کتاب "مثل یک خواب" خاطرات همسر اصفهانی شهیدی از دیار یزد
" مثل یک خواب" نام کتابی است که زندگی، جهاد و شهادت شهید ابراهیم جعفرزاده فرمانده تیپ الغدیر یزد را بازگو کرده است.
راضیه عزیزی نویسنده این کتاب از مجموعه " نوشتارهای از عشق باید گفت" در پشت جلد کتابش آورده است: پیرمردها و پیرزنهای یزد هنوز هم سخنران قبل از خطبههای نماز جمعه را از یاد نبردهاند.
حرفهای همین سخنران بودکه دلهایشان را زیر و رو میکرد و جوانهایشان را راهی جبهه. ابراهیم فرمانده تیپ الغدیر یزد بود. با آن که متولد۱۳۳۹ در اصفهان بود اما مردم یزد بیشتر از اصفهانیها او را میشناختند.
راوی کتاب خانم هادی همسر شهید جعفرزاده است که در دورانی که خواستگارهای زیادی داشته همه را رد میکند چرا که به گفته پدرش حالا که نمیتواند در جبهه باشد و بجنگد، اگر شوهرش رزمنده نباشد به جنگ و جهاد خیانت کرده است.
اما این یکی رزمنده بود و وقتی پدر برای گرفتن استخاره نزد حاج آقای مسجد محل میرود پاسخ مثبت از قرآن میگیرد. حاج آقا میگوید: هر کسی هست رد نکنید این برایتان هم عصای موسی میشود و هم ید بیضا.
شهید داستان به خواستگاری میرود و تنها شرط دختر مورد نظرش یعنی ادامه تحصیل را میپذیرد. آن زمان همه تلاش دارند خانم هادی را از این وصلت منصرف کنند اما او میخواهد این جاده را تا انتها برود. جملهای را آرام زیر لب زمزمه میکند: این کمترین سهم من از این جنگ است.
سرانجام این ازدواج سر می گیرد و دیری نمیپاید که دختر به حرفهای پدرش درباره مردانی که یک پایشان جبهه است و پای دیگرشان اگر هم چند روزی مرخصی بیایند، باز همان جبهه است پی میبرد.
رجَز خوان جبهه
شهید جعفرزاده در میان دوستان به رجز خوانی مشهور است. همسر شهید میگوید: یکبار که به علت مجروح شدن در بیمارستان دکتر شریعتی اصفهان بستری بود نزدیکش شدم، زیر لب زمزمه میکرد. سرم را نزدیک دهانش بردم، رَجز میخواند که دمارتان را در میآوریم، بروید جلو، امشب تار و مارتان میکنیم. کمی بعد اما چیزهای دیگری میگفت: جانان من برخیز هنگام نبرد است. موسی جلودار است و نیل اندر میان است!
بچهدار شدن شهید هم با یک خواب مقدس گره میخورد. آن زمانی که همسر شهید میگوید: سرم را بلند کردم. قدی بلند، چهرهای نورانی، با عمامه و عبای سبز. در خواب فهمیده بودم آقا امام رضا علیهالسلام هستند. دستی زیر عبا کردند و چیزی به دستم دادند. شبیه یک قنداقه آبی رنگ. نمیگرفتم. فرمودند بگیر! این هدیه طرف ما به شماست.
بعد از مدتی علیرضا متولد می شود و چندی بعد هم پیکر پاک شوهر خواهر شهید داستان ما را که بی اطلاع به جبهه رفته بوده را برای تشییع میآورند.
یکبار اما قرار است پایش را عمل کنند. آن هم در یزد. شب عمل در همه مسجدهای یزد برایش آیه شریفه أَمَّنْ یجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَیکشِفُ السُّوءَ را میخوانند. آیتالله خاتمی امام جمعه یزد به ملاقات شهید رفته است. حتی آیتالله خامنه ای که همان روزها سه یزد سفر کرده بود سری به حاج ابراهیم میزنند و زمانی که بالای سر وی میروند به هوش میآیند.
عملیات بدر در سال ۶۳ فرا میرسد و ابراهیم به آرزویش که همان شهادت در راه معبود است میرسد. راوی مینویسد: روزی که در اصفهان تشییع شد، یک تابوت خالی هم در یزد تشییع کرده بودند.
بابای من قربان است!
حالا ابراهیم خیلی زود و بیخبر از دستم پریده است. دلم میخواهد فریاد بزنم ابراهیم من بهترین بود و با بهترینها رفت.
علیرضا خالا بزرگ و بزرگتر میشد و جای خالی پدر را بیشتر حس میکرد. وقتی دوستان شهید از پدر برایمان تعریف میکنند علیرضا افتخار میکرد و میگفت: بابای من قوی بوده و توی جبهه، دشمن را کشته! بابای من قربان است!
بعد از مدتی اگر در دور و اطرافش مردی قوی هیکل میدید میگفت: شما قربان هستید؟ بیایید و بابای من باشید!
فرزند شهید حالا شش ساله شده و همچنان دنبال قربان میگردد.
کتاب «مثل یک خواب» در ۷۳ صفحه توسط انتشارات ستارگان درخشان اصفهان منتشر شده است.
مطالب مرتبط
تگها
مطالب پربیننده
- چه کسانی می توانند نامخانوادگیشان را تغییر دهند
- روزانه چقدر پروتئین مصرف کنیم؟
- خواص شگفتانگیز کیوی را بشناسید
- فراخوان دومين كنگره بين المللی راهكارهای گسترش فرهنگ غدير و ترويج نهج البلاغه
- ۳ نوشیدنی مفید برای سالمندان
- نکاتی مهم درباره جوشهای صورت
- علائم بیش فعالی در دخترها و پسرها را بشناسید
- میوه ای برای تقویت سیستم ایمنی بدن
- گیاهی برای دفع سنگ کلیه
- اربعین؛ پلی به سوی وحدت جهانی
- چالشهای ازدواج در دوران پیری
- اذن پدر برای ازدواج دختر لازم است یا خیر؟
- معرفی سوغات و صنایع دستی مازندران
- چگونه عطر مناسب بخریم؟
- زندگی نامه مسعود پزشکیان
- رابطه زناشویی برنده و بازنده ندارد
- درباره دوران بحرانی نوجوانی
- بازار کرمان با قدمت ۶۰۰ سال
- معرفی موزه هنرهای معاصر تهران؛ بازتابی از هنر ایران و جهان
- مصرفگرایی و ویرانی زندگی
- پاسخ به سوالات رایج درباره مصرف شیر
- معرفی جنگل فندقلو؛ بهشتی مینیاتوری در اردبیل
- درباره سن پیری بیشتر بدانیم
- اهمیت خواب را جدی بگیرید
- معرفی مسجد شیخ لطف الله، اثری شگفت انگیز از دوران صفویه
- پناهگاه سکوت
- نحوه خوابیدن به خواستههای درونی
- مضرات سیگار از آسیبهای پوستی تا تهدید سلامتی
- در مورد کف پای صاف و باورهای قدیمی
- چگونه با کودکان چاق تعامل داشته باشیم
- قوانین کلاس و مدرسه
- قالب آماده و زیبای پاورپوینت(15)
- ۵ فیلم که همه زنان ایرانی باید تماشا کنند
- شعار سال ۱۴۰۱ «سال تولید، دانشبنیان و اشتغالآفرین»
- قالب زیبای پاورپوینت برای ارائه پروپوزال و دفاع رساله دکترا
- قالب پاورپوینت کادر دار زیبا
- پورنوگرافی چیست و چه اثری بر مغز و رابطه جنسی دارد؟
- قالب پاورپوینت گرافیکی و طرح دار زیبا
- قالب پاورپوینت گرافیکی زیبا
- رنگ چشم هایتان درباره شما و اجدادتان چه می گوید؟
- نمونه تدریس درس اول هدیه آسمان پنجم
- قالب پاورپوینت گرافیکی جالب
- اندکی درباره درسپژوهی
- کتاب پسری که جادویی شد
- همه زائران سلطان
- قالب پاورپوینت
- معرفی کتاب
- دوستی با کتاب
- قالب پاورپوینت گرافیکی
- درباره محسن رضایی
- معرفی کتاب
- قیافه و ظاهر واسه متولدین کدوم ماه، خیلی مهمه؟
- درباره امیر کبیر
- کتاب راهنمای کامل Interaction access
- متن کامل دعای جوشن کبیر با ترجمه
- کتاب پیوند زخم خورده
- درباره فخرالدین عراقی
- درباره محسن مهر علیزاده
- کتاب آموزش علیه آموزش
- خلاصه کتاب سواد بصری