درباره تورنتون وایلدر

درباره تورنتون وایلدر

 تورنتون وایلدر داستان‌سرا و نمایشنامه‌نویس برجسته آمریکایی به شمار می‌رود که توانست در ادبیات داستانی و نمایشی برنده جایزه پولیتزر شود و از این نظر تنها نویسنده‌ای است که ۳ بار این جایزه را به خاطر خلق نمایشنامه‌های شهر ما و پوست دندان‌های مار و رمان پل سن لوئیس کسب کرده‌است.

تورنتون وایلدر در ۳۰ آوریل ۱۸۹۷ میلادی در ایالت ویسکانسین در آمریکا دیده به جهان گشود، پدرش روزنامه‌نگار و دیپلماتی نامدار بود که در زمان تولد او، سردبیری روزنامه‌ای را برعهده داشت در واقع نوشتن در خانواده وایلدر موروثی بود. پدرش آموس روزنامه نگار و مادرش ایزابل شاعر بود. وایلدر ۹ ساله بود که پدرش به سرکنسولی سفارت آمریکا در هنگ‌کنگ منصوب شد و همگی به این کشور نقل مکان کردند اما تنها ۶ ماه بعد به همراه مادر، خواهر و برادرانش به آمریکا بازگشتند و پدر در هنگ‌کنگ ماندگار شد تا ۵ سال بعد که همگی در شانگهای چین دوباره به هم ملحق شدند. وایلدر یک سالی را در چین گذراند و سپس به زادگاه خود بازگشت.

او در گفت و گو با مجله پاریس ریویو در خصوص این پرسش که دوره کودکی خوبی داشته است، می‌گوید: بله. اما فکر می کنم اینها بحث هایی هستند که مردم می خواهند با آن خودشان را گول بزنند. گرترود استین گفته بود: «کمونیست ها افرادی هستند که تصور می کنند، کودکی خوبی نداشته اند.» فکر می کنم، منظورش این بود که آدم‌ها می‌توانند خودشان را متقاعد کنند که جهان کاملاً راضی کننده است. فردی انبوهی از تصمیمات آزادانه را از خود دریغ کرده، همانی است که می توانست به خودش بقبولاند که در زندگی دوران کودکی اش تمام تصمیمات آزادانه را از خودش مضایقه کرده است. من در دوره دانشگاه به نوعی خوابگرد بودم. آدم رویاپردازی نبودم اما معمولاً توی فکر و همیشه سرشار از جستجو و کنجکاوی بودم. بنابراین ذهنم همچون اتاقی کاملاً روشن و پر از موضوعات جذاب بود. من هرگز یک کلکسیونر نبوده ام اما منابع را جوری تشریح می‌کنم که انگار کلکسیونری هستم که همیشه خودم را با سکه ها و زیرخاکی هایم مشغول می کنم. کلکسیونرها آدم های زرنگ، حریص و رقابت طلبی هستند اما من حس جاه طلبی و رقابت جویی ندارم، گرترود استین یکبار هم با لبخند دلنشینش گفته بود: «اوه، آرزو داشتم، آدم خسیسی بودم، پول پرست بودن باید خیلی باشد. من نمی توانم چیزی درباره خوب یا بد بودن دوره کودکی ام بگویم. به اعتقاد من، به جز در موارد استثنایی، دوره کودکی بد، برای شکل گیری استعدادهای فوق العاده و استثنایی ضروری است. شاید اگر سال‌های کودکی ام چندان خوب نمی گذشت، امروز آدم موفق تری بودم.

 

 

وایلدر در ۱۹۱۵ میلادی به دانشگاه راه یافت و زبان‌های یونانی و رومی باستان را آموخت. سپس به دانشگاه ییل رفت و در آنجا بود که نخستین نمایشنامه‌ خود را با عنوان شیپور نواخته خواهد شد، نگاشت و پس از دریافت مدرک لیسانس راهی رم شد و به تحصیل در رشته باستان‌شناسی روی آورد. مدتی بعد به آمریکا بازگشت، وی برای کسب در آمد در مدارس مختلف زبان‌های انگلیسی و فرانسوی تدریس کرد و برای فیلم های صامت، فیلمنامه نوشت، علاوه بر نمایشنامه‌نویسی، وی نخستین رمان خود را به نام بام کابلا در ۱۹۲۶ میلادی چاپ کرد.


آثار وایلدر در ادبیات داستانی

پل خلیج سن لوئیس ری یکی از رمان های جنجال‌برانگیز وایلدر است که دارای ۵ بخش با عنوان‌های«شاید یک حادثه»، «مارکسا دی مونته مایور»، «استبان»، «عمو پیو» و «شاید یک قصد» است. در این کتاب وایلدر  به تقابل سرنوشت، عدالت و نوع‌پرستی می‌پردازد. داستان، سرنوشت پنج مسافری است که از روی پلی که به استواری شهرت دارد، می‌گذرند و ناگهان پل می‌شکند و این پنج نفر به خلیج سقوط می‌کنند. داستان حالتی روایت‌گونه دارد و کشیشی به نام برادر جانیپر راوی آن است که سرنوشت تک‌تک قربانیان را روایت می‌کند و سعی در شرح عملکرد قدرت الهی در سرنوشت آدمی دارد. وایلدر با این رمان جایگاه خود را در ادبیات امریکا تثبیت کرد و موفق به دریافت جایزه پولیتزر در ۱۹۲۸ میلادی شد. این رمان شکل و سبک روایی بسیار خاصی دارد و بیشتر به ادبیات امریکای لاتین نزدیک است. از طرفی دیگر این کتاب از لحاظ درون مایه فلسفی و عرفانی‌اش، قرابت کم نظیری با ادبیات و فرهنگ فارسی و شرقی هم دارد به طوری که رد پای بسیاری از باورهای فرهنگی و دینی مشرق زمین را می‌توان در آن دید و این موضوع شاید چندان عجیب نباشد، وقتی در زندگی نامه نویسنده می خوانیم که وی بخشی از زندگی اش را در مشرق زمین و چین گذرانده است. از دیگر رمان‌های این نویسنده آمریکایی می توان به روز پانزدهم مارس، رمان‌های بهشت، سرنوشت من است و زن آندروس هم اشاره کرد. روز هشتم آخرین رمانی به شمار می رود که وایلدر در ۱۹۶۷ میلادی خلق کرد و به خاطر آن توانست جایزه کتاب ملی را کسب کند. همچنین باید گفت این نویسنده توانست نخستین نشان افتخار ملی ادبی را در مراسمی خاص در کاخ سفید دریافت کند.

 

 

وایلدر و خلق آثاری بی‌بدیل در نمایشنامه‌نویسی

وایلدر علاوه بر نوشتن رمان و کسب جوایز معتبر در نمایشنامه نویسی هم موفق بود و توانست با خلق آثاری بی بدیل ۲ بار جایزه پولیترز را از آن خویش کند و شهرتی جهانی به دست آورد. وی نخست با نمایش شهر ما در ۱۹۳۸ میلادی جایزه پولیتزر را دریافت کرد. شهر ما نمایشنامه‌ای سه پرده‌ای است که به مقولاتی چون زندگی روزمره، عشق و ازدواج و در نهایت، مرگ و مردن در بستر شهری کوچک می‌پردازد. این نمایش برای نخستین بار در ۲۲ ژانویه ۱۹۳۸ میلادی در نمایش‌خانه مک‌کارتر در پرینستون، نیوجرسی اجرا شد. همچنین برای نخستین بار در نیویورک در نمایش‌خانه هنری میلر در چهارم فوریه ۱۹۳۸میلادی به روی صحنه رفت. در ایران این نمایشنامه که زهرا طولابی آن را ترجمه کرده است، توسط حسن معجونی و گروه تئاتر لیو نمایش داده شد. دومین بار وایلدر جایزه معتبر پولیترز را به خاطر نمایش پوست دندان‌های مار در ۱۹۴۳میلادی به دست ‌آورد.

 علاوه بر این موارد، یکی از موفق ترین آثار وایلدر نمایش سلام عروسک است که به صورت یک کمدی موزیکال بارها به روی صحنه رفته است. تاجر شهر یانکرز، کودکی، شیرخوارگی و السستیاد و خواهران باده‌خوار از دیگر نمایشنامه های این نویسنده است. مهتاب صفدری مترجم ایرانی ۲ نمایشنامه السستیاد و خواهران باده‌خوار را ترجمه کرده است، السستیس در اسطوره‌های یونان شاهدختی است که به سبب عشق بی‌مانندش به همسرش ادمیتوس، شهرت دارد، هنگامی که ادمیتوس پادشاه تسالی به سختی بیمار است، پیغامی از آپولو می‌رسد که اگر شخصی به اراده خویش به جای او جان سپرد، ادمیتوس زنده خواهد ماند. السستیس این فداکاری را برخود می‌دارد و جان می‌سپارد. از سر اتفاق، هرکول نیرومند در هنگام مراسم خاک‌سپاری به قصر می‌رسد و به دنیای مردگان می‌رود با مرگ نبرد می‌کند و السستیس را به زندگی بازمی‌گرداند.

 

 

ترجمه آثار وایلدر در ایران
در ایران بسیاری از آثار وی به فارسی ترجمه شده اند از جمله آنها می توان پل سن‌لوییس رِی به وسیله عزیزه عضدی و نشر کتاب ایران، شهر ما توسط مرجان موسوی‌کوشا و انتشارات رخداد نو، قطاری به نام هیاواتا به وسیله مهین دانشور و انتشارات زمان، شام طولانی کریسمس توسط حسن هنرمندی و انتشارات رز، واسطه ازدواج به وسیله مهتاب صفدری و انتشارات افراز را نام برد. واسطه ازدواج داستانِ تاجری ثروتمند به نام هوراس واندرگلدر رت حکایت می‌کند که تصمیم می‌گیرد، پس از سال‌ها بار دیگر ازدواج کند؛ اما این ازدواج نه بر اساس نقشه او بلکه آن گونه که دالی گالاگر واسطه ازدواج می‌خواهد، پیش می‌رود.

سرانجام این نویسنده آمریکایی در هفتم دسامبر ۱۹۷۵ میلادی چشم از جهان فروبست.

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه