کتاب از عشق و دیگر اهریمنان

کتاب از عشق و دیگر اهریمنان

کتاب از عشق و دیگر اهریمنان که یکی از معروف‌ترین رمان‌های گابریل گارسیا مارکز است، داستان دختری را روایت می‌کند که توسط سگی هار گاز گرفته می‌شود و برای مداوا و اجرای مراسم جن‌گیری به صومعه منتقل می‌گردد. در این میان مردی روحانی به او علاقه‌مند می‌شود و تلاش می‌کند راهی برای درمان این دختر پیدا کند.

سییروا ماریا تنها دوازده سال دارد و در کنار برده‌ها با آداب و رسوم آفریقایی‌ها بزرگ شده و حتی زبان آن‌ها را بلد است. والدین او با وجود اینکه از خانواده‌ای اشرافی هستند اما به او توجهی ندارند. روزی سگی هار او را گاز می‌گیرد و پدرش تمام سعی خود را می‌کند تا او را مداوا نماید تا کسی از این قضیه بو نبرد اما اسقف منطقه از ماجرا باخبر می‌شود و دستور می‌دهد تا ماریا برای اجرای مراسم جن‌گیری به صومعه بیاید. پس از این ماجرا پدر روحانی کایه‌تانو دلاورا شیقته‌ی ماریا می‌شود و تمام تلاش خود را می‌کند تا راهی برای نجات این دختر نوجوان پیدا کند. البته این عشق یک طرفه نیست و ماریا نیز همچون دلاورا در آتش عشق او می‌سوزد.

گابریل گارسیا مارکز (Gabriel Carcia Marquez) معتقد است که داستان از عشق و دیگر اهریمنان (Of Love and Other Demons) روایتی خیالی نیست و مادربزرگش داستان دختری را برایش روایت می‌کرده که حتی پس از مرگ هم موهایش به رشد ادامه می‌داد.

مطالعه‌ی کتاب از عشق و دیگر اهریمنان به چه کسانی توصیه می‌شود:

اگر در گروه علاقه‌مندان به دنیای جادویی آثار معروف مارکز قرار دارید، بدون معطلی به سراغ این شاهکار ادبی بروید.

اقتباس از کتاب از عشق و دیگر اهریمنان:

- اپرایی به سفارش بی‌بی‌سی در سال 2008 ساخته شد.
- فیلمی کلمبیایی با همین نام در سال 2009 اکران گردید.

نکوداشت‌های کتاب از عشق و دیگر اهریمنان:

- موفقیتی درخشان و تکان دهنده. (New York Times Book Review)
- اثری بسیار افسون‌گر و پرحاشیه. (Los Angeles Times Book Review)
- مسحور کننده. (Boston Globe)

جملات برگزیده کتاب از عشق و دیگر اهریمنان:

- ایگناسیو خواندن و نوشتن را آموخت تا بتواند جواب او را بدهد و این سرآغاز عشقی پرشور بود که کسی نمی‌خواست آن را درک کند.
- علم این اجازه را به من نمی‌دهد تا بیشتر از این به شما بگویم. ولی اگر به حرف‌های من ایمان نداری، هنوز راه دیگری پیش روی شما هست: به خدا اعتماد کنید.
- بی‌اعتقادی قدرت مقاومت بیشتری نسبت به ایمان دارد؛ چراکه بر پایه شعور استوار است.

در بخشی از کتاب از عشق و دیگر اهریمنان می‌خوانیم:

معبد سانتا کلارا رو به دریا بود و در سه طبقه با تعداد زیادی از پنجره‌های یک دست و راهرویی با طاق نیم دایره‌ای شکل که از پوشش گیاهان خودرو تاریک شده بود. در آن جا مسیر سنگی بود که به سمت درختان موز و سرخس‌های وحشی ختم می‌شد. نخلی تکیده که در جست‌وجوی نور خورشید تا بالای پشت بام‌های مسقف رشد کرده و درختی تنومند با خوشه‌های وانیل و شاخه‌های آویز ارکیده، قد علم کرده بود. در زیر درخت یک حوض آب راکد با نرده‌های آهنی زنگ‌زده‌ای قرار داشت که روی آن طوطیانی در قفس همانند بندبازان سیرک نقش بازی می‌کردند.

این باغ معبد را به دو قسمت تقسیم می‌کرد. در سمت راست، ساختمان سه طبقه‌ی زنده به‌گوران قرار داشت که به خاطر صدای برخورد امواج دریا به صخره‌ها، دعاها و نواهای ساعات نیایش به سختی به گوش می‌رسید. این قسمت از طریق یک درب داخلی به اطاق نیایشگاهی کوچک متصل می‌شد و این امکان را به خواهران دیر می‌داد تا بدون اینکه از میان سالن عمومی عبور کنند، آوای دعاهای مذهبی را بشنوند و از پس درب کرکره‌ای آن را زمزمه کنند و بی‌آنکه دیده شوند، نظاره‌گر همگان باشند. طرح چوبی زیبای فنجانی شکل که سقف‌های داخلی سراسر کلیسا را پوشش می‌داد، اثر هنرمند اسپانیایی بود که نیمی از عمر خود را صرف این کار کرده بود تا در مقابل، این حق را برای خود ایجاد کند که پس از مرگش او را در طاقچه‌ی بالای محراب به خاک سپارند. او اکنون حدود دویست سال بود که در کنار راهبه‌ها و اسقف‌ها و دیگر شخصیت‌های برجسته، پشت تخته سنگ‌های مرمرین مدفون شده بود.

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه