این ازدواج‌ها محکوم به شکستند

این ازدواج‌ها محکوم به شکستند

میگنا - روابط ما گاهی بدون آنکه متوجهش باشیم از همان ابتدا محکوم به شکستند. روابطی که دیر یا زود در سرازیری سقوط قرار می گیرند و بی سرانجام خواهند ماند. ما 10مورد از این روابط را برای شما شرح می دهیم.

همین که هرکدام از این ده نوع رابطه را می خوانید، به انتخاب های عشقی گذشته و نیز روابط فعلی خود و همچنین روابط اعضای خانواده و دوستان نزدیک تان بیندیشید و سعی کنید نمونه های آن را دور و بر خود پیدا کنید.

1 – رابطه ای که در آن بیش از آنچه نامزدتان به شما عشق می ورزد، شما به او عشق می ورزید: در این وضعیت تعادل رابطه بهم می خورد و شما بعد از مدتی احساس می کنید مدام در این رابطه دهنده هستید بدون آن که عایدی و بهره عاطفی برده باشید. کم کم محبت شما شکل وظیفه به خود می گیرد و نامزدتان احساس می کند جز محبت و عشق انتظار دیگری نباید از شما داشته باشد.

2 – رابطه ای که در آن کمتر از آنچه نامزدتان به شما عشق می ورزد، شما به او عشق می ورزید: این رابطه هم عکس رابطه بالا است. با این تفاوت که همیشه این خطر وجود دارد که احساس کنید فرد مقابل خودش را به شما تحمیل می کند و از محبتش بندی ساخته تا شما را اسیر کند.

3 – رابطه ای که در آن عاشق توانایی های بالقوه نامزد خود هستید: فردا آدم سرشناسی می شود؟ فردا آدم توانمندی خواهد شد؟ بالاخره یاد می گیرد که زندگی را مدیریت کند؟ ازدواج که کنید آرام و عاقل می شود؟ اگر به این ها فکر می کنید بدانید که در رابطه محکوم به شکستی هستید. روی آنچه که هست تصمیم بگیرید. روی نقدها و نه نسیه های یک رابطه. نامزدتان اگر همینی که هست مورد تایید شما بود، بعدها به احتمال زیاد تغییراتش را هم خواهید پذیرفت. در غیر این صورت هیچ تضمینی وجود ندارد که تغییر کند و توانمندتر و بهتر از آنچه که هست شود.

4– رابطه ای که در آن مأموریت نجات نامزدتان را به عهده دارید: اگر فکر می کنید حضور شما در زندگی او می تواند باعث شود اعتیادش را ترک کند، دوستان نابابش را کنار بگذارد، از غم و افسردگی و بیماری های روحی خلاص شود و... بدانید که دستی دستی خودتان را به دام قربانی شدن انداخته اید. زندگی مشترک، رابطه ای نیست که شما در آن بخواهید نقش درمانگر یا منجی را بازی کنید. شما در زندگی تان نیاز به ثبات دارید نه این که کسی را به دنبال خود بکشانید، او را تیمار کنید و سعی کنید زندگی اش را تغییر دهید. در این صورت بعد از مدتی خسته می شوید و احساس می کنید این رابطه نیازهای خودتان را برآورده نمی کند و تمام وقت صرف رفع نیازهای طرف مقابل شده است.

5 – رابطه ای که در آن به نامزد خود به عنوان یک الگو و آموزگار چشم دوخته اید: نیاز به آموزگار دارید؟ دنبال یک دایره المعارف متحرک هستید که همیشه دم دستتان باشد و از او اطلاعات بگیرید؟ می خواهید کسی را الگو قرار دهید و هویتتان را بر اساس هویت او شکل دهید؟ برای رسیدن به این ها ازدواج مسیر اشتباهی است. ازدواج یک تعامل دو طرفه است که باید در آن نیاز به اتکا، حمایت و همراهی برطرف شود. در این بین اگر نیازی مثل دانستن و یادگیری و الگوپذیری هم برطرف شود خوب است اما نه این که فقط و فقط با این انگیزه ازدواج کنید. در این صورت رابطه شما و همسرتان رابطه استاد و شاگردی خواهد بود و نه زن و شوهری.

برای شروع یک زندگی مشترک، شما نیاز به تفاهم در مسائل اصلی و پایه ای زندگی تان دارید. تفاهم داشتن در سلیقه ها آنقدر مهم نیست که تفاهم داشتن در اعتقادات، هدف ها و برنامه های آتی زندگی اهمیت دارد

6 – رابطه ای که در آن به دلایل بیرونی شیفته نامزد خود شده اید: به طور مثال موقعیت اجتماعی، زیبایی، ثروت و تحصیلات و... تنها عامل انتخابتان بوده است. او را انتخاب کرده اید چون در محل کارتان از همه موقعیت بهتری دارد. چون می تواند سکوی پرش شما شود و... . فکر کرده اید اگر هر کدام از این عوامل بیرونی به هر دلیلی حذف شوند و همسرتان آنها را از دست بدهد چه اتفاقی می افتد؟ آیا شما هنوز او را تایید می کنید و دلبسته اش خواهید ماند؟

7 – رابطه ای که در آن شما و نامزدتان تفاهم کمی دارید: برای شروع یک زندگی مشترک، شما نیاز به تفاهم در مسائل اصلی و پایه ای زندگی تان دارید. تفاهم داشتن در سلیقه ها آنقدر مهم نیست که تفاهم داشتن در اعتقادات، هدف ها و برنامه های آتی زندگی اهمیت دارد.

8 – رابطه ای که در آن نامزدتان را از روی سرکشی و عصیان انتخاب کرده اید: ازدواج می کنید تا مشت محکمی به دهان یاوه گویان بزنید؟ می خواهید از سختگیری های والدین تان خلاص شوید؟ جو خانه نا آرام است و می خواهید از چنین جوی فرار کنید؟ ازدواج اصلا گزینه خوبی برای این موارد نیست. چون معیارهای شما را تحت تاثیر قرار می دهد و ممکن است عجولانه و بی فکر تصمیم بگیرید. تصمیمی که شاید نتیجه آن در ابتدا رضایت بخش باشد اما در ادامه وقتی عامل عصیان و سرکشی شما برطرف شد و در یک فضای آرام و منطقی قرار گرفتید، نقص ها و کاستی ها را به چشمتان می آورد.

9 – رابطه ای در آن نامزدتان را به عنوان عکس العملی در برابر نامزد قبلی تان انتخاب کرده اید:

ازدواج به خاطر گروکشی یا رو کم کنی به معنی از چاله به چاه افتادن است. در این صورت شما با معیارهای دهان پرکنی که برای دیگران وجود دارد ازدواج می کنید نه معیارهای خودتان.

10 – رابطه ای که در آن نامزدتان در دسترس شما نیست: دوران نامزدی، دوران شناخت است. رابطه ای که از راه دور برقرار شود به شما امکان شناخت همه جانبه و دقیق را نمی دهد. شما نمی توانید نامزدتان را در موقعیت های مختلف بسنجید و نسبت به او شناخت پیدا کنید.

نکته مهم: اگر پس از آنکه این مطلب را خواندید، گمان می کنید در یکی از این ده نوع رابطه هستید، سعی کنید کمک بگیرید، با خانواده و یا دوستان نزدیک خود صحبت کنید، نزد مشاور یا روان شناس بروید تا به شما کمک کند بفهمید که آیا عاقلانه است به رابطه تان ادامه دهید یا باید به رابطه تان خاتمه دهید.

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه