چنگیز شهوق، مجسمه‌ساز نوگرای معاصر

چنگیز شهوق، مجسمه‌ساز نوگرای معاصر

 چنگیز شهوق، پیکرتراش و نقاش معاصر بود که پایه‌های ذهنیت ایجاد نخستین بی‌ینال تهران را پی‌ریخت. این هنرمند نوگرا سعی داشت تا مدرنیسم را مطرح و اینگونه تجربیات خود را درباره نقش مواد مختلف در خلق آثار هنری به هنردوستان این رشته منتقل کند.

هنر را نتیجه عافیت نمی دانست و معتقد بود که تنها کار است که آدمی را به زندگی امیدوار می کند و حالا با اینکه آثار بسیاری ندارد اما همگان می دانند که این کم کاری به سبب کاهلی نبوده است. درجایی گفته بود «اگر حرف تازه ای نداشته باشم چرا که بزنم.» نامش چنگیز شهوق بود، هنرمندی که از کودکی به گِل و سفال علاقه داشت و در جوانی به هنرستان هنرهای تجسمی را یافت. شهوق از نخستین مجسمه‌سازان ایرانی است که از ذهنیت رایج فاصله گرفت و مواد و ترکیبات جدیدی را در راستای بیان هنر خود تجربه کرد. کار با پلکسی‌گلاس و پلی‌استر، لعاب، مس، نیکل، روی و ترکیب برخی فلزات با پشم‌شیشه برای رسیدن به بافتی تازه در حجم و سطح، از همین تجارب است. او از نخستین هنرمندان پیشرو ایرانی بود که حتی مدرنیسم وارد شده به ایران را ناکافی و الکن می‌دانست؛ به همین جهت کوشید تا در این مسیر طرحی نو پی‌افکند. شهوق بیش از این‌که مثل هنرمندان سقاخانه و قهوه‌خانه دغدغه‌ هویت‌جویی داشته باشد، در پی تجددطلبی و رسیدن به معنای مطلق و مجرد مدرن بود؛ از این‌رو همیشه به دنبال راه‌ها و رسانه‌های تازه برای بیان هنر می‌گشت. تابلوهای حاضر که در مرز میان نقاشی و مجسمه سیر می‌کند، از بهترین آثار هنرمند و نمونه شاخصی از رویکرد خلاق و آوانگارد اوست.

زندگینامه چنگیز شهوق

چنگیز در ۱۳۱۲ خورشیدی در باکوی آذربایجان چشم به جهان گشود. او از همان کودکی علاقه شدیدی به بازی با گل و سفال داشت. شهوق در همان دوران تصمیم گرفت تا تحصیلات متوسطه خود را در هنرستان در رشته مجسمه سازی بگذراند. ذوق و استعداد او سبب شد تا از وی درخواست کنند تا در آنجا به آموزش سفال و سرامیک و مجسمه های گلی بپردازد. شهوق پس از ورود به عرصه دانشگاه تصمیم گرفت تا نمایشگاهی از آثار خود برگزار کند و همین مساله عاملی شد تا او با هنرمندان دیگر آشنا شود و زمینه ورودش به دنیای هنر باز شود. در ۱۳۳۶ خورشیدی او و دیگر دوستانش پایه های ایجاد نخستین بی ینال یا دوسالانه تهران را پی ریزی کردند. در ۱۳۴۰ شهوق به تدریس در دانشکده تربیت معلم پرداخت و همزمان نیز اداره چند نگارخانه را بر عهده گرفت.

آثار برجای مانده از شهوق

طراحی روی جلد دوره ابتدایی تا دبیرستان از جمله آثار او به شمار می رود. مجسمه‌های او باور رایج را از مجسمه پس می‌زد، به طوری که یک نوع ترکیب تصویر کمپوزیسیون را ایجاد می‌کرد و معنا را به نفع عنصر خلاقیت، از تصور بیننده می‌گرفت. شهوق در برپایی دومین نمایشگاه پیکرتراشی به همت هنرهای زیبا سهم زیادی دارد. در بی‌ینال پاریس نیز افتخار آفرینی می کند. یک سال مانده به آغاز دهه ۴۰، برنده جایزه‌ نقدی بی‌ینال دوم می‌شود. مجسمه های باشکوهی با الهام از آثار گونزالز هنرمند اسپانیایی، از جنس سیم و فلز می سازد که در نوع خود بی نظیر است. دوسالانه چهارم اوج آثار شهوق را نشان می دهد.

شهوق پیوسته آثار جدید و خلاقانه ای را از جنس گل و سفال می ساخت. او در مقطعی تصمیم می گیرد تا پشم شیشه را در ساخت مجسمه هایش به کار گیرد. ساخت تندیس و سردیس های مختلف از جمله فعالیت های او به شمار می رود. در هر آثاری که از شهوق دیده می شود، امضای برجسته ای نیز در زیر آن مشاهده می بینیم. سیم، پشم شیشه، رنگ و لعاب از جمله موادی بود که در آثارش به کار می گرفت. استفاده از مس، نیکل و روی و افزودن آنها به پشم شیشه و رنگ از جمله ابتکارات شهوق بود. انتزاع از مهمترین وجوه کار او بود. نقاشی های برجسته و بکارگیری مواد گوناگون در آن مختص به کار شهوق بود. او را به عنوان یک نقاش شیمیست می شناختند.

سولفات سدیم را با براده آهن ترکیب می‌کرد و از کف کردن رنگ چیزی می‌ساخت که خاص خود او می‌شد. شهوق رنگ هایش را خود می ساخت و کمتر پیش می آمد تا آنها را خریداری کند. صدها طرح برای خلق مجسمه، از او بر جا مانده‌است. عادت داشت، برای مجسمه طرح بکشد. در حقیقت، مجسمه‌های او از طرح‌هایی الگو می‌گرفت که بر کاغذ رسم می‌شد. استفاده از مقیاس های ریاضی و هندسه در بیشتر آثار شهوق به وضوح به چشم می آید.

 

برگزاری نمایشگاه های متعدد

شهوق در ۱۳۴۸ خورشیدی تصمیم می گیرد تا به فرانسه سفر کند. او با حضور در خانه هنرهای پاریس به کنستانتین برانکوشی مجسمه ساز، علاقه مند می شود و آثار او الهام می گیرد. در تمامی مجسمه های شهوق صیقل و نوک های سر به هوا یادآور آثار برانکوزی هستند. استاد اطوارشناسی مواد است. خشونت رنگ‌های تابلوهای او مثال‌زدنی است. نگاه او، جهان نقاشی را می پیماید: از کوربوزیه، نهضت سنتزپلاستیک را می‌گیرد. آرپ و توبر، الفبای جدید را یاد او می‌دهند و حالا دیگر چنگیز شهوق در آستانه‌ای است که باوجود آن که دیگر از فرم‌های طبیعت الهام نمی‌گیرد و مبدأ کار در ذهن را ارج می‌نهد، تلفیقی از انتزاع یا آبستره و ذهنیتی تصویری یا فیگوراتیو را به مجسمه‌های خود می‌آورد.

در اواسط دهه ۵۰، گالری کرته نمایشی از نقاشی و کارهای سرامیک او برپا می‌کند. سیروس مالک مجسمه ساز، در مقدمه کاتالوگی، که به همین مناسبت منتشر شد، می‌نویسد: «با برگزاری این نمایشگاه خوشبختانه چنگیز شهوق را که به‌ نظر می‌رسید چند سالی از ادامۀ کارهای هنری خود تا حدودی کناره گرفته، می‌توان مشاهده نمود که بار دیگر به دنیای واقعی خویش باز گشته‌است.»

انقلاب ۱۳۵۷ خورشیدی شرایطی عمومی به وجود می‌آورد که دیگر به نمایش آثاری چون آثار وی نیازی نیست و او رو به تدریس در کلاس‌های خصوصی آورد. در ۱۳۶۶ خورشیدی، نمایشی از نقش برجسته‌های خود را در گالری کارپی برپا کرد. با وجود آنکه نشان از جهش‌هایی در کار او بود، مسیری برایش هموار نکرد. در دهه ۱۳۶۰ رو به کارهای متفرقه آورد؛ یک کارگاه کوچک لعاب و چینی و خرمهره‌سازی را به همراه یک دوست دایر کرد و به دنبال سفارش کار گشت اما به هنر او در این شرایط دیگر نیازی نیست، مجبور به ایجاد شرکتی بی‌جا و مکان می‌شود به نام «ماهان‌نقش» تا بتواند با یکی دو تن از دوستان سفارش مجسمه بگیرد اما دیگر زمانه، زمانه کارهای او نیست. دیگر در تمجید از خلق آثار درخشان او، فردی بورسیه «خانه هنرمندان پاریس» نمی‌دهد. با این وجود اتفاقات هنری کماکان در پایتخت کورسویی از امید دارد. به مناسبت «کشتار حج خونین» در نمایشگاه موزه هنرهای معاصر شرکت می‌کند، بلکه باز هم، چون همه آن سال‌ها، خود را صف نخست نشان دهد. در سال آتش‌بس جنگ ایران و عراق، نشان درجه یک هنری (معدل دکترا) به او اعطا می‌شود.

سرانجام چنگیز شهوق

در ۱۳۷۵ خورشیدی هنگامی که در حال ساختن تندیس احمد حامی پدر مهندسی راه و ساختمان ایران بود، در یکی از همان روزها چشم از جهان فروبست.

برگرفته از :

مقاله داریوش کیارس در سایت: http://www.jadidonline.com/story/۰۶۰۸۲۰۱۰/frnk/iranian_artist_shahvagh

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه