کتاب سیب سمرقندی: گلچین هزار رباعی از فولکلور تاجیک

کتاب سیب سمرقندی: گلچین هزار رباعی از فولکلور تاجیک

کتاب سیب سمرقندی: گلچین هزار رباعی از فولکلور تاجیک، مجموعه‌ای است از افسانه‌ها، داستان‌ها، موسیقی، تاریخ شفاهی، ضرب‌المثل‌ها، هزلیات، باورهای عامه، رسوم تاجیکستان که در قالب رباعی‌های زیبا در اینجا توسط میرزا شکورزاده، جمع‌آوری شده است.

دانشمندان شوروى سابق از نخستین روزهاى به اصطلاح «پیروزى انقلاب بخارا»، در برابر تحقیق و بررسى ادبیات کلاسیک ما، به گردآورى و آموزش و نشر آثار شفاهى تاجیکان آسیاى میانه توجه خاصى داشتند و فولکلور این قوم را بسیار رنگین و پر بار و داراى سابقه دیرین تلقى کرده‌اند. در این زمینه مى‌توان از پرفسور «الِکسَنْدِر بُولدیروف» و «یَکاوْ نالْسکى» و «کلاوْدیا اُولوغزاده» و... به نیکى یاد کرد، به طور مثال، استاد بولدیروف سالیان متمادى در گردآورى نمونه آثار شفاهى مردم تاجیک و پژوهش تاریخ بدخشان خدمت شایسته انجام داد و نخستین مجموعه از فولکلور تاجیک را در سال 1938 در شهر استالین آباد به نشر رساند.

همچنین «یکاونالسکى» مدت‌ها به گردآورى، تصحیح و تدوین و نشر آثار شاعر عامى «بابایُنس خدایدادزاده» اشتغال ورزید و در چندین مجموعه نمونه شعر او را چاپ کرد. نمونه آثار شفاهى تاجیکان، چه نثر و چه نظم نه تنها در تاجیکستان، بلکه در شوروى سابق به زبان روسى و خارج از آن به زبان اقوام دیگر چندین بار به چاپ رسیده است.

در امور گردآورى و نشر و طبع کتاب سیب سمرقندی: گلچین هزار رباعی از فولکلور تاجیک، این گنجینه بى‌انتها و بررسى و تحقیق همه جانبه آثار شفاهى مردم، نویسندگان و دانشمندانى چون ادیبان برومند لطف اللّه‌ بزرگزاده، ناصرجان‌ معصومى، استادان میرزا تُرسونزاده حبیب اللّه‌ نظر اوف، واحدجان اسرارى، رجب امانف، اسداللّه‌ صوفى‌زاده بازار تلواف، بهرام شیر محمدزاده و ده‌ها تن از شاگردان شعر دوست و ادب‌پرورِ آن‌ها خدمت با ارزش و ماندگارى کردند.

ادبیات شفاهى ما تنوع بسیار رنگین دارد و آثارى ارزشمند و خلاّق و آموزنده را در بر مى‌گیرد. در غزل یا غزلواره‌هاى مردمى، تک بیتى، دو بیتى، مثنوى و قطعه‌ها، افسانه، روایت، داستان‌هاى منظوم و منثور بهترین آرزو و آرمان آدمى، مبارزه نیروهاى اهورائى علیه دسیسه‌هاى اهریمنى، ناز معشوق و ناله عاشق، درد غربت، محبت مادر، یاد وطن و امثال این به شکل‌هاى گوناگون سروده شده‌اند.

مردم‌شناسان بر این باورند که طبیعت زیبا و روح‌نواز دیارشان تاجیکان را به شعرگویى و رامشگرى دعوت مى‌سازد. آن‌ها هنگام زمین شدگار کردن و دانه بر آن پاشیدن و گندم درویدن و خرمن برداشتن و حتى کار مشکلى چون جمع‌آورى پنبه، زیر لب سرود، ترانه و چکامه مى‌خواندند. مادران در کنار گهواره طفلان و پیرزن‌ها در حین لباس دوختن و جوراب‌بافى کردن و ریش‌سفیدان در روز جشن و سور سرود مى‌خوانند؛ حتى در دشوارترین لحظات زندگى، شعر (آرى تنها شعر) به دادشان مى‌رسد: آن‌ها در روز مصیبت و لحظه واپسین وداع با عزیزانشان نوحه‌کشان سرود ماتم مى‌خوانند، سماع مى‌روند و مرثیه مى‌سرایند و آتش دل را فرو مى‌نشانند.

در رشد و گسترش ادبیات شفاهى تاجیک، بدون تردید ادبیات کلاسیک ما که شهرت جهانى دارد تأثیرگذار بوده است و اگر عادلانه قضاوت نماییم، ادبیات و فولکلورمان هر دو خدمت با ارزش متقابلى داشته‌اند. لازم به یادآورى است که در ادبیات عامیانه تاجیک رباعى و دوبیتى بیش از انواع دیگر شعر گسترش یافته و در اکثر موارد با استعداد و ذوق خاصّى سروده شده است.

در بخشی از کتاب سیب سمرقندی: گلچین هزار رباعی از فولکلور تاجیک می‌خوانیم:

اى سیب سمرقندى به من قند بده
از کاکُلِ خود به من میان بند بده
از کاکلِ تو مرا میانبند باریکاز رفتنِ تو جهان برایم تاریک
اى سیبکِ سرخ من طلبکار تویَم
در آرزوى دیدن دیدار تویَم
در مُلکِ تو من مسافر بى‌وطنمیک بار به زبانِ خود بگو یارِ تویَم
روى تو مرا به عشق راضى کرده
لطف و کَرَم و بنده‌نوازى کرده
اندر دلِ تو وفا ندیدم هرگز
این دوست به من زمانه‌سازى کرده

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه