کتاب بی‌استعداد!

کتاب بی‌استعداد!

کتاب بی‌استعداد! به قلم گوردن کورمن، پرفروش‌ترین نویسنده‌ی نیویورک تایمز، داستان پسربچه بازیگوشی را روایت می‌کند که با شیطنت خطرآفرینی که در مدرسه انجام داده، به جای توبیخ و جریمه، راهی مدرسه تیزهوشان می‌شود! این اثر شگفت‌انگیز و خواندنی که افتخارات متعددی کسب کرده است، مستعد بودن هر فردی در یک زمینه خاص را به زیبایی به تصویر می‌کشد.

درباره کتاب بی استعداد:

وقتی اسم یک دانش‌آموز پر شر و شور و بی‌استعداد به اشتباه وارد لیست دانش‌آموزان تیزهوش می‌شود...!

داستان بی‌استعداد (Ungifted) روایت پسر نوجوانی به اسم داناون است. او یک روز پس از خرابکاری فاجعه‌باری که در مدرسه، انجام داده بود، منتظر عواقب وحشتناک و ناخوشایندی همچون احضار والدینش از سوی مدیر بود. اما همه چیز بر خلاف پیش‌بینی و تصوراتش جلو می‌رود. او در لیست دانش آموزان تیزهوش و با استعداد، راهی مدرسه تیزهوشان و برنامه‌های ویژه‌ای می‌شود. معلمان مدرسۀ جدید که هیچ استعدادی در هیچ کدام از دروس در داناون نمی‌بینند، به جای مشکوک شدن به ماجرای ورود داناون به آکادمی، در جستجوی کشف استعدادی در او بر می‌آیند. پس از روزها و هفته‌ها آزمایش، آن‌ها توانایی خاص و خارق‌العاده‌ای در داناون می‌یابند که هیچ کدام از بچه‌های مدرسه تیزهوشان متوجه آن نبوده‌اند و فکر می‌کردند نیازی به آن ندارند.

شاید بتوان اصلی‌ترین دلیل و هدف گوردن کورمن (Gordon Korman) از این داستان را جمله ساده اما تأثیرگذارش در ابتدای کتاب دانست؛ او معتقد است در وجود هر کسی حتما و قطعا استعدادی نهفته است.

این رمان که با زبانی شیرین روایت شده است، نگاه و پیش‌فرض‌های شما را درباره هوش، استعداد، قهرمانی و محبوبیت دگرگون خواهد کرد.

افتخارات کتاب بی‌استعداد:

- دریافت جایزه کتاب سرو قرمز در بخش داستانی سال 2014
- نامزد جایزه کتاب سال CLA در بخش کودکان سال 2013
- نامزد دریافت جایزه انتخاب خوانندگان جوان پنسیلوانیا سال2015
- نامزد جایزه کتاب کودک و نوجوان Dorothy Canfield Fisher سال 2014
- نامزد جایزه Snow Willow سال 2013
- نامزد جایزه کتاب خوانندگان جوان Rebecca Caudill سال 2015

نکوداشت‌های کتاب بی‌استعداد:

- خنده‌دار و تفکر بر انگیز... (Publishers Weekly)
- یک رمان صمیمانه که به قلب شما نفوذ می‌کند. (نیویورک تایمز)
- بدون اینکه بیش از حد احساساتی باشد، عواطف شما را برمی‌انگیزد. بی‌استعداد، یک کتاب فوق‌العاده برای خوانندگانی است که به داستان‌های تأثیرگذار علاقمندند. (VOYA)

خواندن کتاب بی استعداد به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

تمامی نوجوانان علاقمند به داستان‌های انگلیسی ماجرایی را به خواندن این رمان دوست‌داشتنی دعوت می‌کنیم.

با نویسنده کتاب بی‌استعداد بیشتر آشنا شویم:

گوردن کورمن، نویسندۀ کانادایی، اکتبر 1963 در مونترال متولد شد. استعداد او در نویسندگی از همان دروازن نوجوانی شکوفا شد؛ به طوری نخستین داستان خود را در سن 12 سالگی به نام « این در سالن مک‌دونالد نمی‌تواند اتفاق بیفتد» نوشت. این نویسندۀ توانا و پرافتخار، تا کنون بیش از 80 عنوان کتاب تخیلی کودک و نوجوان تألیف کرده است.

در بخشی از کتاب بی استعداد می‌خوانیم:

اگر آن شب از نگرانی نمردم، فکر کنم دیگر هیچ‌وقت قرار نباشد که بمیرم. هردفعه تلفن زنگ می‌زد، فکر می‌کردم شالتس است که زنگ زده تا من را پیش مامان و بابا لو بدهد. هربار در خانه را می‌زدند معنی‌اش این بود که پلیس آمده تا کسی را دستگیر کند که دنیا را روی سر یک مسابقه‌ی بسکتبال خراب کرده است. هر وقت صدای تلفن همراه بابا درمی‌آمد، شک نداشتم که الان دیگر خبر را به گوشش می‌رسانند. نگرانی نمی‌گذاشت راحت بخوابم. نمی‌گذاشت اصلاً بخوابم.

مامان تا من را سر میز صبحانه دید، شوکه شد. خمیازه‌ا‌ی طولانی کشیدم که یک کامیون هم می‌توانست از وسطش رد شود و گفتم: «درس می‌خوندم.»

خواهرم کِیتی گفت: «شبیه کایوتی شدی، اون موقع که میگ میگ از می‌ندازدش پایین.» بیست و شش سالش بود و از وقتی که شوهرش با نیروی دریایی به افغانستان اعزام شده بود، دوباره پیش ما زندگی می‌کرد.

با بی‌اعتنایی جواب دادم: «ممنون، بادکنک خانم!» کیتی هفت‌ماهه باردار بود، فکر کنم یک اسب آبی کوچک توی شکم داشت.
تهدید کرد: «یه تیکه‌ی دیگه درباره‌ی بزرگی شیکمم بندازی، می‌شینم روت. فکر می‌کنی خودم بهم خوش می‌گذره این‌طوری؟»

«به تو نه؛ به برَد چرا... چون سه هزار فرسخ فاصله‌ش با این‌ تپه‌ی شیرینی و لطافت، یه‌جورهایی عین ضربه‌گیر می‌مونه.»

تا این کلمات از دهانم خارج شدند پشیمان شدم. معمولاً ما دو نفر چپ‌وراست، ساعت‌ها به هم چرت‌و‌پرت می‌گفتیم. ولی کیتی در سکوت غمگینی فرو رفت. چشم‌هایش به یک جای دور رفتند. فهمیدن دلیل فکر و خیالش کار سختی نبود. پدر بچه‌ی توی راهش، آن‌سر دنیا وسط یک منطقه‌ی جنگی بود و با این‌که ناوبان یکم، اِیچ. برَدلی پترسِن، بیشتر وقتش را توی یک تانک با بدنه‌ی زره‌پوش می‌گذراند، ولی حتماً کیتی در این فکر بود که شوهرش شغل خطرناکی دارد.


فهرست مطالب
بی‌زمین داناوِن کِرتیس ضریب هوشی: 112
بی‌نام دکتر شالتس ضریب هوشی: 127
بی‌توضیح داناون کرتیس ضریب هوشی: 112
بی‌سلاح کلویی گارفینکل ضریب هوشی: 159
ناشناخته داناون کرتیس ضریب هوشی: 112
‌ناتوان آقای آزبورن ضریب هوشی: 132
بی‌تعمیر داناون کرتیس ضریب هوشی: 112
بی‌بُهت کلویی گارفینکل ضریب هوشی: 159
بی‌نقص نوآ یوکیلیس ضریب هوشی: 206
ناپاستوریزه‌ داناون کرتیس ضریب هوشی: 112
ناموفق دکتر شالتس ضریب هوشی: 127
بی‌کلاس کلویی گارفینکل ضریب هوشی: 159
بی‌معرفت داناون کرتیس ضریب هوشی: 112
نا‌پشیمانی نوآ یوکیلیس ضریب هوشی: 206
بی‌آزمون داناون کرتیس ضریب هوشی: 112
نابخشودنی خانم بولاکوآ ضریب هوشی: 140
بازجویی تقلب مصاحبه با داناون کرتیس
ناممکن کیتی پترسن ضریب هوشی: 107
بی‌نقاب دکتر شالتس ضریب هوشی: 127
بازجویی تقلب مصاحبه با کلویی گارفینکل
ناخوانده داناون کرتیس ضریب هوشی: 112
بازجویی تقلب مصاحبه با ابیگل لی
ناممکن کلویی گارفینکل ضریب هوشی: ‌159
بازجویی تقلب مصاحبه با نوآ یوکیلیس
بی‌مدرسه داناون کرتیس ضریب هوشی: 112
نادیده آقای آزبورن ضریب هوشی: 132
بی‌مَهار داناون کرتیس ضریب هوشی: 112
نامنتظره کلویی گارفینکل ضریب هوشی: 159
بی‌بار ابیگل لی ضریب هوشی: 171
بی‌چالش نوآ یوکیلیس ضریب هوشی: 206
بی‌دردسر داناون کرتیس ضریب هوشی: 112

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه