معرفی آهنگساز مشهور ایرانی

احمد پژمان؛ آهنگسازی با دغدغه فرهنگ ایرانی

احمد پژمان؛ آهنگسازی با دغدغه فرهنگ ایرانی

 احمد پژمان به عنوان آهنگساز و موسیقی‌دانی محسوب می‌شود که همواره دغدغه فرهنگ ایران را داشت. پژمان در آهنگسازی بیشتر از ادبیات ایران تأثیر پذیرفته‌ و شاعرانی مانند فردوسی و حافظ، نقش مهمی در نگاه او به خلق آثارش داشته‌اند.

 احمد پژمان به عنوان آهنگساز و موسیقی‌دانی محسوب می‌شود که همواره دغدغه فرهنگ ایران را داشت. پژمان در آهنگسازی بیشتر از ادبیات ایران تأثیر پذیرفته‌ و شاعرانی مانند فردوسی و حافظ، نقش مهمی در نگاه او به خلق آثارش داشته‌اند.

به شاگردان خودم و همه‌ آهنگسازهای جوان توصیه می‌کنم از ملودی‌ها و ریتم‌ها و در کل موسیقی ایرانی در کارهای خودشان بسیار استفاده کنند. موسیقی ایران از موسیقی های غنی به شمار می رود که در آن لهجه‌ها و نوع‌های مختلف موسیقی وجود دارد. به شاگردانم می‌گویم که از هر سبکی در موسیقی استفاده کنند. امروزه برای آهنگسازان زمان نسبت به زمانی که من کارم را آغاز کردم، شرایط سخت شده است. اجرای قطعات و کار برای آهنگسازان امروز خیلی سخت شده. خیلی مهم است، افرادی که آهنگسازی یاد می‌گیرند، موسیقی زیادی گوش کنند و سعی کنند، ملودی‌های آن را حفظ کنند. همین حفظ کردن ملودی هنگام ساخت اثر به ذهن کمک می‌کند، برای ادامه‌ کار. اینها بخشی از گفته های احمد پژمان استاد آهنگساز و موسیقی دانی است که سال ها در این عرصه فعالیت کرد و برای بالندگی هنر و فرهنگ ایران مرز و بوم تلاش کرد.

 

تولد و تحصیل

احمد پژمان در روزهایی که گرمای سوزان تابستان در خطه جنوب بی‌داد می کرد؛ یعنی در ۱۸ تیر ۱۳۱۴ خورشیدی در لار در استان فارس به دنیا آمد. دوران خردسالی خود را در لار گذراند. او در این شهر به مکتب‌خانه رفت و خواندن و نوشتن آموخت. پدرش با اینکه مدتی مغازه‌دار بود و به خرید و فروشِ وسایل مختلف می‌پرداخت، اما هیچ‌گاه شغلِ ثابتی نداشت و مدام در سفر بود. به همین علت، احمد نیز به‌همراه خانواده به بندرعباس و سپس میناب نقل مکان کرد و تا کلاس دوم دبستان در این شهر ماند. در هشت سالگی همراه با پدر و مادر به سیرجان رفت. پس از آن با خانواده عازم تهران شد و در منزل پدربزرگ و مادربزرگ (مادری)، اقامت داشت و به تحصیلات ابتدایی در «مدرسه اسلامی» مشغول شد. او دورانِ تحصیلات متوسطه را نیز در دبیرستانِ تازه تأسیس محمد قزوینی آغاز کرد.

وی ادامه تحصیلاتِ متوسطه را در «دبیرستان ادیب» سپری کرد. در دوران دبیرستان ویولن را نزد حشمت سنجری یاد گرفت و تئوری موسیقی را در کلاس درس، حسین ناصحی فراگرفت. پس از چندی به عنوان نوازنده ویولن به ارکستر سمفونیک تهران راه یافت و در دوره رهبری سنجری و «هایمو تویبر» در ارکستر حضور داشت. پژمان تحصیلات خود را در رشته زبان و ادبیات انگلیسی در دانشسرای عالی به پایان رساند.

 

تحصیل موسیقی در اتریش

پژمان در ۱۳۴۳ خورشیدی پس از پایان تحصیلات دانشگاهی با اخذ بورسیه راهی اتریش شد و در آکادمی موسیقی وین نزد اساتیدی همچون «توماس کریستین داوید، آلفرد اوهل و هانس یلینک» به تحصیل آهنگسازی پرداخت. خودش در خصوص آن دوره می گوید که «خوش‌شانسی‌های بسیار نصیب من شد. در اتریش نزد بهترین استاد تحصیل کردم. در آهنگسازی مشکلات و موانعی داشتم که استادم در اتریش با یک یا دو جلسه آن‌ها را رفع کرد. در میان تمامی اساتید، ایشان کمک بسیاری به من کردند. آهنگساز نباید خجالت بکشد، برای اصلاح قطعه‌اش زمانی که نوازنده آن را به‌اشتباه می‌نوازد. یکی از قطعات من در اتریش با تمپوی بسیار پایین اجرا می‌شد که با نوازنده‌ها صحبت کردم برای اصلاح آن. موارد دیگری نیز پیش‌آمده بود که اصلاح کردم کار نوازنده را».

وی در مورد همین دوره و ساخت قطعه پارسیان می گوید که «زمانی که در کشور اتریش برای گذراندن دوران تحصیلم حضور داشتم در سال دوم با راهنمایی استادم کریستین داوین اثری را ساختم که در رادیو وین ضبط شد. بعد از ساخت و تولید این قطعه بود که یک سال بعد موفق به نوشتن قطعه «پارسیان» شدم که تصمیم گرفته شد این قطعه به همراه یک اثر دیگر از من مجدداً در رادیو وین ضبط شود. در ابتدا یک «راپسودی» ضبط شد که قرار بود، بلافاصله نیز قطعه «پارسیان» تولید شود اما متاسفانه وقت نشد و شرایط به گونه‌ای رقم خورد که من تا پایان تحصیلاتم موفق به ضبط این اثر نشدم.»

 

کار و تحصیل در ایران

این موسیقی دان پس از پایان تحصیلات به ایران بازگشت و به عنوان آهنگساز تالار رودکی و استاد موسیقی دانشگاه تهران به کار مشغول شد. از آثار او در این دوره می‌توان به «اپرای جشن دهقان، اپرای دلاور سهند و اپرای سمندر» اشاره کرد که قبل از انقلاب در تالار وحدت اجرا شدند.

 

تحصیل در مقطع دکتری

پژمان در ۱۳۵۴ خورشیدی برای ادامه تحصیلات در مقطع دکتری آهنگسازی راهی دانشگاه کلمبیا در نیویورک شد و از حضور استادانی همچون «ولادیمیر اوساچوسکی، جک بیزن، بولانت آرل» بهره برد. خودش در توصیف این دوران می گوید که «من دانشگاهی بودم [دوره لیسانس]، زبان را هم خوانده بودم که با خودم گفتم باید وارد موسیقی شوم. تفکر آدم خیلی مهم است. وقتی من به آمریکا رفتم، دیدم فضای کار در موسیقی کلاسیک بسیار پیچیده و سخت است و باید در آن شهری که زندگی می کنی، سرشناس باشی تا بتوانی کار کنی. من هم که اهل آنجا نبودم. در همان مقطع سوالی هم برای من وجود داشت که این موسیقی پاپ چیست که مردم آنقدر دوست اش دارند؟ خودمان هم بچه بودیم این موسیقی را دوست داشتیم. کلاس سانگ رایتنیگ [ترانه سازی یا ترانه نویسی. منظور البته ترانه در مفهوم شعری نیست، کلیت موسیقایی است] رفتم.»

 

 

دیدگاه در مورد موسیقی ایرانی و عشق به ایران

پژمان عاشق این مرز و بوم کهن است. او در جایی می گوید که «من از زمانی که خودم را شناختم به ایران و فرهنگ ایرانی خیلی علاقه داشتم. من در ایران در دانشگاه زبان انگلیسی خواندم. همان دوران دانشجویی با متن انگلیسی شاهنامه مواجه شدم که نویسنده بزرگی نوشته بود و همان موقع شاهنامه را در ذهنم با موسیقی تجسم می کردم. دوست داشتم هر کاری می کنم، ایرانی باشد. خودم را از ایران سوا نکنم و بروم مثلا اروپایی بشوم و آن گونه فکر کنم».

او ایران را مساله خود می داند و گفته است که «ایران همیشه مساله من بوده و هست. مهم این است که خودمان باشیم. دیدم آنهایی که از فرهنگ خودشان تغذیه می کنند تا چه اندازه در دنیا موفق هستند. بتهوون و موتسارت نمی خواهند، شخصی را می خواهند که حرف خودش را بزند».

 

این آهنگساز در مورد موسیقی ایرانی می گوید: «در موسیقی ایران مثل موسیقی کلاسیک با فرمول و قاعده مشخص نمی توان به هارمونی رسید. هر گوشه ای بنا به دیدگاه شما در آهنگسازی هارمونی خاص خودش را می طلبد. آکورد که نمی توان نوشت. بعضی ها می گویند «رِ- فا- سل- می- لا» خوب است؛ ولی با گوش ایرانی من خوب نیست. من فکر می کنم که خیلی موسیقی ایرانی کار کرده اند و درک می کنند و به نوعی موسیقی ایرانی در خون شان است، درک بیشتری از آن دسته هنرمندانی دارند که بدون تجربه و درک موسیقی ایرانی با علم هارمونی غربی می خواهند در موسیقی ایرانی هارمونی بنویسند. یکی از دستگاه هایی که برای این کار خیلی خطرناک است، ماهور است. ماهور را اگر بخواهی مثل خودش ۲ ماژور یا فا ماژور بنویسی عین هایدن و موتسارت صدا می دهد. آن وقت اصل قضیه زیر سوال می رود. برای من بسیار مشکل است که در موسیقی ایرانی هارمونی بنویسم چون برایم مهم است که این موسیقی صدمه نبیند».

این استاد موسیقی معتقد است که در موسیقی ایران فردی که نوازندگی می کند باید آهنگساز باشد و بهترین نمونه آن را جلیل شهناز می نامد. پژمان معتقد است که جلیل شهناز «هر بار یک چیزی می نوازد مثل دیگران یک ردیف را تکرار نمی کند. به طور مثال مدام ردیف صبا را اجرا نمی کند. گاهی نوازندگان جوانی را دیده ام که خیلی خوب می نوازند؛ حتی بهتر از آنها که ما امروز اساتید موسیقی صدای شان می کنیم. بچه هایی که بعد از انقلاب وارد موسیقی ایرانی شدند، خیلی خوب هستند».

 

آثار و سبک موسیقی

سبک موسیقی پژمان را تلفیقی از موسیقی محلی،  موسیقی ردیف،  سازهای ایرانی، همراه با هارمونی،  کنترپوان،  ارکستراسیون و دیگر تکنیک‌های موسیقی غرب می‌دانند. وی در سبک‌های مختلف دیگری نیز از جمله موسیقی پاپ، آهنگسازی کرده‌ است.

پژمان می‌گوید که در آهنگسازی، قبل از موسیقی بیشتر از ادبیات ایران تأثیر پذیرفته‌ و شاعرانی مانند فردوسی و حافظ، الگوی او بوده و نقش مهمی در نگاه او به خلق آثارش داشته‌اند.

پژمان قطعاتِ موسیقیِ گوناگونی برای ارکستر سمفونیک،  ارکستر مجلسی، سازهای سولو مانند پیانو و ویولا،  گروه کر،  آواز و موسیقی فیلم ساخته‌ که برخی از آنها با همراهی ارکستر سمفونیک تهران و بسیاری دیگر، توسط ارکسترهای معتبر خارجی در کشورهایی مانند اتریش،  انگلیس،  لهستان،  بلژیک،  آلمان،  آفریقای جنوبی و آمریکا اجرا شده ‌است.

نخستین قطعه پژمان که پیش از تحصیلات آکادمیک ساخته‌است «در کنار جویبار»  نام دارد. اپرای جشن دهقان،  نخستین اپرای ساخته او و نخستین اپرایی بود که در ایران برای افتتاح تالار رودکی، ساخته و اجرا شد.

این آهنگساز که در ۱۳۵۲ خورشیدی با ساخت موسیقی فیلم شازده احتجاب، وارد عرصه سینما شد، تاکنون برای حدود ۲۷ فیلم و سریال آهنگ ساخته و جوایز گوناگون و معتبری نیز کسب کرده ‌است. تنوع آثار پژمان از موسیقی کلاسیک تا موسیقی پاپ، گسترده ‌است. همچنین وی حدود ۱۵ آلبوم از آثار ارکسترال، آوازی و موسیقی فیلم خود را منتشر کرده که برخی از این آلبوم‌ها موفق به نامزدی یا دریافت جایزه در جشنواره‌های مختلف موسیقی شده‌اند.

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه