کتاب خیلی زیاد اما همیشه ناکافی

کتاب خیلی زیاد اما همیشه ناکافی


مری ترامپ برادرزاده‌ی دونالد ترامپ در کتاب خیلی زیاد اما همیشه ناکافی، به زندگی خانوادگی چهل و پنجمین رئیس‌جمهور آمریکا می‌پردازد. نویسنده برای نگارش این اثر بیشتر بر خاطرات خود تکیه داشته است و تلاش می‌کند تا به ریشه‌ی تمامی مشکلات شخصیتی ترامپ بپردازد.

شاید بتوان کتاب خیلی زیاد اما همیشه ناکافی (Too much and never enough) را یکی از پربحث‌ترین و پرحاشیه‌ترین کتاب‌هایی دانست که در سال 2020 منتشر شد. این کتاب که توسط برادرزاده‌ی دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا نوشته شده است، چهره‌ی جدیدی از این شخصیت سیاسی به دنیا ارائه می‌دهد. مری ترامپ (Mary Trump) که فرزند برادر درگذشته‌ی دونالد محسوب می‌شود، در این کتاب با رویکردی روانشناختی به مشکلات خانواده‌ی بزرگ ترامپ می‌پردازد و شخصیت قدرتمندترین چهره‌ی سیاسی آمریکا را تحلیل می‌کند.

ریشه‌ی شکل‌گیری هر هیولایی را باید در کودکی او جست‌جو کرد؛ ماجرای دونالد ترامپ نیز به همین جمله بازمی‌گردد و کتاب «خیلی زیاد اما همیشه ناکافی» برای اینکه شما را به عمق ماجرا ببرد، دو نسل از خانواده‌ی ترامپ را معرفی می‌کند و مناسبات خانوادگی این افراد را با جزئیات کامل شرح می‌دهد. شما در این کتاب با پدر رئیس‌جمهور آمریکا یعی فرد ترامپ آشنا می‌شوید. مری در این کتاب تصویری خشن و سختگیر از پدربزرگ خود ارائه می‌دهد که با فرزندان و همسر خود بی‌رحمانه رفتار می‌کرده و همین موضوع بر شخصیت دونالد که پسر دوم او بود نیز تأثیر گذاشته است. فِرِد اصلاً علاقه‌ای به فرزندانش نداشت و تنها پسر ارشدش به این دلیل که قرار بود میراث‌دار وی باشد مورد توجهش قرار می‌گرفت. همین بی‌توجهی‌های پدر از رئیس‌جمهور آمریکا شخصیتی قلدر و پرخاشگر ساخت تا شاید این‌گونه بتواند توجه والدینش را جلب کند.

مری عموی خود را فردی جامعه‌ستیز و دچار ناهنجاری‌های متعدد می‌داند و معتقد است که مناسبات ناسالم خانوادگی شخصیت فرزندان این خانواده را شکل داده است. با این اوصاف، چهل و پنجمین رئیس جمهور کشور آمریکا را می‌توان ماحصل خانواده‌ای دانست که به جای عشق به یکدیگر دنبال اثبات قدرت و برتری خود هستند.

در سراسر این کتاب به پدربزرگ این خانواده اشاره شده است و از او به عنوان یک بیمار روانی یاد می‌شود. دونالد ترامپ نیز نسبت به این کتاب بی‌تفاوت نماند و از پدر خود دفاع کرد و او را مردی مهربان، خوب و سختگیر معرفی نمود. از طرف دیگر ترامپ برادرزاده‌ی خود را فردی آشفته دانست و اعلام کرد که با هم ارتباطی نداشته و ندارند.

حواشی کتاب خیلی زیاد، اما همیشه ناکافی:

کتاب حاضر را بدون شک می‌توان پرسروصداترین و پرحاشیه‌ترین اثر در سال 2020 قلمداد کرد. از اظهارنظرهای مخالفان و موافقان دونالد ترامپ گرفته تا توئیت‌های رئیس‌جمهور آمریکا در خصوص این کتاب از جمله مواردی است که روزها تیتر نخست رسانه‌ها بوده‌اند. از طرف دیگر، کتاب خیلی زیاد، اما همیشه ناکافی در همان روز نخست توانست رکورد فروش یک میلیون نسخه را به نام خود ثبت کند.

نکوداشت‌های کتاب خیلی زیاد، اما همیشه ناکافی

- پس از تعداد زیادی از کتاب‌های نوشته شده توسط ترامپ، بالاخره کتابی که نیاز داشتیم منتشر شد. (Vanity Fair)
- شما هم می‌بینید که رئیس‌جمهور نمی‌خواهد کسی این کتاب را بخواند؛ چرا که بسیاری از دروغ‌ها و افسانه‌هایی را که درباره‌ی خود ساخته است برملا می‌سازد. (Los Angeles Times)
- مری ترامپ بیش از هر شخص دیگری در توصیف فردی که روح خود را برای رسیدن به کاخ سفید واگذار کرده، موفق عمل کرده است. (CNN)

مری ترامپ را بیشتر بشناسیم:

او با نام کامل مری لی ترامپ (Mary Lea Trump) در سال 1965 به دنیا آمد و تا چندی پیش به عنوان یک روانشناس و نویسنده آمریکایی زندگی می‌کرد. او برادرزاده رئیس جمهور دونالد ترامپ است و با انتشار کتابی در خصوص خانواده‌ی خود در مدتی کوتاه بسیار مشهور شد. مری در سال 2016 نیز از هیلاری کلینتون حمایت کرد و در همان ایام اظهار داشت که دونالد ترامپ باید از انتخابات استعفا بدهد و از او به عنوان مردی خطرناک یاد کرد.

جملات برگزیده کتاب خیلی زیاد، اما همیشه ناکافی:

- کس دیگری هم هست که این چرندیات را باور کند که او مردی خودساخته است؟ تا به حال چه کاری را خودش به تنهایی به پایان رسانده است؟

- چه مرگشان شده؟ تنها باری که دونالد به کلیسا رفته وقتی بود که دوربین‌ها آنجا بودند. شگفت‌آور است. او به هیچ اصولی پایبند نیست. هیچ!

- از همان ابتدا، خودپسندی فِرِد، باعث انحراف در اولویت‌هایش شد. نحوۀ مراقبت او از فرزندانش، نیازهای شخصی خود او را منعکس می‌ساخت، نه نیازهای فرزندانش را.

- شرارت دونالد تجلی همان ترسی است که تمام عمر از آن فراری بوده است.

در بخشی از کتاب خیلی زیاد، اما همیشه ناکافی می‌خوانیم:

در ماه ژوئن، دونالد که آن موقع 18 ساله بود و به تازگی از آکادمی نظامی فارغ‌التحصیل شده بود، و رابرت که 16 ساله بود و هنوز در مدرسه سابق فِرِدی یعنی سنت پاول درس می‌خواند، با ماشین اسپورت جدید دونالد که هدیه فارغ‌التحصیلی از سوی والدینش بود (فِرِدی موقع فارغ‌التحصیلی از دانشگاه فقط یک چمدان هدیه گرفته بود) به ماربلهد رفتند.

فِرِدی برای دیدن آن‌ها اضطراب داشت. هیچ کدام از خواهرها یا برادرهایش تابحال با او در هواپیما نبودند یا هیچ علاقه‌ای به شغل جدید او نشان نداده بودند. او امیدوار بود که شاید، اگر بتواند برادرهایش را به دنیای خود راه بدهد، یک دوست پیدا کند؛ داشتن حتی یک نفر در خانواده‌ای که به او باور داشته باشد، می‌توانست قدرت رو به افول او برای مقابله با عدم تأییدهای پدرش را مجدداً تقویت کند.

در این سفر، دونالد در مرحله حساسی قرار داشت. وقتی فِرِدی اعلام کرد که در دسامبر 1963 از شرکت ترامپ کنار کشیده است، دونالد غافلگیر شد. برادرش این تصمیم را در پایان‌ ترم اول سال سوم تحصیل دونالد گرفته بود و از آن‌جا که اسم او فِرِد نبود، اصلاً نمی‌دانست که نقش آینده او در شرکت چه خواهد بود، هرچند تصمیم داشت آن جا کار کند. به دلیل این شک و تردید، به اندازه کافی برای آینده بعد از تحصیل آماده نشده بود. وقتی بهار آن سال از آکادمی نظامی نیویورک فارغ‌التحصیل شد، هنوز در دانشگاه پذیرفته نشده بود. از مرین خواست به او کمک کند تا وقتی به خانه برگشت، جایی در مدرسه محلی برای او دست و پا کند.

فِرِدی و لیندا برای ناهار کباب درست کرده بودند که موقع صرف ناهار، دونالد به آن‌ها گفت می‌خواهد با پدرشان به شیکاگو برود تا در پروژه‌ای که پدرش روی آن کار می‌کند به او «کمک» کند. آرامش فِرِدی قابل لمس بود. شاید فِرِد کم‌کم داشت واقعیت جدید را می‌پذیرفت و تصمیم گرفته بود که دونالد را به عنوان وارث بلافصل خود انتخاب کند. بعد از ظهر همان روز، فِرِدی پسرها را به «قایق تفریحی» خود برد تا کمی ماهی‌گیری کنند.

فهرست مطالب
یادداشت نویسنده
پیشگفتار
بخش اول: ظلم و ستم موضوع اصلی است
فصل اول: عمارت
فصل دوم: پسر اول
فصل سوم: من بزرگ‌ترینم
فصل چهارم: انتظار پرواز
بخش دوم: محله‌های فقیرنشین
فصل پنجم: به گل نشسته
فصل ششم: بازی برد و باخت
فصل هفتم: خطوط موازی
فصل هشتم: سرعت گریز
بخش سوم: دود و آینه
فصل نهم: هنر رهایی
فصل دهم: شب یک‌باره فرا نمی‌رسد
فصل یازدهم: تنها واحد دادوستد
فصل دوازدهم: سرنگونی
بخش چهارم: بدترین سرمایه‌گذاری انجام‌شده
فصل سیزدهم: سیاست امری شخصی است
فصل چهاردهم: خدمتگزار مردمی در عرصۀ مسکن‌سازی عمومی
کلام آخر: حلقۀ دهم
سپاسگزاری

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه