کتاب داماد یخ زده

کتاب داماد یخ زده

کتاب داماد یخ زده مجموعه‌ای از داستان‌های افسانه‌ای کوتاه، اثر نویسنده‌ی مشهور مارگارت النور اتوود است. او در این کتاب دنیاهای عجیبی را با هم درمی‌آمیزد و انسان را در برابر موقعیت‌های غیرمعمول قرار می‌دهد. این مجموعه داستان شما را با جنبه‌های دیگر نویسندگی اتوود آشنا می‌کند.

مجموعه داستان کوتاه داماد یخ زده (Stone mattress) نه داستان کوتاه از مارگارت النور اتوود (Margaret Elenor Atwood) را دربرمی‌گیرد. او در این کتاب، داستان‌های خیال‌انگیز و جذابی را روایت می‌کند و شما را با شور و هیجان تا پایان با خود همراه می‌سازد. هر کدام از روایت‌ها فضای غریبی دارند، به عنوان مثال در یکی از داستان‌ها شخصیت اصلی به دلیل مشکلات ژنتیکی با خون‌آشام‌ها اشتباه گرفته می‌شود یا در داستانی دیگر پیرزنی با آدم‌ کوچولوها ارتباط برقرار کند.

کتاب داماد یخ زده اثری خاص محسوب می‌شود که باید برای شناخت بیشتر این نویسنده‌ی مطرح مطالعه کرد؛ چراکه فضایی کاملاً متفاوت با دیگر آثار اتوود دارد و همین موضوع به جذابیت اثر می‌افزاید.

این کتاب شامل 9 داستان است که می‌توان آن‌ها را افسانه نامید؛ افسانه‌هایی که وام‌دار افسانه‌های‌ قدیمی‌تری هستند و طی قرون مختلف نقل شده‌اند. مارگارت النور اتوود نیز خود بر این باور است که «افسانه» خواندن داستان‌هایش تا حدود زیادی آن‌ها را از قلمرو آثار این دنیایی خارج می‌کند و شما را به دنیای افسانه‌های شگفت‌انگیز قومی و باستانی قدیمی می‌برد و در عین حال حکایت‌هایی از جنس واقعیت برایتان نقل می‌کند.

نکوداشت کتاب داماد یخ زده:

- بامزه، سرزنده، ترسناک، زیبا و فوق العاده لذت بخش. (Boston Globe)
- خیره کننده... قدرتمند. (NPR)
- خالص، ساده و حیرت انگیز... دوست داشتنی، پرظرافت و کاملا درخشان. (San Francisco Chronicle)

مارگارت النور اتوود را بیشتر بشناسیم:

مارگارت النور اتوود تا کنون موفق به دریافت جایزه‌های ادبی متعددی شده است و حدود چهل‌ و پنج عنوان کتاب داستان، شعر و نقد ادبی دارد که بیشتر آن‌ها به زبان‌های متعددی ترجمه شده‌اند. از جمله مهم‌ترین کتاب‌های وی می‌توان به سرگذشت ندیمه، چشم گربه، سال سیل و... اشاره کرد. او در حال حاضر به همراه گریم گیبسون (نویسنده) در تورنتو زندگی می‌کند.

در بخشی از کتاب داماد یخ زده می‌خوانیم:

بعد از برگشتن به جلو پیشخان، با آن زن دربارۀ کیفیت مرغ گپ می‌زند. زن هم مانند او این مرغ‌ها را دوست دارد، زیرا معتقد است وقتی یک یا دو نفر باشند، کسی حوصلۀ آشپزی ندارد و این مرغ‌ها بهترین غذا هستند. کانستَنس خرید‌های خود را در کیف چرخ‌دارش می‌گذارد و برابر وسوسۀ صحبت کردن دربارۀ خالکوبی اژدها مقاومت می‌کند. تجربۀ چندساله به او آموخته است که این موضوع بیشترِ وقت‌ها، بحث را به پیچیدگی می‌کشاند. در الفین‌لند اژدها وجود دارد. طرفداران این موجودات بسیارند و همگی علاقه‌مندند اندیشه‌های درخشانشان را در اختیار کانستَنس بگذارند؛ بحث‌هایی دربارۀ اینکه چگونه می‌توان آن اژدها را متفاوت شرح داد؛ اگر نویسنده بودند، اژدها را چگونه خلق می‌کردند؛ انواع اژدها؛ خطاهایی که او دربارۀ مراقبت و تغذیۀ اژدها مرتکب شده و غیره. عجیب است که مردم می‌توانند دربارۀ چیزی که وجود ندارد این‌قدر هیجان‌زده شوند.

آیا آن زن صحبت او با اوان را شنیده؟ احتمالاً شنیده و این موضوع متعجبش نکرده است، زیرا در هر فروشگاهی که بیست‌وچهارساعته باز است، دیدن افرادی که با همراهان نامرئی خود صحبت می‌کنند چیزی عادی است. در الفین‌لند چنین رفتاری تعبیر متفاوتی دارد: برخی از ساکنان آن با بعضی ارواح دوست هستند.

وقتی کانستَنس به در خروجی می‌رسد، آن زن صدایش می‌کند: «عزیزم! خانه‌تان دقیقاً کجاست؟ می‌توانم از یکی از دوستانم خواهش کنم شما را تا خانه همراهی کند.» کانستَنس با خود فکر می‌کند، چه جور دوستی مرا همراهی خواهد کرد؟ شاید او با یک موتورسوار دوست باشد. شاید از چیزی که نشان می‌دهد جوان‌تر باشد و فقط خیلی شکسته شده است.

فهرست مطالب

الفین‌لند
شبح
بانوی سیاه
عجیب‌الخلقه
داماد یخ‌زده
رؤیای زِنیای دندان قرمز
دست بریده دوستت دارد
بستر سنگی
به آتش کشیدن فسیل‌ها

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه