درباره علی اکبر شهنازی

درباره علی اکبر شهنازی

علی اکبر شهنازی از استادان بزرگ تارنوازی ایران زمین است که بیش از هفت دهه آموزش ردیف موسیقی را برعهده داشت. ضربی‌های تکـنیکی شهـنازی بهـترین الگـو برای تارنوازان امروزی به منظور دستیابی به ظرایف موسیقی ایرانی به شمار می‌آید.

کمتر هنرمندی را می‌توان یافت که با همنشینی قریحه و آفرینش، سبکی را ایجاد کرده باشد که به سرعت با مخاطب خود زلفی گره بزند. به ندرت می‌شود از فردی سخن گفت که رقص انگشتانش بر سیم‌های ساز برای همیشه در یادها ماندگار شود. علی اکبرشهنازی یکی از تکنوازان و بداهه‌نوازان سرشناس موسیقی ایرانی است؛ نوازنده‌ای که با خلق آهنگ های خاص توانست بیانی مستقل و اصیل به تار ببخشد. شهنازی از نوازندگانی به شمار می رفت که در تارنوازی ایران، سبک و روش خاص خود را دارد و راوی شیوه و سبک پدرش است. در آثار به جامانده از استاد شهنازی مشاهده می شود، قدرت نوازندگی او در تکنیک و سونوریته در تمام دوران نوازندگی او، یکسان بوده است.

 

 

فراز و نشیب های زندگی علی اکبر شهنازی در دهه های مختلف

علی اکبر شهنازی در ۱۲۷۶ خورشیدی در خانواده ای از اهالی آشنا به هنر چشم به جهان گشود. پدر او نـوازنده صاحب نام دوران قاجار بود و عـمویش میرزا عـبدالله از استادان برجسته موسیقی به شمار می رفت. علی‌اکبر تحصیلات خود را در مدرسه‌های سن‌لوئی و سعادت به پایان برد. او آموزش تار را از هشت‌سالگی نزد پدرش آغاز کرد و در مدت ۶ سال ردیف موسیقی ایرانی را از پدرش آموخت و مدتی از محضر درویش‌خان بهره برد. نخستین صفحه‌اش را در ۱۴ سالگی در بیات ترک و افشاری در تهران ضبط کرد. پس از درگذشت پدر در ۱۲۹۴ خورشیدی در ۱۸ سالگی جانشین پدر شد و آموزش شاگردان پدرش را به‌عهده گرفت. در دهه ۱۳۰۰ نام آورترین نوازنده تار در تمام محافل هنری بود. در ۱۳۰۵ خورشیدی به دعوت کمپانی هیز ماسترز ویس، صفحاتی از او با آواز اقبال ضبط شد. در ۱۳۰۸ خورشیدی هنرستان موسیقی شهنازی را تأسیس کرد.

با تشکیل رادیو در برنامه‌های هفتگی موسیقی رادیو به همراه ادیب خوانساری، محمد روح بخش و… نوازندگی می‌کرد. در ۱۳۳۴ خورشیدی در هنرستان آزاد موسیقی به آموزش مشغول شد و در ۱۳۴۱ خورشیدی ردیف آقا حسینقلی را ضبط کرد. استاد علی اکبر خان شهنازی در ۱۳۴۵ خورشیدی مدت پنج سال تمام دستگاه های موسیقی ایرانی را که از قدیم به ارث رسیده بود، اجرا و همه را به صورتی مرتب آماده و همچنین در ۱۳۵۶ خورشیدی ردیف دوره عالی را ضبط کرد.  

 

 

تصنیف های ماندگار از شهنازی

از تصنیف هایی که علی اکبر شهنازی ساخته می‌توان به تصنیف «ای نوع بشر، به اصفهان رو، سرود جوانان وطن و تصنیف چهارگاه، (زد لشکر گل)» اشاره کرد. همچنین یکی از قطعات باقی‌مانده در دستگاه شور با تار وی با شعری از شاعر بزرگ ایران سعدی شیرازی و با آواز حسینعلی خان نکیسا است که می‌گوید: «یک روز به شیدایی در زلف تو آویزم.» این آواز  شور با چنان مهارتی اجرا شده است که یکی از شاهکارهای آواز در موسیقی ایرانی به شمار می‌رود.

از شاگردان قدیمی او می توان از میرزا حسن خان مشار، میرزا عیسی خان خاتم، باصرالدوله، منتظم الحکماء و حاج محمد آقا و از جدیدترها از افرادی همچون حمید وفا، محمدرضا لطفی، فرهنگ شریف و ناصرآذر را نام برد.

 

فعالیت و حرکت علی اکبر شهبازی

فعالیت و حرکت علی اکبر شهنازی با تغییرات و تحولات درویش‌خان‌ و کلنل‌ وزیری از بزرگان دنیای موسیقی تا حدی همزمان بـود زیرا نخستین‌ نوایی‌ که‌ او در ایام خـردسالی شـنید، آوای تار و نیز نخستین تربیت‌های ایام طفولیت وی نه‌ آموزش‌های‌ رایج‌ خانوادگی بلکه مشق تار بود. او معتقد بود که «تـار» شـاه‌ سـازهای‌ ایرانی‌ به شمار می رود که با تار و پود حیاتش گره خورده اسـت. سیره شهنازی از ایام خردسالی تا نوجوانی به افسانه و زندگی افسانه‌ای بزرگان موسیقی جهان می‌ماند. اسماعیل قهرمانی شاگرد اصیل برادران فراهانی می‌گفت: «روزی در خدمت آقا حسین‌قلی بـودم‌. پسـرش‌ را صدا کرد که بیاید تار بزند، تارها را برداشتم و شروع به دوره ردیف کردیم. دسـتگاه شـور را نـواختیم و تمام کردیم. قریب به یک ساعت طول کشید من دیدم علی اکبرخان خسته بـه نـظر مـی‌رسد. به صدا درآمدم که هر سنی اقتضایی دارد. اجازه دهید حاجی برود بازی‌ کند. استاد خـندید و گـفت راست می‌گویی، امروز دیگر برای او بس است،دباقی را خودمان می‌زنیم...» همان وقـت عـلی اکـبر شهنازی بهترین نمونه تار پدر بود. مضرابی تند و پنجه‌ای لطیف داشت‌. بزرگان دنیای موسیقی می گویند: حاجی علی‌ اکبر شهنازی در همان ایـام طـفولیت نـگاری بود که مکتب‌دیده مکتب هزار ساله موسیقی شد و پا به‌ پای بزرگان کمر خـم‌شده مـوسیقی، به مشق تار پرداخت. خود می‌گفت: «پدر هر وقت گوشه‌ای را تـمام‌ مـی‌کرد یا هرگاه می‌خواست آشنایی کافی و وافی نسبت به گوشه‌ای پیدا کنم، من‌ را بـه آقـا میرزا عبداللّه نیز ارجاع مـی‌داد چـرا کـه قدری سبک ردیف‌نوازی و نوازندگی آقا حـسین‌قلی بـا برادر بزرگ‌تر خویش، آقا میرزا عبد اللّه، متفاوت بود.» علی اکبر شهنازی در کودکی مقام استادی برخی از شاگردان پدر خـویش را احـزار کـرد و این نکته بـسیار حـساس در عصر تدوین و تکوین ردیـف مـحسوب می‌شود. او برخی مواقع خارج از همراهی پدر در امر تدریس، کلاس‌های پدر را به تنهایی اداره می‌کرد.

علی اکبر شهنازی از ضـبط نخستین صفحه خویش در گفت‌وگوی‌ رادیویی‌ می‌گوید: «یک روز پدرم تشریف آوردند منزل، یک نفر خدمت‌کار داشتیم اسمش حسین بود. او را صدا کرد و گفت: آمفارسون آمده می‌خواهد از ما صـفحه ضـبط کند. تو بیات‌ تـرک‌ و افـشاری را کار کن، روزی که می‌روی برای ضبط صفحه آماده باشی و جناب دماوندی هم‌ در این صفحه شرکت دارد و می‌خواند. عرض کردم چشم و به تمرین مشغول شدم‌ و شب‌ها در اتاق پدرم تار نواختم، بعضی جاها اشـتباه مـی‌کردم و پدرم در حالت خواب که بود، یک‌ مرتبه‌ می‌گفت‌: آی پسر اینجا را چرا اشتباه زدی درست کن! بعد ایشان با زبان‌ می‌خواند و من قطعه را درست می‌نواختم. تا اینکه یک روز عصر که شد رفتیم مـنزل آمـفارسون‌ که‌ در خـیابان لاله‌زار استودیوی آمفارسون بود. مرا نشاند روی یک صندلی و بعد شروع‌ کردم به ساز زدن، جناب دماوندی هم‌ شـروع‌ کرد به خواندن و بعد صفحه تمام ‌شد.»

وی در کنسرتی که پس‌ از درگذشت پدر با حضور درویش‌خان در تالار گراندهتل برگزار کرد، موجب تأثر درویش خان شد تا جایی کـه از شـدت تـأثیر گریست و گفت: «مثل این اسـت کـه مـرحوم حسین‌قلی‌ نشسته‌ و تار می‌زند!» خود شهنازی در ضمن تعریف خاطرات خود همواره از اعجاب درویش خان نسبت به غرابت ساز شهنازی با پدرش تأکید مـی‌کرد. وحید دستگردی شاعر نامدار دوران پس از مشروطه پس از برگزاری یکی از کنسرت‌های حاجی در قطعه‌ای حاجی‌ را چهره مجسم پدر می‌داند و می‌گوید: «زنده‌ شـد بـاز آقـا حسین‌قلی‌ گرچه هرکس رفت نباید باز خلف صدق او علی اکـبر شد ز نو ساز کرد در شهناز می‌خرامد عروس موسیقی‌اش‌ امشب اندر میان حجله ناز وز دمش‌ مرده‌ می‌شود زنده‌ بـشتابید بـنگرید.»

 

نقش شهبازی در  پاسداری نظام دستگاهی موسیقی

نقش عـلی اکـبر شهنازی در پاسداری و پاسبانی نظام دستگاهی ایران، به‌ویژه ردیف‌سازی و همچنین در رسمی‌ ساختن سـاز تـار بسیار برجسته است. اینکه سنت نوازندگی‌ تـار مـانند سـنت‌های دیگر سازها، دستخوش گسست نشده، مـرهون خـدمات علی اکبر شهنازی است. وی قریب‌ به‌ هفت دهه فاصله نسبت به‌ عصر تـدوین و تـکوین‌ ردیف‌، همواره‌ احیاگر دقـیق و ظـریف ردیف دستگاهی بود. در این ۷۰ سال هیچ نوع تغییری مبنی بر جابه‌جایی گوشه‌ها یا تغییرات‌ تزیینی‌ دیگر در ردیف‌نوازی شهنازی به وجود نیامد. همان نوع و ردیفی‌ که‌ بر پنجه آقا حـسین‌قلی پدرش نـقش‌ بسته‌ بود در دستان احیاگر شهنازی نقاشی و حکاکی شده بود، گویی علی اکبر در فرصت‌های گوناگون به دنبال ثبت و ضـبط ردیـف‌ پدر خویش بود و حتی ۲ سه بار آن را به اشکال گوناگون یکبار با همراهی ابراهیم منصوری و یکبار هم به گفته استاد پیرنیاکان به شکل دیگری، ضبط کرده‌ اما بنا به دلایلی نـشر عمومی پیدا نکرده است.

او در کنار حفظ و احیای نظام ردیف دسـتگاهی مـوسیقی ایرانی با توجه به مقتضیات زمانی به ضرورت تدوین نظام‌ موسیقی‌ دیگری پرداخت. شهنازی نیک‌ دریافته‌ بود که تحولات چشمگیر پس از مشروطه که شاهد مثالی آن درویش‌خان بود و نیز مدرنیزاسیون عـصر پهـلوی که نشانه بارز آن کلنل وزیری بود، وضعیت فرهنگی دگرگونی با عصر تدوین‌ و تکوین‌ ردیف موسیقی کشور پدید آورده که این تحولات و اتفاقات بیان و زبان موسیقایی دیگری را می‌طلبید؛ زبان و بیان مـوسیقایی کـه درخـور زمانه شد.

بـا وجود اینکه علی اکبر شهنازی از سنین نوجوانی با ممانعت از یادگیری مقدمات موسیقی اروپایی و تخطی از توصیه پدر مبنی بـر آمـوزش نـت و مشق آواز با نت‌۲۲ به وسیله خود وزیری‌۲۳زاویه نگرش و بینش مکتب خویش و حـساب خـود را بـا تجددگرایی و موسیقی اروپایی مشخص کرد اما رفته‌رفته‌ از تکنیک‌های غرب‌گرایانه وزیری برای صدادهی بهتر و خـوش‌صدایی تـار بـهره گرفت. البته این استفاده برای توسعه و ترویج زمان مند نظام‌ ردیف‌ دستگاهی و در همان جهت بود. عمدگی و اهمیت «گـلیساندوهای مـتفاوت، پرش‌های پیاپی از پایین دسته به بالای دسته و برعکس، پرش‌های فواصل نزدیک، پاساژهای طولانی یا پاسـاژهای سـریع، چپ‌های متوالی و مکرر، نوآنس‌های‌ متفاوت و متنوع، انگشت‌گذاری‌های متنوع و استفاده بـه‌جا از تـمامی سـیم‌ها» مجموعه تکنیک‌های شبهه غربی بود که در نوازندگی شهنازی مشهود و محسوس است.

از جمله شاخص‌هایی که به مکتب شهنازی وجه خاصی می‌دهد، سازی کردن در مقابل آوازی شدن‌ موسیقی دستگاهی ایران بود. پس از درگذشت برادران فراهانی و درویش‌خان، موسیقی‌ دسـتگاهی‌ ایـران‌ روند آوازی به خود گرفت. به‌طور تقریبی موسیقی ایران از ۱۲۹۰ خورشیدی به بعد با خالی شدن میدان ‌برای‌ نوازندگان و به میدان آمدن مکتب‌دیدگان مکتب آوازی اصفهان، به‌ویژه درس‌آموختگان سید رحیم اصفهانی‌ از جمله‌ تاج اصـفهانی و ادیـب خوانساری و تأثیرات فراوان طاهرزاده بر فرآیند آوازی موسیقی ایران محوریتی «آوازی، خواننده‌محور و در نهایت کلام‌محور» پیدا کرد.

سرانجام علی اکبر شهنازی

علی اکبر شهنازی با احیای‌ نظام ردیف دستگاهی و با استفاده از تکنیک های مدرن موسیقی توانست ردیف دستگاهی ایران را توسعه دهد. این استاد تارنواز سرانجام در ۸۷ سالگی و در اسفند ۱۳۶۳ خورشیدی چشم از جهان فروبست.

منابع:

۱.چشم‌انداز موسیقی ایران،ماهور، ص ۱۷۰.

۲. روح اللّه خـالقی‌، مدولاسیون‌ در موسیقی ایران، مجله موسیقی،شماره ۶۰-۶۱

۳. خالقی، نریمان‌ حجتی‌، بنیان‌های نظری موسیقی ایـران، سمر،ص ۲۸.

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه