درباره احمد کافی

درباره احمد کافی

شیخ احمد کافی از روحانیون و خطیبان نامدار پیش از انقلاب به شمار می‌رود که با سخنرانی‌های پرشور خود به مبارزه با رژیم پهلوی پرداخت به گونه‌ای که چندین بار به وسیله ساواک به زندان و تبعید محکوم شد. وی علاوه بر مبارزات سیاسی به تاسیس مراکز مذهبی متعدد از جمله ساخت مهدیه تهران پرداخت.

شیخ احمد کافی در ۱۳۱۵ خورشیدی در مشهد دیده به جهان گشود. وی در خصوص اینکه در کجا به دنیا آمده است، گفته بود: من اهل بین‌الملل، اصلیتم یزدی هست متولد مشهد و ساکن تهران هستم». وی در ۶ سالگی با ورود به دبستان ایمانی مشهد به فراگیری دروس متداول مشغول شد. پس‌از آن علوم اسلامی را نزد پدر خود گذراند، سپس در ۱۳۲۷ خورشیدی وارد مدرسه علمیه نواب مشهد شد و بعد برای ادامه تحصیلات دینی در ۱۳۳۳ خورشیدی به نجف رفت و در آنجا او در مدرسه آیت الله سید محمدکاظم یزدی به تحصیل پرداخت و در طول پنج سال اقامت در نجف از محضر استادانی چون آیت الله العظمی خویی، آیت الله سید اسدلله مدنی تبریزی و آیت الله حسین راستی کاشانی بهره برد و به تحصیل علوم دینی مشغول شد. سپس به قم آمد و تا ۱۳۴۰ خورشیدی در قم ساکن بود. در قم وی با وجود کشمکش‌ها و احضارهای مکرر از طرف مقامات پلیس و نیروهای امنیتی حکومت با حضور فعال خود به ارایه خدمات دینی، ارشادی، تبلیغی و حمایت از گروه‌های مبارز و پرورش نیروهایی برای مبارزه با حکومت پهلوی می‌پرداخت.

 

 

فعالیت های فرهنگی و اجتماعی

از مهم ترین فعالیت های اجتماعی این روحانی خیر کمک به خانواده های بی سرپرست و محروم بود، وی صدها خانواده بی بضاعت را تحت نظر خویش داشت. لوله کشی آب برای ده ها خانواده، تأمین هدایایی مانند کفش و لباس و ... برای مستمندان از جمله خدمات ایشان بود. ساخت درمانگاه از دیگر فعالیت های انسانی این روحانی خستگی ناپذیر به شمار می رفت. همچنین این مبلغ دینی در ۱۳۴۳ خورشیدی به دلیل در خواست های مکرر مردم به تهران عزیمت می کند و در تهران به تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان و نیز مراسم دعای کمیل و ندبه می پردازد. استقبال گسترده  مردم از جلسات سخنرانی این فقیه و مراسم دعای کمیل و ندبه باعث شد که وی ساخت مهدیه در تهران را پیشنهاد کند. او با فروش منزل خود و کمک چهار تَن از بازاریان خوشنام تهران و نیز عده بسیاری از مردم در ۱۳۴۸ خورشیدی قطعه زمین ۴ هزار متری در خیابان ولی عصر تهران با نام مهدیه خریداری کرد. در واقع کافی بیش از ۲۰ مهدیه در شهرهای مختلف ایران تأسیس کرد. محسن کافی فرزند بزرگ این عالم در خصوص چگونگی شکل گرفتن مهدیه تهران می گوید: ایشان به علت قریحه خوبی که در منبر داشتند، برای مجالسی به تهران دعوت می شوند و به تهران می روند؛ اوائل در منزل استجاری که در تهران داشتند، دعای ندبه و منبر وعظی دایر می کنند و با استقبال زیاد مردم روبرو می شود و کم کم جمعیت زیاد، موجب اذیت همسایگان می شود لذا به فکر ایجاد پایگاهی برای این کار می‌افتند، منزلی در تهران تهیه کرده بودند و برای حل مشکل تصمیم به فروش منزل می گیرند تا زمین مهدیه را خریداری کنند، بازاریان تهران که متوجه مساله می شوند، مانع می شوند و با کمک ایشان زمین مهدیه خریداری می‌شود و کم کم توسعه یافت و در سال ۱۳۵۷ مساحت مهدیه به ۵۰۰۰ متر مربع رسید. (۱)

نماینده امام خمینی (ره) در وجوهات شرعیه

امام خمینی(ره) نیز بارها نسبت به جلسات مهدیه اظهار علاقه کرده بودند و حتی برای آقای کافی پیام فرستادند و او را به ادامه جلسات تشویق می‌کردند. برای نمونه در سال‌های مبارزه حجت‌الاسلام کافی علیه رژیم پهلوی، امام خمینی در نامه‌هایی ایشان را نسبت به ترویج اسلام و تربیت نسل جوان تشویق می‌کردند و در خصوص امور حسبیه و شرعیه نیز به وی اجازه و وکالت داده بودند. امام در۲۳ شهریور ۱۳۵۰ خورشیدی در یکی از نامه‌های خود به ایشان درخصوص وکالت امور حسبیه و شرعیه چنین فرمودند: راجع به ترویجات جنابعالی و اشتغال به‌ ‌تربیت طبقه جوان جناب حجت‌الاسلام آقای مدنی شرفی تذکر دادند از غیر ایشان هم‌ ‌شنیده بودم. در این زمان که اوضاع اسلام و مسلمین چنین است که ملاحظه می‌کنید ، ارزش خدمت‌های صادقانه در پیشگاه مقدس پروردگار عظیم بیش از عصور سابقه است. ‌ ‌امید است، خداوند تعالی بیش از پیش به جنابعالی توفیق خدمت به شرع مطاع دهد و ‌خدمات شما منظور نظر ولی امر ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ بوده باشد. جنابعالی‌ ‌مجازید سهم سادات را تا حدود قلم‌های هزار تومانی یا به خود اشخاص اجازه دهید، ‌ ‌بدهند یا خودتان به محال مقرره شرعیه برسانید؛ زائد بر آن را نصف به همان نحو و ‌نصف دیگر را ایصال فرمایید، برای اقامه حوزه‌های مهمه از جنابعالی امید دعای خیر  ‌دارم. (۲)

 

 

فعالیت ها و مبارزات سیاسی

این عالم برجسته فعالیت های سیاسی خود را بعد از مخالفت امام خمینی(ره) با لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی در قالب سخنرانی‌های پرشور آغاز کرد در نخستین گزارشی که ساواک از وی در ۱۴ اسفند ۱۳۴۱خورشیدی  ثبت کرده، آمده است که شیخ احمد کافی در مراسم روضه‌ای که منزل آقای قمی برگزار شد، بالای منبر رفته و به دولت و وزراء توهین کرده است. همین گزارش باعث شد تا ساواک دستور بازداشت وی را صادر کند. با این وجود چند روز بعد از این سخنرانی که همزمان با حمله نیروهای رژیم شاه به مدرسه فیضیه در فروردین ۱۳۴۲ بود، وی دوباره در منزل آیت‌الله سیدحسن قمی به منبر رفت و علیه محمد رضا پهلوی به ایراد سخنرانی پرداخت و گفت: «تو چرا ای پادشاه اختیار خودت را به دست اجنبی داده‌ای یعنی به دست آمریکایی‌ها» (۳)

در خصوص سخنرانی های پرشور این عالم وارسته، حجت‌الاسلام محسن کافی فرزند وی می گوید: ایشان واقعا کثیر المنبر بودند و در این مسیر  خستگی ناپذیر بودند، ۲سال پیش آیت الله ناصری اصفهانی خاطره ای برای من نقل کردند و گفتند که در نجف با مرحوم کافی دوست بودم و دیرتر از ایشان به ایران برگشتم، وقتی برگشتم، دیدم آقای کافی در اوج شهرت و منبر است و زمانی که وارد اصفهان شدم، آقای کافی هم در اصفهان بودند، مردم دولت آباد به من گفتند؛ شما از دوستی خودتان استفاده کنید و از ایشان درخواست کنید، منبری هم در این دیار داشته باشند، من به اصفهان رفتم و از ایشان دعوت کردم و ایشان به من گفتند:  آخرین منبر من ساعت دو و نیم شب تمام می شود تا دولت آباد چقدر راه است؟ گفتم: حدود چهل دقیقه. گفتند: من ساعت سه و نیم نیمه شب  می آیم  و منبر می روم! آیت الله ناصری می فرمود: من با تعجب و بهت زده گفتم کسی آن موقع شب نمی آید و بالاخره بنا شد ایشان ساعت موعود به دولت آباد تشریف بیاورند و منبر بروند، من شب جمعه دلشوره داشتم که نکند کسی نیاید و آبرو ریزی شود ساعت ۱۱ شب به مسجد جامع رفتم و دیدم مسجد و خیابان جلوی مسجد جامع پر است و در نهایت مرحوم کافی ساعت سه و نیم منبر رفت و تا اذان صبح ادامه دادند  و سه شب این منبر برگزار شد و بعد منبر از سه ربعی، استراحت می کردند  و بعد می رفتند و خواب‌های ایشان بیش از دو الی سه ربع نبود؛ کافی  تب و عشق منبر داشت گویا می دانست فرصت او کوتاه است و وظیفه اش هم منبر است. (۴)

 

 

یکی دیگر از اقدامات سیاسی احمد کافی بعد از ماجرای قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲خورشیدی رخ داد. در پی این واقعه و دستگیری امام (ره) وی به همراه برخی از علمای دیگر شهرها در اعتراض به این موضوع به تهران مهاجرت کرد و در این جریان حضوری فعال داشت. وی همچنین در کنار جمعی از منبری‌های خراسان اعلامیه‌ای را در حمایت از قیام امام (ره) منتشر کرد. (۵)

همچنین این عالم وارسته در ۲۵ آذر ۱۳۴۲خورشیدی در اعتراض به واردات مشروبات الکلی و دایر کردن مراکز فساد و فحشا در یکی از شهرها اعتراض کرد و در مسجد گوهرشاد بالای منبر رفت و سخنرانی تندی را ایراد کرد، این سخنان تند و انتقادی وی به مذاق رژیم خوش نیامد و عوامل حکومت این بار به بهانه مشمول خدمت سربازی بودن، او را به خدمت سربازی فرستادند. با این حال حجت‌الاسلام کافی دست از مبارزه بر نداشت و در سخنرانی‌های دیگر خود آشکارا از امام (ره) نام می‌برد و برای سلامتی ایشان دعا می‌کرد به دنبال یکی از همین سخنرانی‌ها توسط ساواک دستگیر و راهی زندان قزل قلعه شد.

به دلیل تداوم سخنرانی‌های مرحوم کافی علیه رژیم و تشبیه محمدرضا پهلوی به فرعون و طلب دعا برای سلامتی و خلاصی امام از دست رژیم، انتقاد از حکومت به دلیل زندانی کردن روحانیون، اظهار خشنودی از ترور حسنعلی منصور و به کار بردن تعبیر حکومت ظالم و ستمگر در باره رژیم پهلوی، جملگی مواردی بودند که عوامل رژیم نمی‌توانستند به سادگی از آنها چشم‌پوشی کنند، بنابراین پس از سخنرانی وی در مسجد حضرتی در ۲ اسفند ۱۳۴۳ وی مجدداً دستگیر و روانه زندان قزل قلعه شد. (۶)

 

 

تبعید به ایلام به اتهام اخلال در نظم عمومی

البته علی رغم زندان رفتن های پی در پی این فقیه مجاهد و شجاع دست از فعالیت‌های خود برنداشت و در بسیاری از  سخنرانی‌های خود به مخالفت با رژیم اشغالگر قدس پرداخت. آوازه این سخنرانی‌ها به گوش یوسف کهن، نماینده یهودیان در مجلس شورای ملی رسید و او با در دست داشتن نوار کاستی از سخنرانی‌های حجت‌الاسلام کافی به ساواک مراجعه کرد و خواستار رسیدگی آنان به این موضوع شد. به دنبال این شکایت، ساواک در نامه‌ای به وزارت کشور خواستار تشکیل کمیسیون امنیت اجتماعی و تبعید حجت‌الاسلام کافی به ایلام به اتهام اخلال در نظم عمومی شد. کمیسیون هم پس از تشکیل جلسه در ۱۵ آذر ۱۳۵۴ در فرمانداری تهران به اتفاق آراء، حجت‌الاسلام کافی را به سه سال تبعید به ایلام محکوم کرد. پس از ابلاغ این حکم بلافاصله وی دستگیر و در ۲۱ همان ماه به شهربانی ایلام تحویل داده شد. ایشان در طول دوران تبعید هم، همچنان به فعالیت‌های خود ادامه داد و این بار در عرصه فرهنگی و عمرانی به مردم خدمت کرد. تأسیس حوزه علمیه در ایلام، تبدیل مشروب فروشی به کتابفروشی، احداث حمام و مدرسه دخترانه و ایراد سخنرانی و موعظه بخش‌های مختلف، فعالیت وی را در این حوزه تشکیل می‌داد. همین فعالیت‌ها سبب شد تا مردم ایلام بیش از پیش نسبت به وی علاقه و ارادت پیدا کنند و در نمازهای جماعت وی شرکت کرده و پای منبر او بنشینند. ساواک که این امر را بر نمی‌تابید، سرانجام از ادامه تبعید او صرف نظر کرد و ۲۹ آبان ۱۳۵۵ وی ایلام را ترک کرده و عازم تهران شد. (۷)

 

 

وداع با حاج شیخ احمد کافی

سر انجام این فقیه نامدار و خستگی ناپذیر چند ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در ۳۰تیر ۱۳۵۷خورشیدی در حالی که تنها ۴۲ سال داشت در سانحه‌ای مشکوک دیده از جهان فروبست. از نعمت‌الله نصیری نقل‌شده است که طرح تصادف به دستور مستقیم محمدرضا پهلوی بوده است. بنابراین با پخش خبر تصادف کافی یزدی، مردم شهرها و روستاهای دور و نزدیک پیاده و سواره، مسیرهای منتهی به شهر راه، را با حضور خود اشغال کرده بودند. پس از گذشت چند ساعت سراسر مسیر جاده قوچان ـ مشهد پوشیده از ماشین‌های شخصی بود و در مسیر حرکت شعارهایی سر می‌دادند که حکومت را به واکنش وامی‌داشت و نیروهای دولتی سعی کردند از گسترش موج تظاهرات و شعارها ممانعت به عمل آید.

منابع

۱- گفت و گوی خبرگزاری حوزه، با حجت ‌الاسلام والمسلمین محسن کافی، فرزند احمد کافی.

۲- صحیفه امام خمینی، تهران؛ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، جلد ۲۱، نامه مورخ ۲۳ شهریور ۱۳۵۰، ص ۶۰۳.

۳- واعظ شهیر؛ حجت‌الاسلام حاج شیخ احمد کافی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ۱۳۸۳، بخش اسناد، اسناد مورخ ۴۳.۴.۶  و ۴۵.۱۱.۲۵، ص ۱، ۲

۴- گفت و گوی خبرگزاری حوزه، با حجت ‌الاسلام والمسلمین محسن کافی، فرزند احمد کافی.

۵- اسناد انقلاب اسلامی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ص ۷۰.

۶- حجت‌الاسلام حاج شیخ احمد کافی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ۱۳۸۳، بخش اسناد، اسناد مورخ ۴۳.۶.۴  و ۴۵.۱۱.۲۵، ص۱۹ و ۳۴

۷- واعظ شهیر؛ حجت‌الاسلام حاج شیخ احمد کافی به روایت اسناد ساواک، همان، سند مورخ ۱۳۵۴.۱۱.۱۶. ص ۴۲۲.

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه