‌اندیشه‌ورزی و خلاقیت

‌اندیشه‌ورزی و خلاقیت

 اندیشیدن، آغاز درد کشیدن و رنج بردن است؛ درد فهم و آگاهی، نخستین رنج و الم آدمی است، این رنج نشان و نماد گنج هستی ویژه و اثر ممتاز بشری است. لذت و الم در ساحت ‌اندیشه‌ورزی به هم تنیده شده‌اند. خوشبختی و موفقیت انسان در این رنج نهفته است.

محمدعلی نویدی استاد دانشگاه، در یادداشتی در روزنامه همدلی نوشت: بدین سان، اندیشیدن، مبدأ و مصدر آفریدن و آفرینندگی است؛ یعنی، خلق و خلاقیت و ابتکار، «creativity-originality-invention» در مسیر زندگی، بدون تحمل اندیشیدن، ممکن نیست زیرا با اندیشیدن، تصورات نو و ایده‌های جدید و ارزش‌های بکر و در اصل، اثرهای تازه، ایجاد می‌شود.

‌اندیشه‌ورزی، راهی است که آدمی را از سطح و ساحت اشیا و اعیان عادی برمی‌کشد و بالا می‌برد و نقش و اثر انسانی وی را برجسته‌ می‌سازد. پس، اندیشیدن، بیرون جهیدن و خلق و ترقی کردن است. این امتیاز و فضیلت فقط از آن موجود آدمیست. اشیا و اعیان و موجودات و حیوانات در مرتبه‌ بی‌اندیشگی‌ می‌زیند. فقدان فرهنگ و تمدن و سمبل‌های توسعه و تعالی و فضیلت‌های انسانی، دلیل کافی برای این مطلب است. در مقابل ‌اندیشه‌ورزی، احساس گری و خیال بافی و غریزه‌ورزی است. بدین جهت، ‌اندیشه‌ورزی، پله پله با ابزار عقل راه رفتن و آفریدن و ترقی کردن است.

درد اندیشیدن، همانند درد زایمان است؛ این درد را فقط مادر می‌فهمد. دردی که رنج و سختی با شادی و لذت قرین است. بنابراین، در هر ‌اندیشه‌ورزی اصیل و اثربخش، زایش و تولدی هست، رابطه ‌اندیشه‌ورزی و خلاقیت از همینجا نشأت‌ می‌گیرد. اندیشیدن«To think-speculate-cotemplate» خروج از دنیای بازی و بیهودگی و کودکانه و ابتری، به جهان اثری و اثرهاست. اندیشیدن، ارزش افزودن و ارتقا یافتن است و درجائی که ارزش‌ها و اثرها، افزون شوند و ارتقا یابند، اهداف بلند و متعالی خلق‌ می‌شوند و افق خوشبختی نمایان‌ می‌شود. در صحرا و کویر نابخردی، انتظار خلاقیت و گشایش و رهایش، نامعقول و بی‌معنی است. لذا، اهداف بلند و بزرگ زندگی و جوامع، با قدر و میزان ‌اندیشه‌ورزی آحاد و شهروندان آن، مرتبط و مناسب، است. دنیای آگاهی با دنیای جهالت یکسان نیست.

جهان انسان، جهان آگاهی و مسئولیت است، مسئولیت در قبال خود، خانواده، جامعه، شهر، وطن و دنیا. بدون اندیشیدن، آگاهی تولید و خلق‌ نمی‌شود و بدون آگاهی، مسئولیت‌ها، محقق‌ نمی‌شود. دنیای مسئولیت، دنیای ‌اندیشه‌ورزی و خلاقیت اثر است. با خلاقیت، تغییر و تحول، امکان پذیر است. تغییر ریشه در طرز تفکر و گونه اندیشیدن ما دارد. بدون تغییرات اثربخش، امور زندگی‌ می‌لنگد و می‌گندد.

بنابراین، ‌اندیشه‌ورزی، تلاش کاشفانه و خلاقانه و اثرمندانه است. اندیشیدن کشف و یافتن است، اندیشه‌گری، خلق آثار زندگی ساز است. پس، فضیلت اندیشیدن، برتری ممتاز آدمی است تا خلق اثر کند، اثرهای محمود و ستوده. اگر وارد ساحت ‌اندیشه‌ورزی نشویم، نفس ناطقه و مدرکه و مفکره، تجلی پیدا نمی‌کند و جان آدمی تبلور نمی‌یابد.
باری، اندیشیدن و تفکر، بالاترین قوه نفس و جان و تن بشر است.

با ‌اندیشه‌ورزی، حرکت علمی و عقلانی شروع‌ می‌شود و البته هر حرکتی تلاش و تقلا لازم دارد و زحمت‌ می‌طلبد اما، بدون حرکت آگاهانه و عقلانی، رکود و جمود سرتاسر هستی حیات بشری را فرا می‌گیرد. بدون حرکت عقلانی و علمی، زندگی‌ می‌میرد. پس، لازم است، انسان به هوش آید و بیدار شود و با فعالیت منظم و هدفمند ‌اندیشه‌ورزانه، راه زندگی را طی کند و رنج‌ها را بکاهد.

اندیشیدن مبتنی بر تولید و خلق اثرهای نافع و سودمند، بیم و خوف را به تن و جان خریدن است. بیم اندیشگی، تنها خطر مولد مؤثر و مفید است. متضاد ‌اندیشه‌ورزی و تفکراثربخش، تخیل و تنبلی است. تنبلی، یعنی، از میدان آفرینندگی و خلاقیت فرار کردن و در کنج راحت طلبی خزیدن و منتظر خوشبختی انتزاعی بودن. اندیشیدن، تضرع جان‌هاست« نظامی، پنج گنج» تفکرها، تضرع‌های جان است. ‌اندیشه‌ورزی و خلاقیت، درهم تنیده‌اند و تاروپود زندگی را می‌سازند. بافتار و ساختار حیات بشری، به تحمل رنج و بیم ‌اندیشه‌ورزی بستگی دارد. هیچ اثر خالص و سازنده و صیقل دهنده در زندگی بدون ورود به قلمرو ‌اندیشه‌ورزی، حاصل آمدنی و محقق شدنی نیست.

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه