته بود» یا در این‌ جمله‌ که‌ عناصر شعری در آن چشمگیر است: «طاهر به پشت روی جای افتاد. دست‌ها را زیر سر گذاشت و چشم‌های درشت و برآمده‌اش را به ته آسمان دوخت. ستاره‌ای شکست، غژ کشید، پریشان‌ شد و در آن سوی دنیا افـتاد. پوست شکم آسمان خراش برداشت.» نقطه اوج این‌ نوع‌ بهره‌گیری از زبان را می‌توان در رمان‌های کلیدر و جای خالی سلوچ دانست.

دولت‌آبادی پایان‌بندی‌های متفاوتی را در داستان‌هایش رقم زده است. این‌ تجربه‌هاحرکت‌ او را در یافتن شیوه‌ای هنری و پسندیده بـرای پایان داستان‌هایش، رو به‌ جلو و مثبت نشان می‌دهد. از  ۱۴ چهارده داستان مورد بررسی‌، هفت‌ داستان پایانی نسبتا بسته و هفت داستان دیگر پایانی‌ باز و رو به گسترش دارند. آنچه از بررسی درباره شکل داستان‌های کوتاه‌ دولت‌آبادی‌ حاصل می‌شود، زمان وقوع داستان‌های دولت‌آبادی بیشتر متوجه دوران تحول دهه ۱۳۴۰ است که جامعه از مرحله زمین داری به مرحله بورژوایی قدم می‌نهد. برخلاف متن طولانی داستان‌ها، آغازهای آن‌ها از توصیف‌های بیجا عاری هستنند. در بیشتر موارد داستان با وصف کوتاهی از محیط‌ آغاز می‌شود و هم‌زمان با آن، شخصیت اصلی نیز وارد داستان می‌شود. خلق بحران که بیشتر فرار شخصیت اصلی از وضع پیش‌آمده صورت می‌گیرد، نقطه شروع بیشتر داستان‌های دولت‌آبادی است.(۷)

 

منابع‌:

۱. خوشکبار،حسین.(۱۳۸۱).نقد و بررسی داستان‌های‌ نـویسندگان‌ مـعاصر جامعه‌گرا از مشروطیت‌ تا سال‌ ۱۳۵۷.تهران:دادار.

۲. دولت‌آبادی،محمود.(۱۳۶۸).کارنامۀ سپنج.تهران:بزرگمهر.

۳. رحیمیان،هرمز.(۱۳۸۵).ادوار نثر فارسی از مشروطیت‌ تا انقلاب اسلامی،چ ۴.تهران:سمت.

۴.رسول‌زاده،میکائیل.(۱۳۸۸).روستانویسان.تـهران:پیـنار.

۵.شهپرراد،کتایون.(۱۳۸۲).رمان،درخت هزار ریشه.ترجمه آذین حسین‌زاده.تهران:معین.

۶. شیری،قهرمان.(۱۳۸۷).مکتب‌های داستان‌نویسی در ایران‌.تهران:نشر چشمه.

۷.عبداللّهیان،حمید.(۱۳۸۱).شخصیت و شخصیت‌پردازی در داستان معاصر.تهران:نشرآن.

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه