کتاب حذف نون «ن»

کتاب حذف نون «ن»


کتاب حذف نون «ن» نوشته علی روحانیان، به شما از قدرت ذهن و کلام می‌گوید و برخی از مهارت‌های زندگی و نحوه قرار گرفتن در مسیر موفقیت را یاد می‌دهد.

کلمات در زندگی انسان‌ها نقش بسیار زیادی دارند، اما مشکل این است که تقریباً هیچ‌یک به این موضوع توجهی نمی‌کنند که در طول روز چه کلماتی به کار برده و واژه‌ها چه نقش اساسی در زندگی بشر دارند. حقیقت این است که شما با استفاده از کلماتی مانند: نمی‌توانم، نمی‌شود، من این کار را بلد نیستم و ... در واقع آن‌ها را به زندگیتان دعوت کرده و به آن‌ها قدرت اجرایی شدن می‌دهید.

بسیاری از مردم گمان می‌کنند که موفقیت مال آن‌ها نیست! یا آن‌ها محکوم به زندگی در شرایط سخت هستند! یا کسانی که موفق شده‌اند، افرادی هستند که ارث زیادی به آن‌ها رسیده و یا پدرشان بسیار ثروتمند بوده است. حال سؤال این است اکنون که شما پدر ثروتمند یا ارث زیادی ندارید باید بازنده باشید؟ باید دست روی دست گذاشته و هیچ حرکتی انجام ندهید؟ قطعاً پاسخ منفی است.

در اینجا نقش کلماتی که به کار می‌برید نمایان می‌شود. در حقیقت تفاوت فردی که می‌گوید من نمی‌توانم، من موفق نمی‌شوم با فردی که می‌گوید من می‌توانم، من موفق می‌شوم در گفتار و کلمات آن‌هاست. در واقع هر دو آن‌ها درست می‌گویند. وقتی شما در کلام خود به این حقیقت که نمی‌توانید آن کار را انجام دهید اعتراف می‌کنید، پس نباید انتظار پیش‌روی داشته باشید چون شما این حقیقت را به سمت خود جذب کرده‌اید.

شما در زندگی برای کسب موفقیت تنها دو راه دارید. می‌توانید به شیوه فعلی به زندگیتان ادامه دهید و هر روز در اندیشه ثروت و موفقیت، وقتتان را بیهوده از بین ببرید و یا همین لحظه از جا برخاسته و شروع به کار کنید تا تحولی بزرگ در زندگیتان ایجاد شود. خواندن کتاب‌های گوناگون برای رسیدن به موفقیت خوب است اما تا زمانی که به آن عمل نشود بیهوده است. بهترین زمان برای شروع همین امروز است.

نویسنده هدف خود را از نوشتن این کتاب تغییر در افکار و گفتار بیان کرده است؛ کلماتی که بدون در نظر گرفتن خطراتشان به کار برده می‌شوند و حذف نون دقیقاً به همین نکته اشاره دارد؛ کلماتی مانند نمی‌توانم، نمی‌شود و امثال این‌ها که به مرور زندگی انسان را دگرگون می‌کند. کتاب حذف نون نقشه راه برای زندگی بهتر، شادتر و کسب موفقیت و تحقق اهداف شما در همه زمینه‌هاست.

در بخشی از کتاب حذف نون می‌خوانیم:

حقیقت این است که اگر ندانی به کجا می‌روی، احتمالاً به هیچ جا نخواهی رسید. وقتی انسان بر آنچه که می‌خواهد تمرکز می‌کند، آنجه نمی‌خواهد کم‌کم از بین می‌رود. به این ترتیب آنچه می‌خواهد توسعه می‌یابد و جایگزین ناخواسته‌ها می‌شود. فقط باید به یاد داشته باشید که به گونه‌ای به هدفتان و موفقیت در آن نگاه کنید که گویی آن را از قبل به دست آورده‌اید.

اگر اهداف کوچک را مد نظر قرار دهید باید در انتظار نتایج کوچک باشید. بزرگ فکر کنید تا به موفقیت‌های بزرگ دست یابید. برای بزرگ اندیشیدن باید لغات و عباراتی را به کار ببریم که تصاویر ذهنی مثبت و بزرگ را در ذهن تداعی کند و نون را از لغاتمان حذف کنیم.

برای مثال: به جای جمله یک بار دست به آن کار زدم و شکست خوردم دیگر هرگز فکرش را هم نمی‌کنم می‌توانیم نون را از جملاتمان حذف کنیم و بگوییم دوباره امتحان می‌کنم و این بار موفق می‌شوم.

اهداف ابتدا با یک فکر آغاز می‌شوند، تمام دارایی‌های امروز بشر روزی فکر اشخاصی بوده که آن را به حقیقت تبدیل کرده‌اند. وقتی فکری را در ذهن نگه داریم و بر آن تمرکز کنیم، تبدیل به احساس می‌شود و سپس احساس به رفتار و در نهایت رفتار به نتیجه تبدیل خواهد شد.

هدف یا همان ذهنیت ریشه در باورهای ما دارد، پس ابتدا باید باورهای غلط خود را تغییر دهیم. مثلاً خیلی از ما با این فکر بزرگ شده‌ایم که برای به دست آوردن پول باید سخت کار کرد یا اینکه کسی از راه حلال ثروتمند نمی‌شود. بیایید این باور‌ها را در خود به وجود آوریم که پول راحت به دست می‌آید و یا همه ثروتمندان بد نیستند. هر چند که در ابتدا این باورهای متضاد مانند یک توپ تنیس در ذهن شما رفت و آمد می‌کند، اما در نهایت با تمرکز روی باور و اعتقاد خود می‌توانید آن را به یک حس و بعد رفتار و در نهایت نتیجه تبدیل کنید. پس فراموش کردن اهداف یا کنار گذاشتن آن‌ها نتیجه یک باور غلط است.

فهرست مطالب
پیشگفتار نویسنده
فصل اول: قدرت کلام
فصل دوم: تعیین اهداف و هدف‌گذاری
فصل سوم: تصویرسازی ذهنی و قدرت ذهن
فصل چهارم: تفکر مثبت و قانون جذب
فصل پنجم: ترس و محدودیت‌ها
فصل ششم: قدرت نیروی عشق و شادی
فصل هفتم: شکرگزاری و ایمان
فصل هشتم: جمع‌بندی و حرف آخر

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه