مقالات حجاب و عفاف

بی حجابی و حق الناس

بی حجابی و حق الناس

بهره مندی از فضایل اخلاقی، یکی از حقوق آحاد جامعه می باشد. بدحجابی علاوه بر اینکه خود یک ناهنجار اجتماعی به شمار می آید و جامعه را به بی بندوباری می کشد، زمینه ساز بسیاری از زشتی های اخلاقی است. وقتی به پوشش و متانت بی اعتنایی می شود، مسائل اخلاقی دیگر نیز از جامعه رخت بر می بندد. بدلباسی، بداخلاقی را به دنبال دارد، چنان که مدپرستی، هواپرستی می آورد. جامعه ای که هر روز مد جدیدی را به شکلهای گوناگون بپذیرد، دچار بسیاری از بیماری های اخلاقی چون: غرور، تکبر، فخرفروشی، عصیان، قساوت قلب و... خواهد شد.


مقدمه
امروزه انگیزة بسیاری از دختران و زنان بدحجاب از بدحجابی، مخالفت با دین نیست و تنها نوعی بی توجهی و ناآگاهی نسبت به دستور دین، تاثیرپذیری از رسانه ها و ساده انگاریِ پیامدهای تلخ آن است؛ متأسفانه اخیراً عواملی سبب افزایش فوق العادة بدحجابی در جامعه شده است که اگر آگاهی و هشدارهای کافی و به موقع نسبت به این معضل اجتماعی و پیامدهای منفی آن به مردم داده نشود، قطعاً در آینده ای نزدیک با مشکلات بزرگ تری روبرو خواهیم شد.

بدون شک در عصری که برخی افراد بی بندوباری زنان را جزئی از آزادی آنان و نشانة تمدن و تجدد می دانند و بعضی آن را عصر برهنگی و آزادی جنسی نامیده اند، سخن گفتن از بدحجابی و پیامدهای آن برای عده ای ناخوشایند و چه بسا مخالفت با تمدن، پیشرفت و آزادی تلقی شود. اما از آنجا که به تبع این آزادی های بی قید و شرط، بروز مشکلات اخلاقی روزافزون و مفاسد بی شمار در جامعه قطعی خواهد بود و با توجه به اینکه فساد اخلاقی مهم ترین عامل انحطاط و نابودی فرهنگ یک جامعه به شمار می آید، این امر سبب شده تدریجاً مسئله حجاب به عنوان یک معضل اساسی فرهنگی و اجتماعی مطرح گردد.

مطالعة تاریخ ادوار گذشته مؤید این مسئله است که وقتی فساد و بی بندوباری رواج یابد و جامعه در وضعیت انفعال و بی تفاوتی قرار گیرد، در مقابل هجوم بیگانگان بسیار آسیب پذیر و دچار انحطاط و نابودی خواهد گشت.

بی حجابی و ارتباط آن با انواع حق
در راستای تهاجم فرهنگی، رواج بی حجابی و هرزگی در جامعه بهترین و ارزان ترین ابزار دشمن محسوب می شود. برای بررسی آثار این سوغات غربی باید توجه داشته باشیم که بدحجابی با تمامی اقسام حق رابطة تنگاتنگی دارد و موجب تضییع حق الله، حق النّفس و حق النّاس می شود که البته هر کدام مرتبه و درجة متفاوتی دارند. بدحجابی از بُعدی تضییع حق الله است و از بعدی تضییع حق النّاس و حق النفس. بنابراین، وقتی تأکید بر حق الله بودن آن می شود، به معنی نادیده گرفتن بُعد حق النّاس و حق النفس بودن آن و یا فقط دیدن بُعد حق الله آن نیست.

حجاب زن تنها مربوط به خود او نیست تا بگوید: من از حق النّفس خویش صرف نظر کردم. حجاب زن مربوط به مرد هم نیست تا مردان بگویند: ما خود راضی هستیم. حجاب زن مربوط به خانواده نیز نیست تا اعضای خانواده بدان رضایت دهند؛ حجاب زن، حقی الهی و قرآنی و از سوئی اجتماعی است.

در جهان غرب و کشورهایی که به قوانین غربی مبتلا هستند، اگر زنِ همسرداری خیانتی کرد و همسرش رضایت داد، قاضی آنها پرونده را مختومه اعلام می کند؛ اما در اسلام این چنین نیست! حرمت زن، نه اختصاص به خود زن دارد، نه شوهر و نه خانواده اش. اگر همة اینها رضایت بدهند، قرآن راضی نخواهد بود؛ چون، حرمت و حیثیت زن به عنوان حق الله نیز مطرح است.

تأکید بر اینکه عصمت زن، حق الله است، شاید این شبهه را ایجاد کند که: «بی حجابی مرتبط با حق الله است و خداوند متعالِ مهربان و بخشنده، از حق خود نسبت به بندگانش در آن دنیا می گذرد.»

در جواب باید گفت: گاهی در لسان مبلغین دین و معارف اسلامی، برای اینکه بخواهند عظمت حق الناس را گوشزد کنند، آن را با حق الله می سنجند و چنین بیان می کنند که خداوند از حق خود می گذرد؛ ولی از حق الناس نمی گذرد. این مطلب اگرچه تا حدودی صحیح است؛ ولی باید دانست که:

اولاً حق الله بسیار عظیم تر و سنگین تر است. حتی برخی از حقوق الهی از حق الناس نیز مهم ترند و اگر کسی آنها را مراعات نکند، گناه بزرگی مرتکب شده است که قابل بخشش نیست. یکی از آنها «شرک بالله» است. در قرآن کریم می خوانیم: (إِن اللَّه لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَری إِثماً عظیماً)[1]؛ «خداوند (هرگز ) شرک را نمی بخشد! و پائین تر از آن را برای هر کس بخواهد (و شایسته بداند) می بخشد، و آن کس که برای خدا، شریکی قرار دهد، گناه بزرگی مرتکب شده است.»

نماز یکی دیگر از حقوق الهی است که برای سبک شمرندة آن محرومیتی بزرگ ذکر شده است. رسول خدا(ص) می فرمایند: «لَیسَ منِّی مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلَاةِ لَا یرِدُ علَی الْحوْضَ لَا وَ اللَّه؛[2] از من نیست کسی که نمازش را سبک شمرد و به خدا قسم در قیامت از ملاقات من نزد حوض [کوثر] محروم خواهد بود.»

ثانیاً ضمن تأکید بر اینکه عصمت زن، حق الله است، نباید از زوایای مختلف حق الناس بودن این مسئله غفلت کرد.

پیامدها و آسیبهای اجتماعی بدحجابی
اکنون عمده ترین پیامدها و آسیبهای اجتماعی بدحجابی در جامعه را با توجه به بُعد حق الناس بودن آن بررسی می کنیم؛ ولی قبل از آن، یادآوری سه نکته، مهم به نظر می رسد:

1- مراد ما از حق الناس بودن حجاب، تضییع حقوق افرادی است که در برابر شخص بی حجاب دچار گناه می شوند. نه آن دیدگاه غلطی که حجاب زن را حق همسر یا پدر و برادرش تلقی می کند و با رضایت و چشم پوشی آنها از این حق، زن را در انتخاب پوشش آزاد می داند؛ چراکه این نوع برداشت از حق النّاس غلط است؛ زیرا همان گونه که اشاره شد، از آن زاویه حجاب، حق الهی است، نه حق الناس و حق النفس؛

2- درست است که حجابهای تحمیلی، تقلیدی، مصلحتی، تعقلی و تعبدی از نظر ارزش و اهمیت در یک درجه و اهمیت نیستند و در یک داوری کلی و اجمالی می توان دو نوع حجاب «تعقلی»[3] و «تعبدی»[4] را بیش تر قابل دفاع و پذیرش دانست؛ ولی حجاب، حتی قسم تحمیلی آن، سبب دوری بسیاری از پیامدها و آسیبهای اجتماعی می شود؛

3- یک زن بدحجاب، علاوه بر ظلم به خودش[5]، حقوق افراد مختلفی را ضایع می کند؛ چراکه متاعی را که باید گران بفروشد، ارزان در خیابان حراج می کند و:

اولاً جوان عفیف حق دارد در جامعه به آسانی عبور و مرور داشته باشد، نه اینکه با دیدن خانم بدحجاب خود را به سختی انداخته، سرش را پایین بیندازد؛

ثانیاً حق ازدواج به موقع از جوان با دیدن خانم بدحجاب تضییع می شود و ازدواجش به تأخیر می افتد؛ چون نیازی که باید با ازدواج تأمین می شد، با هرزگی و چشم چرانی موقتاً سرکوب می شود؛

ثالثاً وقتی نگاه مرد متأهل به خانم بد حجاب می افتد، ناخواسته دچار عوارضی همچون: سوءظن، ترس، مقایسة نابجا، سوء هاضمه شهوانی، هرزگی لذت جنسی و در نتیجه لذت نبردن از حلال به دلیل ریزه خوری های دیداری می شود و اغلب در خانه بهانه گیر شده، زندگی شیرین خویش را بر خود و همسرش تلخ می کند.

بدحجابی و تضییع حق الناس
عمده ترین پیامدها و آسیبهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بدحجابی در جامعه، از منظر تضییع حق دیگران، عبارتند از:

1- تضعیف اعتقادات دینی و ارزشهای متعالی
یکی از حقوقی که افراد جامعه دارند، حق داشتن اعتقادات و باورهای دینی است. جامعه ای که در سطح بالایی از باورهای دینی باشد، در سایة ایمان، در برابر بسیاری از آسیبها مصون می ماند و دشمنان نمی توانند در صفوف آن رخنه کنند. حجاب و پوشش جزء احکام مسلم دین و مذهب به شمار می رود و زنان معتقد به اسلام حاضر نمی شوند خود را با زینتهای زودگذر دنیایی مزین کنند و در پرتو آن عقاید دیگران را متزلزل نموده، زمینه ساز فساد در جامعه شوند.

تظاهر به بدحجابی، نشانة پایبند نبودن و بی مبالاتی فرد به احکام و اعتقادات اسلامی است؛ زیرا با بدحجابی، چشمهای هوس آلود را متوجه خود ساخته، پایه های ایمانی مردم را سست می کنند و جامعه را به فساد می کشانند.

«هیچ راهی برای آمریکا و ابرقدرتها بهتر از این نیست که بدون جنگ و کشتار، و بدون اینکه پولی خرج کنند و حساسیتی ایجاد نمایند، ایمان را از دلهای مردم بدزدند و بزدایند. این کار به سادگی انجام می شود: با سخنرانیهای علمی، کتابهای فلسفی، فیلمها، نمایشنامه ها و چیزهایی از این قبیل، به نام پیشرفت علم، ترقی فرهنگ، فلسفه های نوین و... هیچ راهی بهتر و موفق تر از این وجود ندارد و می دانیم که باورها و ایمانهای راسخ نقش به سزایی در بالندگی زندگی جامعه ایفا می کنند و زمانی که ایمان به سستی گراید، نفوذ دشمن و به انحراف کشیدن آن جامعه به راحتی صورت می پذیرد.»[6]

2- تخریب فرهنگ ملی
یکی دیگر از حقوق افراد یک اجتماع، ضمن تعامل و تبادل فرهنگها، حق عدم دست درازی و مخدوش کردن فرهنگ ملی جامعه آنها است. تعامل یا همان تبادل فرهنگی برای هر جامعه ای نه تنها مفید و لازم؛ بلکه از عوامل بالندگی و پویایی آن جامعه محسوب می شود؛ اما مشروط بر آنکه عناصر فرهنگی مفید را جذب و غیر مفید را دفع کند و در ارائة الگوهای فرهنگی و اجتماعی از ثبات لازم برخوردار باشد. در غیر این صورت، فرهنگ مهاجم با ارائة الگوهای منفعت طلبانه آن را تخریب می کند؛ ارزشها و هنجارهای آن جامعه را خدشه دار و ارزشها و الگوهای مورد نظر خویش را جایگزین می کند تا از این رهگذر به اهداف خود دست یابد.

رهبر عظیم الشأن انقلاب(حفظه الله) در این راستا می فرمایند: «در تبادل فرهنگی، هدف، بارور کردن و کامل کردن فرهنگ ملی است؛ ولی در تهاجم فرهنگی، هدف ریشه کن کردن و از بین بردن فرهنگ ملی است.»[7]

با عنایت به این مطلب، فرایند بدحجابی، راه را برای تهاجم فرهنگی هموار می سازد و افراد بی حجاب متحمل بسیاری از الگوهای نامناسب فرهنگ بیگانه می شوند و فرهنگ جامعه را به مرور دستخوش تغییر می کنند.

3- سلطة دشمنان و تأمین هدف و منافع آنها
سلطه گران مستکبر همواره در تلاشند تا با ترویج بی بندوباری و ابتذال در میان جوامع، به خصوص ملل مسلمان، آنها را با فرهنگ و آداب و رسوم اصیل خویش بیگانه کنند و با تضعیف معنویت در میان افراد جامعه، زمینة تسلط همه جانبة خود را فراهم آورند و از آنجا که ترویج بدحجابی بهترین مقدمه برای تضعیف اراده و ایمان افراد جامعه است، در اتاقهای فکر خود طرحها و برنامه های حساب شده ای برای آن اتخاذ می کنند.

آنها در جایی که احساس کنند جامعه ای مطابق با منافع، اهداف و خواسته هایشان پیش نمی رود، برای رسیدن به منافع خود و چپاول آنها، غیرمستقیم طرحهایی می ریزند تا افراد را مشغول و سرگرم کنند و به اهداف شوم خود برسند.

انگلیس در طرح استعماری خویش به عواملش چنین مأموریت داد: «در مسئلة بی حجابی زنان باید کوشش فوق العاده به عمل آوریم تا زنان مسلمان به بی حجابی و رها کردن چادر مشتاق شوند. باید به استناد شواهد و دلایل تاریخی، ثابت کنیم که پوشیدگی زن از دوران بنی عباس متداول شده و مطلقا سنت نیست. مردان، همسران پیامبر را بدون حجاب می دیدند و زنان صدر اسلام در تمام شئون زندگی، دوش به دوش مردان فعالیت داشتند. پس از آنکه حجاب زن با تبلیغات وسیعی از میان رفت، وظیفة مأموران ما آن است که جوانان را به عشق بازی و روابط جنسی نامشروع با زنان عریان غیرمسلمان، تشویق کنند و این زنان باید کاملاً بدون حجاب ظاهر شوند تا زنان مسلمان از آنان تقلید کنند.»[8]

4- رکود آموزش و افت تحصیل
فرهنگ هر جامعه ای، در بستر آموزشهای آن شکوفا می شود. مسلماً هر قدر آموزشها از غنای بیش تری برخوردار باشد، فرهنگ آن جامعه والاتر خواهد بود. جامعه ای که فرهیختگان و اندیشمندان آن بیش تر باشد، معمولاً از تمدن بالاتری برخوردار است و پویایی در تمامی زمینه های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و نظامی کاملاً نمودار می شود.[9]

بدحجابی ذهن و اندیشة دختران محصل را درگیر شناخت انواع مد و مدل آرایش موی سر و صورت و همگون شدن با چهره های مشهور جهان می کند. بنابراین، آنان ناگزیرند وقت، انرژی و پویایی زیادی را که باید در راه علم اندوزی و پژوهش هزینه کنند، در مسیر طنازی و تن نمایی هدر دهند و به جای رشد و تعالی در جنبه های علمی و معنوی، خواهشهای نفسانی را در خود بپرورانند.

متأسفانه با توجه به اختلاط محیطهای آموزشی کشورمان، پسران جوانی که در محیط تحصیل با این نوع دختران همکلاس و همدرس هستند نیز از آسیبهای این عشوه گری ها بی نصیب نخواهند ماند و به تبع آن درگیر نظر بازی، مشغلة روحی و فکری شده و به جای تمرکز بر روی دروس، به تصویرسازی و توهمات برخاسته از نگاه به ایشان می پردازند که نتیجه ای جز رکود آموزشی، عدم پویایی علمی، افت تحصیلی و کاهش رشد عقلی نخواهد داشت.

5- گسترش رذایل اخلاقی و فساد
بهره مندی از فضایل اخلاقی، یکی از حقوق آحاد جامعه می باشد. بدحجابی علاوه بر اینکه خود یک ناهنجار اجتماعی به شمار می آید و جامعه را به بی بندوباری می کشد، زمینه ساز بسیاری از زشتی های اخلاقی است. وقتی به پوشش و متانت بی اعتنایی می شود، مسائل اخلاقی دیگر نیز از جامعه رخت بر می بندد. بدلباسی، بداخلاقی را به دنبال دارد، چنان که مدپرستی، هواپرستی می آورد. جامعه ای که هر روز مد جدیدی را به شکلهای گوناگون بپذیرد، دچار بسیاری از بیماری های اخلاقی چون: غرور، تکبر، فخرفروشی، عصیان، قساوت قلب و... خواهد شد.

هرگاه جامعه ای در انجام گناه جسارت پیدا کند، مفاسد و معاصی رواج می یابد و در نتیجه زشتی گناه از بین می رود که این خود نیز گناه بزرگی است؛ یعنی جامعه ای که گناه را گناه نداند، به سبب رواج زیاد و همگانی شدن آن، سقوط خواهد کرد. بنابراین، بدحجابی قبح و زشتی گناه را از بین می برد و باعث رواج گناهان دیگر می شود.[10]

امام صادق(ع) می فرمایند: «وَ اَما اللِّباسُ یحْمِلُکَ عَلَی الْعُجْبِ وَ الرِّیاء وَ التَّزْیینِ وَ التَّفاخُرِ وَ الْخیلاءِ فاِنَّها من آفاتِ الدِّینِ وَ مورِثُهُ الْقَسْوَةُ فِی الْقَلْبِ؛[11] لباست، لباسی نباشد که تو را به گناه خودپسندی، ریا، آراسته نشان دادن، مباهات به دیگران، فخرفروشی و تکبر آلوده کند؛ که تمام اینها از آفات دین و موجب سختی دل است.»

آن زمان که در جامعه حجاب، عفت و حیا ارزش تلقی می شوند، حریمها حفظ و روابط افراد بر همین اساس تنظیم شده، اگر زنان به این ارزشها پایبند باشند، جامعه را از رفتن به سوی بی بندوباری ها حفظ می کنند و اجتماع بستر مناسبی برای بروز ارزشهای واقعی می شود.

اما اگر زنان این عناصر سازندة فرهنگ و منشهای خود را تغییر دهند و به خودنمایی و خودآرایی بپردازند، ارزشهایی چون حجاب، حیا و غیرت خدشه دار می گردد و در نهایت اجتماع را به تباهی و فساد می کشاند و ضد ارزشها، ارزشها را کنار می زنند.

6- اثرات مخرب نگاه های شیطانی
خداوند متعال به پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: (قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یغُضُّوا مِنْ اَبصارِهِمْ)[12]؛ «به مؤمنان بگو چشمهای خود را از نگاه نامحرمان فرو گیرند.»

شهوت غریزه ای است که خداوند متعال آن را در آدمی به ودیعه گذاشته است تا باعث بقای نسل و سامان دهی زندگی و حیات شود. این غریزه علاوه بر ارمغان آرامش و آسایش برای جامعه، آثار بسیار مطلوبی دارد؛ اما اگر از مسیر اصلی خود منحرف شود و در سمت و سویی دیگر قرار گیرد، آثار بسیار بدی برای فرد و جامعه خواهد داشت.

بدحجابی از جمله مسائلی است که غریزة شهوت را از مسیر خود منحرف می سازد. زنان بدحجاب، نگاه های آلودة مردان هوس باز را به خود جلب می کنند و آتش شهوت را در دل آنان شعله ور و اثرات مطلوب آن را خنثی می سازند.

از امام باقر و امام صادق(ع) نقل شده است که فرمودند: «مَا مِنْ أَحَدٍ إِلَّا وَ هُوَ یصِیبُ حَظّاً مِنَ الزِّنَا فَزِنَا الْعَینَینِ النَّظَرُ؛[13] اعضا و جوارح بدن افراد به نوعی از زنا حظّ و بهره ای می برند، پس زنای دو چشم، نگاه (حرام) است.»

در جامعه ای که چشم چرانی بر اثر بدحجابی رواج پیدا کند، بر اثر عرضة زیاد و تقاضای کم، بسیاری از گناهان رواج پیدا می کند و سرانجامی جز حسرت طولانی نخواهد داشت. امام صادق(ع) می فرمایند: «النَّظَرُ سَهْمٌ مِن سِهامِ اِبْلیسَ مسْمُومٌ وَ کمْ منْ نَظْرَةِ اورثَتْ حَسْرَةً طویلةً؛[14] نگاه، تیری از تیرهای زهرآگین شیطان است. چه بسا یک نگاه، حسرت طولانی در پی دارد!»

در چنین شرایطی، زندگی جمعی از دختران معصوم و ساده در امنیت ممکن نیست و چه بسا سبب از بین رفتن سرمایة عفت و پاکدامنی و آبروی خانواده ها گردد.

7- افزایش مشکلات روحی و روانی در جامعه
تأمین سلامت روحی و روانی افراد، از دیگر حقوق آنها در اجتماع می باشد. بدحجابی سبب می شود برخی از دختران و زنان برای جلب توجه و تحسین دیگران، هر روز بیش تر در باتلاق خودآرایی و خودنمایی فرو روند و همواره فکرشان درگیر بررسی و کشف جدیدترین مدل لباس و آرایش باشد و به زیبایی ظاهری خود به گونه ای افراطی رسیدگی کنند و تمام دغدغه شان لباس و آرایش شان باشد و همیشه در تلاش باشند تا ظاهر و شخصیت خود را با خواسته های هوس آلود مردان هوسباز همگون کنند و از آنجایی که این عطش روحی و خواسته های کاذب محدود نیستند، هیچ گاه اندیشة آرام و آزاد برای لذت بردن از خوشی های حقیقی زندگی ندارند و چنانچه نتوانند با مد و تقاضای روز پیش بروند، دنیا بر سرشان آوار می شود و اعتماد به نفس و ثبات روحی خود را از دست می دهند و امید و آرزوهایشان به ناامیدی می گراید.

در مقابل، برخی از مردان نیز که تسلط بر خویشتن نداشته و از تقوای لازم برخوردار نیستند، در اثر ناز و عشوة این زنان تحریک شده، در صورت عدم دستیابی به حلال، دچار هزاران معضلات روحی و روانی گشته، تا جایی که در کیفیت و کمیت تمام امور زندگی فردی و اجتماعی شان اثر منفی می گذارد.

8- بی علاقگی به ازدواج
خداوند متعال برای هر نیازی که در انسان به ودیعه گذاشته، حقوقی نیز برای انسان برای برطرف کردن مشروع آن قرار داده است. آن زمان که بی بندوباری در پوشش و به تبع آن هرزگی جنسی در جامعه فراگیر شود، لذت جنسی که یکی از عوامل مهم گرایش به ازدواج و تشکیل خانواده است، به راحتی در دسترس افراد قرار می گیرد و قطعاً این مسئله از میزان علاقه و گرایش به ازدواج در افراد می کاهد؛ چراکه آنان بدون هیچ تعهد و مسئولیتی و با کم ترین هزینه و بیش ترین تنوع و هوسرانی، کامیاب می شوند و با توجه به اینکه تشکیل خانواده و پذیرش مسئولیت آن، نوعی محدودیت و گرفتاری برای آنها به وجود می آورد، هرگز به تشکیل خانواده تن نمی دهند.

شهید مطهری (ره) می نویسد: «اختصاص یافتن استمتاعات و التذادهای جنسی به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج مشروع، پیوند زن و شوهری را محکم می سازد و موجب اتصال بیش تر زوجین به یکدیگر می شود. فلسفة پوشش و منع کامیابی جنسی از غیر همسر مشروع، از نظر اجتماع خانوادگی این است که همسر قانونی شخص از لحاظ روانی عامل خوشبخت کردن او به شمار برود، در حالی که در سیستم آزادی کامیابی، همسر قانونی از لحاظ روانی یک نفر رقیب و مزاحم و زندانبان به شمار می رود و در نتیجه، کانون خانوادگی بر اساس دشمنی و نفرت پایه گذاری می شود.

علت اینکه جوانان امروز از ازدواج گریزانند و هر وقت به آنان پیشنهاد می شود، جواب می دهند که حالا زود است، ما هنوز بچه ایم و یا به عناوین دیگر از زیر بار آن شانه خالی می کنند، همین است. حال آنکه در قدیم یکی از شیرین ترین آرزوهای جوانان، ازدواج بود. جوانان پیش از آنکه به برکت دنیای اروپا کالای زن این همه ارزان و فراوان گردد؛ شب زفاف را کم از تخت پادشاهی نمی دانستند. ازدواج در قدیم پس از یک دوران انتظار و آرزومندی انجام می گرفت و به همین دلیل، زوجین یکدیگر را عامل نیک بختی و سعادت خود می دانستند؛ ولی امروز معاشرتهای آزاد و بی بندوباری پسران و دختران، ازدواج را به صورت یک وظیفه و تکلیف و محدودیت درآورده است که باید آن را با توصیه های اخلاقی و یا احیاناً چنانکه برخی از جراید پیشنهاد می کنند، با اعمال زور بر جوانان تحمیل کرد.

سیستم روابط آزاد اولاً موجب می شود که پسران تا جایی که ممکن است از ازدواج و تشکیل خانواده سر باز زنند و فقط هنگامی که نیروهای جوانی و شور و نشاط آنها به شعف و سستی می نهد، اقدام به ازدواج کنند و در این موقع، زن را فقط برای فرزند زادن و احیاناً برای خدمتکاری و کلفتی بخواهند و ثانیاً پیوند ازدواجهای موجود را سست می کند و سبب می گردد به جای اینکه خانواده بر پایة یک عشق خالص و محبت عمیق استوار باشد و هر یک از زن و شوهر همسر خود را عامل سعادت خود بداند، برعکس، به چشم رقیب و عامل سلب آزادی و محدودیت ببیند و چنانکه اصطلاح شده است، یکدیگر را زندانبان بنامند.»[15]

9- تیرگی روابط والدین و فرزندان
احترام طرفینی از حقوقی است که خداوند برای فرزندان و والدین قرار داده است. ترویج بی حجابی و الگوهای نامناسب پوشش، زمینة ایجاد شکاف فرهنگی و عاطفی بین والدین و فرزندان را سبب می شود. این ناهمسویی در اکثر موارد منجر به بحث و تنش بین اعضای خانواده شده، سردی و تیرگی جایگزین روابط گرم و دوستانه می شود.

از آنجایی که بدحجابی عاملی جهت تخریب ارزشها و فرهنگ خانواده های متدین می باشد، در این خانواده ها بدحجابی دختر باعث ایجاد تضاد بین وی و والدینش می گردد که اگر تذکرات و نصایح دوستانة والدین بر روی او مؤثر نباشد، غالباً به درگیری لفظی و فیزیکی منجر می گردد، و گاه حتی فرار از خانه را سبب می شود.

همچنین، پسرانی که بر خلاف نظر خانوادة خود، دلباختة چنین دخترانی می شوند، والدین خود را در شرایط سختی قرار می دهند و گاه از طرف آنان طرد می شوند که همة این موارد باعث تیرگی روابط والدین و فرزندان می گردد.

10- سوء هاضمه های جنسی و عاطفی
یکی دیگر از زوایای تضییع حق الناس بودن بد حجابی، سوء هاضمه های جنسی است. پوشش و حجاب، از یک سو ضامن سلامت اخلاقی جامعه و پایبندی به هنجارهای دینی می باشد، و از سویی دیگر بستر تشکیل خانواده، تنظیم روابط جنسی و عاطفی و قاعده مند کردن آن را برای افراد فراهم می کند تا انسانها به تعبیری با ریزه خواری های شهوانی، به سوء هاضمة جنسی و عاطفی مبتلا نشوند.

به تعبیر دیگر، حجاب سبب می شود حریمهای عاطفی و جنسی محفوظ بماند و افراد در جامعه محدودة تعاملات خود با دیگران را دریابند و با ارضای واقعی نیاز جنسی، پاکدامنی در اجتماع گسترش یابد و زندگی سالم تر و پاک تری برای زنان نیز فراهم شود.

امیرمؤمنان(ع) به امام حسن(ع) می فرمایند: «وَ اکْفُفْ عَلَیهِنَّ مِنْ اَبْصارِهِنَّ بِحِجابِکَ اِیاهُنَّ فَاِنَّ شِدَّةَ الْحِجابِ اَبْقی عَلَیهِنَّ؛[16] از راه حجاب و پوشش بانوان، آنها را بپوشان؛ زیرا رعایت حجاب به طور جدی و محکم، زنان را به طور سالم تر و پاک تر حفظ خواهد کرد.»

11- از هم پاشیدگی بنیان خانواده
از آنجا که خانواده مهم ترین نهاد اجتماعی محسوب می شود، ثبات و سلامت آن، ثبات و سلامت جامعه را در پی دارد و چنانچه عشق و محبت بر آن حکمفرما شود، بستر بسیار مناسبی برای شکوفایی استعدادهای فردی می گردد و به تبع آن، جامعه نیز در مسیر پیشرفت و شکوفایی قرار می گیرد. برای رسیدن به این منظور، رعایت حجاب لازم و ضروری است؛ چراکه با رواج خودآرایی و تهییج جنسی در جامعه، بهره برداری های جنسی و دلدادگی های هوس آلود در خارج از محیط خانواده به راحتی میسر می گردد و به دنبال آن، باید شاهد افزایش طلاق و پیامدهای خطرناک آن، مانند افسردگی، سرشکستگی افراد خانواده، روی آوردن فرزندان به اعتیاد و بزهکاری و... باشیم.

12- افزایش آزار جنسی و ایجاد ناامنی
از نعمتهای بزرگ الهی، نعمت امنیت می باشد. حضور زنان و دختران با پوشش نامتعارف و زننده در اجتماع، به جوانان و مردان هرزه اجازه خواهد داد تا به حریم آنان دست درازی کنند و آنها را مورد اذیت و آزار خود قرار دهند. در واقع، بی حجابی نقطة آغاز بسیاری از ناهنجاری ها و عامل مهمی در ایجاد مزاحمتهای خیابانی به شمار می رود.

خداوند در قرآن کریم می فرماید: (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نساءِ الْمؤْمِنینَ یدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنی أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحیمًا)[17]؛ «ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو پوششهای خود را بر خود فروتر گیرند. این برای آنکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند [به احتیاط] نزدیک تر بوده، و خدا آمرزنده مهربان است.»

در شأن نزول این آیه آمده است: هنگامی که شبها زنان برای نماز به مسجد می رفتند، بعضی از جوانان هرزه بر سر راه آنها می نشستند و آنان را با مزاح و سخنان ناروا آزار می دادند و مزاحم آنها می شدند. این آیه به زنان دستور داد حجاب خود را به طور کامل رعایت کنند تا از کنیزان، آلودگان و یهودیان شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند.

ظاهر شدن زنان در جامعه با وضعیت نامطلوب حجاب، موجبات وسوسه و تحریک افرادی را که تدین و تقوای کافی ندارند، فراهم می کند تا پای خود را فراتر از آزارهایی از قبیل چشم چرانی و متلک پرانی دراز کنند و دست به اعمال خلاف عفت زده، سپس از ترس رسوایی و مسائل دیگر، دست خود را به هر جنایت پلیدی، حتی کشتن طعمة خود آلوده کنند.

برای یافتن شاهد مثال، در قسمت حوادث روزنامه ها می توان نمونه هایی از این موارد را مشاهده نمود و بعضاً نیز اتفاق می افتد که به خاطر عدم رعایت حریمها، دو جنس مخالف شیفته و عاشق یکدیگر شده؛ اما به خاطر نبودن شرایط و امکان ازدواج، دست به خودکشی و کنار زدن تمام بایسته های زندگی خویش زده اند.

13- کم رنگ شدن حضور مثبت زنان در جامعه
اسلام به پوشش و حجاب زن توجه خاصی دارد تا حضور او را در جامعه همراه با حفظ و سلامت نفسانی جامعه، تضمین کند. زنان بدحجاب در محل کار یا بیرون از خانه، به دلیل خودآرایی و خودنمایی، تمرکز حواس خود را از دست می دهند. زن با بدحجابی و آرایش، نه تنها به کار جدی نمی پردازد؛ بلکه نیروی کارآمد دیگران را نیز دچار سستی و رکود نموده، در نتیجه چرخة فعالیت کاری جامعه را به کندی رهنمون می سازد.[18]

بدون شک، کشاندن تمتعات جنسی و بصری از محیط خانه به اجتماع، نیروی کار و فعالیت جامعه را به شدت تحت تأثیر قرار می دهد و آن را تا مرز فلج شدن پیش می برد و در آن صورت، آموزش، پژوهش، کار، تلاش و تولید، جای خود را به آرایش و خودنمایی، چشم چرانی و لذت جویی خواهد داد که به تدریج سقوط جامعه را در ابعاد مختلف فرهنگی و اقتصادی به دنبال خواهد داشت. برعکس آنچه که مخالفین حجاب گفته اند که: «حجاب موجب فلج کردن نیروی نیمی از افراد اجتماع است.» آنچه موجب فلج کردن نیروی زن و حبس استعدادهای او می شود، بی حجابی است.

اسلام نه می گوید که زن از خانه بیرون نرود و نه می گوید حق تحصیل علم و دانش ندارد؛ بلکه کسب علم و دانش را فریضة مشترک بین زن و مرد دانسته است. همچنین فعالیت اقتصادی خاصی را برای زن تحریم نمی کند و هرگز نمی خواهد زن بی کار و بی عار بنشیند و وجودی عاطل و باطل بار آید.

واضح و مبرهن است که پوشاندن بدن به استثنای وجه و کفین، مانع هیچ گونه فعالیت فرهنگی، اجتماعی یا اقتصادی نیست. آنچه موجب فلج کردن نیروی اجتماع می شود، آلوده کردن محیط کار به لذت جویی های شهوانی است. آیا اگر پسر و دختری در محیط جداگانه ای تحصیل کنند، یا فرضاً در یک محیط درس بخوانند؛ اما دختران بدن خود را بپوشانند و هیچ گونه آرایشی نداشته باشند، بهتر درس می خوانند و فکر می کنند و به سخن استاد گوش می دهند یا وقتی که کنار هر پسری یک دختر آرایش کرده و... نشسته باشد؟

آیا اگر مردی در خیابان، بازار، اداره، کارخانه و... با قیافه های محرک و مهیج زنان آرایش کرده دایماً مواجه باشد، بهتر سرگرم کار و فعالیت می شود یا در محیطی که با چنین مناظری روبرو نشود؟ اگر باور ندارید، از کسانی که در این محیطها کار می کنند، بپرسید. هر مؤسسه، شرکت یا اداره ای که سخت مایل است کارها به خوبی جریان یابد، از این نوع آمیزشها جلوگیری می کند.[19]

14- زیان اقتصادی و ترویج مصرف گرایی
یکی از قاعده های فقهی که در سرتاسر فقه بدان استناد می شود و در بسیاری از مسائل سیاسی و اجتماعی نیز می تواند کارساز باشد، قاعدة لاضرر است. اشتغال زنان به خودآرایی و خودنمایی، فرهنگ غلط مصرف را ترویج می دهد. افزایش مصرف همان طور که سود بیش تری را به جیب کارخانه داران تولید لوازم آرایش سرازیر خواهد ساخت، از این سو سالانه خروج مقدار قابل توجهی ارز را به کشور تحمیل خواهد کرد.

«لوازم آرایشی یکی از اقلام پرمصرف در ایران به شمار می رود، به طوری که به گفتة مسئولین وزارت بهداشت، رونق این بازار، ایران را در ردیف هفتمین کشور وارد کننده در جهان و دومین در منطقه قرار داده است. رسول دیناروند، رئیس سازمان غذا و داروی کشور، چندی پیش اعلام کرد که ایران از نظر جمعیت هفدهمین کشور جهان است؛ اما از نظر مصرف لوازم آرایشی هفتمین کشور دنیاست. واردات رسمی لوازم آرایشی حدود یک میلیارد دلار در سال است؛ اما بیش از این میزان مواد آرایشی قاچاق وارد کشور می شود. در بسیاری از کشورها زنان بالای 40 سال گرایش به سوی آرایش داشتند؛ اما اکنون سن آرایش کاهش یافته است. بر اساس برخی گزارشها، سن آرایش در ایران به زیر 20 سال رسیده، در حالی که تمایل به آرایش در آمریکا و کشورهای اروپای غربی که گران ترین و مشهورترین برندها را تولید می کنند، 40 سال است.»[20]

شهید مطهری(ره) می گوید: «حقیقت این است که این وضع بی حجابی رسوا که در میان ماست و از اروپا و آمریکا هم داریم جلو می افتیم، از مختصات جامعه های پلید سرمایه داری غربی است و یکی از نتایج سوء پول پرستی و شهوت رانی سرمایه داران غرب است، و یکی از طرق و وسایلی است که آنها برای تخدیر و بی حس کردن اجتماعات انسانی و در آوردن آنها به صورت مصرف کنندة اجباری کالاهای خودشان به کار می برند.»[21]

15- رو آوردن به کسب درآمدهای نامشروع
با رواج بدحجابی، چشم و هم چشمیها، خودنمایی و مدگرایی در جامعه به سرعت فراگیر شده، مردم را از فعالیتهای سالم و مسیر تعالی باز می دارد. به بیانی دیگر، زنان در میدان رقابتی باطل و بیهوده سرمایة عفاف خویش را سهل و ارزان فدای جلب نگاه های هرزه و هواپرست می کنند.

این داد و ستد شیطانی هزینه های گزافی را به آنها تحمیل می کند که خیلی از این افراد سرمایة لازم مالی را جهت این همه خرجهای گزاف و بیهوده ندارند. بنابراین، همت خود را به کار می گیرند تا از هر راهی، حتی دزدی، رشوه، اختلاس، کلاه برداری و... هزینة هنگفت مخارج خود را تهیه نمایند.

از آن طرف هم بسیار پیش می آید که پسران هرزه ای که وضعیت مالی مناسبی ندارند، به دنبال جلب نظر دختر مورد علاقة خود، سعی می کنند هرچه سریع تر و از هر راه ممکن ثروت فراوان به چنگ آورند تا در رسیدن به هوس خود ناکام نمانند.

پی نوشت ها

[1] نساء / 48.

[2] علل الشرایع، محمد بن علی بن بابویه (شیخ صدوق)، کتابفروشی داوری، قم 1386 ق، ج 2، ص 356.
[3] مقصود از حجاب تعقلی، حجاب فردی است که به مدد فكر اندیشه و عقل ورزی به حجاب و پوشش روی آورده و خود را به آن پای بند و ملتزم ساخته است و استدلالهای محکم عقلی برای انتخاب خود دارد. علم و آگاهی و سر افرازی، ویژگی بارز چنین حجابی است.
[4] مقصود از حجاب تعبدی، حجاب انسانی است که ابتدا وارد رواق و حوزه خرد و عقل شده و به مرحله: حجاب تعقلی نایل آمده و آن گاه به دلیل پذیرش عبودیت حق تعالی، خویش را به شرف حجاب کامل اسلامی آراسته است تا شرط بندگی بجا آورده باشد دست یافتن به حجاب تعبدی، بدون گذر از حجاب تعقلی معمولا میسر نیست، زیرا تعبد بدون پشتوانه تعقل چیزی جز نوعی تقلید نخواهد بود. مهم ترین و بارزترین ویژگی حجاب تعبدی، عشق ورزیدن به حجاب اسلامی و پافشاری بر آن است (ر.ک: کتاب پرسمان حجاب، حسین مهدی زاده، ص ۳۰)
[5] امير المؤمنین علی می فرماید: «يظهر في آخر الزمان و هو شر الأزمنة نسوة کاشفات عاريات متبرجات من الدين خارجات في الفتن داخلات مائلات إلى الشهوات و مسرعات والى اللذات مستحلات المحرمات و في جهنم خالدات؛ در آخرالزمان که بدترین زمانهاست، زنانی هستند که پوشیده؛ اما برهنه اند و از خانه با خودآرایی بیرون می آیند. اینان از دین بیرون رفته اند و در فتنه ها وارد شده و به شهوان تمایل پیدا کرده اند و به گوی لذات نفسانی در شتابند و حرامها را حلال می دانند و در دوزخ به عذاب ابدی گرفتارند.» من لا يحضره الفقيه شیخ صدوق، جامعه مدرسین، قم، چاپ اول، ۱4۱۳ق، ج ۳،ص.۳۹۰.
[6] تهاجم فرهنگی: برگرفته از سخنرانی های استاد آیت الله مصباح یزدی، عبدالجواد ابراهیمی، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، قم، 1378 ش، ص 95.
[7] بیانات رهبری حفظه الله در دیدار جمعی از کارگزاران فرهنگی، مورخ 21 / 05 / 1371.
[8] «قرة العین» درآمدی بر تاریخ بی حجابی در ایران، سینا واحد، نشر نور، تهران، 1363 ش، ص 40.
[9] رک: مقاله «آثار و پیامدهای فرهنگی - اجتماعی گسترش بدحجابی»، محمدحسین درافشان...(rasekhoon.net)
[10] همان.
[11] مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، حسین بن محمدتقی نوری، آل البیت(ع)، قم، 1408ق، ج3، ص 325.
[12] نور / 30.
[13] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، 1409 ق، ج 20، ص 191.
[14] الکفی، محمد بن یعقوب کلینی، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 5، ص 559.
[15] مسئله حجاب، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، قم، 1368 ش، ص 81.
[16] نهج البلاغه، سید رضی، تصحیح: صبحی صالح، نشر هجرت، قم، چاپ اول، 1414 ق، ص 405.
[17] احزاب / 59.
[18] رک: مقاله «آثار و پیامدهای فرهنگی - اجتماعی گسترش بدحجابی».
[19] مسئله حجاب، ص 85.
[20] خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، کد خبر: 81482919.
[21] مجموعه آثار شهید مطهری(ره)، انتشارات صدرا، تهران، ج 19، ص 440.

 منبع : مبلغان، خرداد و تیر 1397 - شماره 228 , م مودب

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه