درباره شهید حسن آبشناسان

درباره شهید حسن آبشناسان

 سرلشکر شهید حسن آبشناسان از جمله فرماندهان هشت سال دفاع مقدس به شمار می‌رود که با فرماندهی در قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) و حضور مستمر در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل، صحنه‌های بی‌نظیری را در برابر رژیم بعث خلق کرد. او در راه دفاع از آرمان‌های انقلاب اسلامی و مام وطن رشادت‌های بسیاری از خود نشان داد و لقب شیر صحرا را از آن خویش کرد.

روایت زندگی سراسر جهاد و مقاومت سرلشکر شهید حسن آبشناسان، روایت مردانگی، رشادت و سلحشوری انسانی آگاه است که در راه دفاع از آرمان های مقدس انقلاب و تمامیت ارضی کشور سر از پا نمی شناخت. او با حضور مستمر در جبهه های نبرد حق و باطل صحنه های تحسین برانگیز و بی نظیری در برابر عوامل استکبار جهانی آفرید و لقب شیر صحرا را برای خود به یادگار گذاشت.

حسن آبشناسان ضمن اینکه یک فرمانده بسیار مبتکر وخلاق بود، یک عارف پرهیزکار هم بود. آنچه که از او به یادگار مانده است، این توصیه بود که فرزند زمان خودمان باشم. این شهید والامقام یک انقلابی واقعی بود و در زمینه استراتژی، تاکتیک و تکنیک هم از استادان برجسته به شمار می رفت.

زندگینامه سرلشگر شهید حسن آبشناسان

شهید سرلشگر حسن آبشناسان در اردیبهشت ۱۳۱۵ خورشیدی در خانواده‌ای مذهبی و در یکی از محله های تهران چشم به جهان گشود. او پس از اخذ مدرک متوسطه به دانشکده افسری راه یافت و با درجه ستوان دومی فارغ التحصیل شد. آبشناسان در نخستین دوره رِنجر که در مرکز پیاده شیراز تشکیل شد، شرکت کرد و تا ۱۳۵۶ خورشیدی دوره های عالی ستاد و فرماندهی و دوره های چتربازی و تکاوری را در داخل و خارج از کشور گذراند. برخی از آنها نیز پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز همچنان ادامه داشت. دوره های مختلف تربیت بدنی، دریافت درجه استادی در چندین رشته ورزشی و ترویج ورزش باستانی و سایر ورزش ها در میان افسران ارتش، گذراندن دوره عالی زبان انگلیسی در ۱۳۴۹ خورشیدی، شرکت در دوره عالی رزم پیاده در ۱۳۵۱ خورشیدی، حضور در دوره آموزشی فرماندهی و ستاد (دافوس) در ۱۳۵۴خورشیدی، شرکت در دورن آموزش هوابرد و چتربازی در ۱۳۵۶، شرکت در مسابقات بین المللی گروه های تجسس و نجات ارتش های جهان در انگلیس و کسب مقام اول برای تیم ایران در ۱۳۵۶، شرکت در دوره تکمیلی تکاوری کوهستان در سال ۱۳۵۷ و تدریس و آموزش در دوره های تکاوری و رنجر در مرکز پیاده شیراز از جمله دوره هایی به شمار می رود که شهید آبشناسان در آن شرکت داشته است.

حضور در جبهه های حق علیه باطل

با آغاز حمله تجاوزکارانه ارتش بعثی عراق به میهن اسلامی در ۳۰ شهریور ۱۳۵۹ خورشیدی، شهید آبشناسان با اصرار زیاد تقاضای حضور در جبهه های دفاع مقدس را داشت و در نخستین روزهای جنگ خود را به قرارگاه مقدم جنوب معرفی کرد و دوشادوش رزمندگان دلیر و حماسه ساز به مقابله با دشمن بعثی پرداخت. آبشناسان در محورهای مختلف استان خوزستان، عشایر منطقه دشت عباس و چگری را مسلح کرد و به جوانان آنها آموزش های لازم نظامی می‌داد. او همراه دیگر نیروهای مردمی به ویژه بسیجیان به جنگ نامنظم در دشت عباس می پرداخت.

او در نخستین روزهای حضور در میدان های نبرد حق علیه باطل، همراه بسیجیان عشایر که به آنان آموزش نظامی داده بود با تیم های ۱۰ نفره به واحدهای ارتش متجاوز حمله کرد و ضمن کشتن ۱۰ نظامی عراقی و انهدام تعدادی از تجهیزات آنها، هفت تن از نیروهای متجاوز را به اسارت درآورد که نخستین گروه از اسرای عراقی جنگ تحمیلی به شمار می آیند.

شهید آبشناسان، نخستین رزمنده مقاومت مردمی بود که برای تاخت و تاز بر اشغالگران متجاوز در جبهه های نبرد از موتورسیکلت تیزرو استفاده کرد و این ابتکار را برای مقاصد نظامی رواج داد. این فرمانده دلاور در ۱۳۶۲ خورشیدی به فرماندهی قرارگاه حمزه سید الشهدا (ع) در غرب کشور برگزیده شد. آنگاه با همکاری شهید محمد بروجردی و شهید ناصر کاظمی و شهید کاوه به سازماندهی نیروهای مشترک ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همت گماشت و در کنار دیگر دلاورمردان ارتش و سپاه با تلاش شبانه روزی از هرگونه تردد و از فعالیت نیروهای ضد انقلاب در کردستان جلوگیری به عمل آورد.

با تلاش خستگی ناپذیر شهید حسن آبشناسان و دیگر رزمندگان سلحشور اسلام، محور سردشت به پیرانشهر در ۱۳۶۲ خورشیدی از وجود عناصر ضد انقلاب پاکسازی و بازگشایی شد. امام خمینی (ره) در پی این پیروزی درخشان پیام تبریک و تشویقی برای فرماندهی قرارگاه حمزه سید الشهدا (ع) و رزمندگان این قرارگاه ارسال کردند. شهید آبشناسان در ۱۳۶۳ خورشیدی از فرماندهی قرارگاه حمزه سید الشهدا (ع) به دانشکده فرماندهی و ستاد ارتش منتقل شد و به آموزش نیروهای تکاور پرداخت.

خدمات شهید آبشناسان

شهید آبشناسان در تیر ۱۳۶۴ خورشیدی به فرماندهی لشکر ۲۳ نیروهای مخصوص تکاور منصوب شد و توانست در مدت کوتاه فرماندهی، تحولات چشمگیری در این لشکر به وجود آورد. یکی از خصوصیات برجسته شهید آبشناسان مردم داری و عشق به مردم بود. او همیشه به مردم محروم کردستان یاری می رساند و می کوشید تا عملیات ها را طوری تنظیم و برنامه ریزی کند تا کمترین آسیبی به مردم منطقه وارد نشود.

سروان محمد باقر سیفی پور یکی از افسران قرارگاه جنگ های نامنظم برون مرزی، درباره شیوه مدیریت رزمی شهید آبشناسان گفته است: «در ۱۳۶۴ خورشیدی در منطقه لولان در داخل خاک عراق از ناحیه چشم مجروح شدم و پس از گذشت ۲۰ روز استراحت مجدداً به منطقه برگشتم و از سوی قرارگاه جنگ های نامنظم آمبولانس تحویل گرفتم. شهید آبشناسان با من برخورد کرد و گفت: چرا شما آمبولانس تحویل گرفته اید؟ به او گفتم که به علت ناراحتی چشم به خط اعزام نشده ام. ولی او از من خواست آمبولانس را تحویل سربازها بدهم و خود را به یگان عملیاتی معرفی کنم و بنده فوری این دستور را اجرا کردم. منظور بنده این است که شهید آبشناسان چوب را می تراشید و آدم به وجود می آورد. نفرات ورزیده و توانمند را به خط مقدم اعزام می کرد».

در نخستین سال های دفاع مقدس، رژیم بعث اغلب شهرهای کشور را موشک باران می کرد. آبشناسان در اعتراض به این اقدامات جنایتکارانه نامه ای به این مضمون برای رییس وقت رژیم عراق نوشت: «اگر جناب صدام حسین ژنرال است و فنون نظامی را خوب می داند و نظریه پرداز جنگی است، پس به راحتی می تواند در دشت عباس با من و دوستان جنگ آورم ملاقات کند و با هر شیوه ای که می پسندد بجنگد. نه این که با بمب افکن ها، مناطق مسکونی و بی دفاع را بمباران کند و مردم را به خاک و خون بکشد». شهید آبشناسان از مدافعان عملیات‌های چریکی و نامنظم در ارتش بود. وی فرماندهی تیپ نوهد، قرارگاه حمزه سید الشهدا و فرماندهی لشگر ۲۳ تکاور را در دوران فرماندهی شهید صیاد شیرازی برعهده داشت و از حامیان جنگ‌های نامنظم بود.

شهادت شهید آبشناسان

سرانجام روح بزرگ و الهی حسن آبشناسان روز هشتم مهر ۱۳۶۴ در عملیات قادر و در منطقه سرسول کلاشین شمال عراق با ترکش توپ به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

فرازی از وصیت‌نامه شهید:

شهید آبشناسان آرزویش خاک کربلا بود و برای رسیدن به این مقصود نیز جان در طبق اخلاص نهاد. که در وصیت‌نامه‌اش آمده‌است: «آرزو داشتم، حج را در زمان حیات انجام دهم؛ چنانچه شهید شوم، انجام شده است. محل دفن من، کربلا باشد؛ اگر راه کربلا را خود باز کردم، آسان است، ولی اگر زودتر شهید شدم، پیکرم به صورت امانی در خاک بماند تا پس از بازشدن راه و انقلاب عراق، این کار انجام شود.» سفارش دیگر وی نیز به فرزندانش بوده است تا «در راه پیشرفت اسلام، کشور، کسب دانش و خدمت به اسلام کوشا باشند.»

منبع:

ماهنامه فرهنگی تاریخی شاهد یاران، شماره

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه