کتاب روزی روزگاری

کتاب روزی روزگاری


کتاب روزی روزگاری، سیاه مشق‌های شبانه‌ اسماعیل شفیعی سروستانی است که به ساحت مقدس حضرت مولانا صاحب الزمان ارواحنا الفداء، تقدیم شده است.

این نوشته با نثری شیوا و روان، چنان بر عمق جان می‌نشیند که گویی، تمامی دغدغه‌ها و حرف‌های دل نویسنده؛ حرف‌ها و دغدغه‌های تو هم است. شاید در ابتدا متوجه ارتباطی که میان عناوین موجود در فهرست است، نشویم؛ اما وقتی با حرف‌های از جان برآمده نویسنده آشنا می‌شویم، ارتباط تنگاتنگی بین تک تک کلمات کتاب برقرار خواهیم کرد.

در بخشی از کتاب روزی روزگاری می‌خوانید:

فرصت کوتاهی دست داد و روز و شبی را در روستایی کرد نشین سر کردم. مرد کرد، کوه، چشمه، آسمان پر ستاره، تفگ و موسیقی که پا به پای شاعرانه‌ها آشکار و بی‌پرده، همه تمنای انسان رها در صحن دشت و صحرا بلندای کوتاه را آشکار می‌سازد.

شاید وجهی از تمنا و آرزوی آدمی را می‌توان در این سرزمین آشکارا دید. همه آنچه که در زیر پوششی از خودداری، سرکوبی تمنا و اخلاق پنهان می‌شود؛ اما، از لابه لای قصه‌ها، لطیفه‌ها و گفتگوهای خودمانی و خلوت شبانه بیرون می‌زند و پرده از چهره آدمی بر می‌افکند.

فهرست مطالب
به جای مقدمه
وقتی باران نبارید
روزی روزگاری آن پیر آن رسول
تظاهر و تحکم
پیر چنگی
محبت بی مابه ازاء
مرگ نشانه‌ها
حساب بیش و کم چیست؟!
طلسم
بانگ رحیل
دارالفنون
غرب همه را نشسته می‌طلبد
شما مرا نمی‌شناسید ...!
ای کاش ما را فرصت زیر و بمی بود!
چند نامه به دوست
روزگار بی‌فریاد!
دیر نیست ای عزیز
انسان در میانه عالم
به گوش کودک روستا نرسید صدای سیره و ساری
ترک عهد

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه