کتاب هنر کار کردن

کتاب هنر کار کردن


کتاب هنر کار کردن به قلم جف گوینز، به شما نشان می‌دهد رسالت واقعی انسان بیش از آنکه شبیه به یک برنامه‌ی دقیق و ماهرانه باشد، شبیه به یک مسیر است. مسیری که در آن با شگفتگی‌ها، مشکلات و هدفی که به دنبال آن هستید رو به رو خواهید شد.

این کتاب دربارۀ معجزه نیست بلکه برای این است که رسالت خود را بیابید و کشف کنید برای چه کاری پا به این دنیا گذاشته‌اید. رسالت چیزی نیست که بتوانید راحت از کنارش بگذرید؛ در ‌واقع پاسخی است به یک پرسش قدیمی، من باید با زندگی‌ام چه کنم؟

کتاب‌هایی هستند که موضوعشان یافتن شغل رؤیایی یا نحوۀ خبره شدن در یک حرفه‌ است. اما کتاب هنر کار کردن (The art of work: a proven path to discovering what you were meant to do) با آن‌ها فرق دارد. این کتاب در مورد پیشه (Vocation) است؛ واژه‌ای که معنایش در اینجا چیزی متفاوت با تعریف اصلی‌اش است. این واژه از ریشۀ لاتین Vocare به معنای «رسالت» می‌آید. این واژه رگ و ریشه‌ای مذهبی دارد و مردم قرن‌هاست درباره‌اش همین اعتقاد را دارند. چیزی که همواره تنها سزاوار گروه خاصی از مردم بوده است؛ گروهی کوچک که به ‌قدر کافی برای فراخوانده شدن اقبالشان بلند است.

جف گوینز در این کتاب در تلاش است تا درک عمومی و قدیمی از مفهوم پیشه را به چیزی فراتر از شغل ارتقا دهد. او با وام گرفتن از داستان زندگی آدم‌های معمولی، استدلال خواهد کرد که بیشتر افکار شما در مورد رسالت اشتباه است.

راه رسیدن به یک کار معنادار لزوماً داشتن نقشه‌ای به دقت طراحی شده نیست. گاهی مسیر رسیدن به هدف، یک تجربۀ پرهرج و مرج است و این میان، واکنش ما به آنچه رخ داده است از خود آن مهم‌تر می‌شود.

هر فصل‌ این کتاب یک داستان را تعریف می‌کند و هر داستان، بیان‌گر یک مفهوم از هفت مرحلۀ رسالت است. داستان‌ها اگرچه با هم متفاوت‌اند اما در یک چیز مشترک‌اند؛ هر یک از شخصیت‌ها به نحوی با آنچه از سفر زندگی دریافته شگفت‌زده شده است.

مسیر مورد نظر جف گوینز در این کتاب، راهی است که پیشه‌وران و صنعت‌گران استادکار طی کرده‌اند. مسیری به قدمت چندین قرن که نیازمند استقامت و تعهد است؛ باریکه راهی که کمتر کسی امکان پا گذاشتن در آن را به‌ دست می‌آورد. در کتاب هنر کار کردن شما رد پای دانشمندان علوم کامپیوتر و جنگلبانان را دنبال خواهید کرد و با فرایندی همراه می‌شوید که انیمیشن‌سازهای مشهور جهانی، مبلغان مذهبی دلسوز و کارآفرینان موفق را ساخته است.

شما نمی‌توانید روی مسیری که در زندگی به سمت آن کشیده می‌شوید، کنترل داشته باشید اما می‌توانید کنترل کنید چطور به مسیری که در آن هستید، واکنش نشان دهید. هرچند برای این کار باید افکارتان دربارۀ اینکه لایق چه بودید (همان ای‌کاش و حسرت) را رها کنید و آنچه هست را در آغوش بکشید. چیزی که شما را به سمت آینده‌ای حتی بهتر از آنچه در تصورمان بود، پیش می‌برد.

زندگی شما اگرچه تصادفی نیست، اما پر از شگفتی است. هدف کتاب حاضر این است که کمک کند یاد بگیرید، وقتی لشگر اتفاقات از راه رسیدند در برابرشان چه واکنشی نشان دهید.

جملات برگزیده‌ی کتاب هنر کار کردن:

- همیشه بیشتر از نیازی که به شما دارند، کار کنید.
- استعداد هیچ‌گاه تمام نمی‌شود فقط رها می‌شود.
- خیلی‌ها فراخوانده می‌شوند، اما تعداد کمی انتخاب می‌شوند.
- اهمیت زندگی به اثری است که روی زندگی دیگران می‌گذارید نه چیز دیگر.
- هر یک از اتفاقاتی که تا به حال در زندگی‌تان رخ داده، آماده‌سازی برای لحظه‌ای است که هنوز نیامده است.
- اگر بار اول پیش نرفتید باز هم و باز هم تلاش کنید. بعد رهایش کنید. حماقت کردن در این راه هیچ امتیازی برایتان ندارد.
- آینده متعلق به کسانی است که مهارت‌های بیشتری یاد می‌گیرند و آن‌ها را به روش‌های خلاقانه با هم ترکیب می‌کنند.

جف گوینز را بیشتر بشناسیم:

جف گوینز (Jeff Goins) یک نویسندۀ تمام‌وقت است که در نزدیکی شهر نشویل در ایالت تنسی امریکا با همسر و پسرش زندگی می‌کند. او علاوه بر کتاب هنر کار کردن، سه کتاب دیگر هم نوشته است: In-Between (میانجی)، Wrecked (کشتی‌شکسته) و You Are a Writer (شما یک نویسنده هستید). او پس از فارغ‌التحصیلی از کالج یک سال تمام وقت گذاشت و با یک گروه موسیقی به سراسر امریکا سفر کرد و آن‌ها موفقیت بزرگی در تایوان بدست آوردند. وبسایت او روزانه چهار میلیون بازدید از سراسر جهان دارد.

در بخشی از کتاب هنر کار کردن می‌خوانیم:

شاید یکی از غرورآمیزترین دستاوردهای من در زندگی این است که در تدوین «نظام‌نامۀ اصول و مقررات رفتار شرافتمندانه» در کالجی که درس می‌خواندم، نقش داشتم. کالج ایلینویز که در سال 1843 تأسیس شد هیچ‌وقت چنین نظام‌نامه‌ای نداشت. نظام‌نامۀ اصول و مقررات رفتار شرافتمندانه یعنی سند رسمی اصول اخلاق و عملکرد دانشگاهی. چنین سندی در اکثر کالج‌های آیوی لیگ طرفداران زیادی داشت اما در دانشگاه هنری کوچک لیبرال ما جای خالی‌اش احساس می‌شد.

پس از اینکه یکی از استادان این ایده را به اعضای شورای دانشجویی پیشنهاد کرد، من دریافتم که چرا دانشگاه ما هرگز چنین نظام‌نامه‌ای نداشته است. دلیلش البته بی‌اعتنایی به این موضوع نبود. یکی از اعضای هیئت علمی دانشگاه فهرستی از دانشجویان را به من داد که تلاش کرده بودند کاری را انجام دهند که حالا من مسئولش شده بودم و باید کار هر یک از آن‌ها را ادامه می‌دادم.

یکی از آن‌ها زنی بود که بیش از ده سال پیش کوشش کرده بود نظام‌نامه را تدوین کند. برای او ایمیلی فرستادم و خواستم مفاد چیزی که تدوین کرده را برایم بفرستد. او اما در پاسخ گفت که این اتفاق هرگز نیفتاد چون خطوط قرمز بسیار زیاد موجود مانعش شد. این حرف انگار به من جرئت و شهامت داد.

در طول یک سال و نیم بعد از این ماجرا من و دوستم دن کوشش زیادی کردیم که آنچه آن زن انجام نداده بود یا شاید نتوانسته بود انجام دهد را به سرانجام برسانیم. نمی‌دانستم حرفش چقدر درست بود. پس از نوشتن ده‌ها نسخۀ مختلف از این سند و تغییراتی که پیوسته در متن ایجاد می‌کردیم تا بتواند نظر دانشجویان، اعضای هیئت عملی و کارکنان را جلب کند، دیگر به جایی رسیدم که می‌خواستم رهایش کنم.

فهرست مطالب
یادداشت نویسنده
پیش‌گفتار
فصل نخست: آماده‌سازی؛ گوش کردن به صدای زندگی
بخش اول: کارآموزی‌های اتفاقی
بخش دوم: تمرینات سخت و رنج‌آور
فصل دوم: اقدام
بخش اول: نقاط محوری
بخش دوم: زندگی چندوجهی
فصل سوم: دستاورد
نتیجه‌گیری
درباره نویسنده

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه