کتاب دموکراسی دینی و ولایت فقیه

کتاب دموکراسی دینی و ولایت فقیه


میلاد یاوری در کتاب دموکراسی دینی و ولایت فقیه، با بهره‌گیری از نظرات نخبگان علمی و مذهبی به بررسی مبحث مردم‌ سالاری دینی پرداخته است.

امروزه مقوله‌ی مردم ‎سالاری به یک گفتمان غالب در میان بزرگان سیاسی تبدیل شده و از آن‎ رو که برداشت‎ها و تعابیر متعددی در میان صاحب‎نظران مطرح می‎باشد، تنوع و تعدد دیدگاه‎ها را در خصوص مفهوم و ماهیت آن به ‎همراه آورده است.

برخی بر این نظرند که دموکراسی اساساً مفهوم و مدلی مطلق از نظام سیاسی است که در آن، رأی، نظر و حق انتخاب مردم به‌ طور مطلق و بدون هیج قید و شرطی مبنای عمل حکومت می‌باشد. ولی بعضی برعکس، دموکراسی را مفهوم و مدلی مقید و مضاف می‌دانند که در آن، آزادی‌ها و حق انتخاب مردم صرفاً در چهارچوب یک اندیشه یا ایدئولوژی خاص، تعریف و به رسمیت شناخته می‌شود.

حال اگر مقوله دموکراسی با دین نیز عجین و همراه شود، تعبیر جدیدی به نام «مردم‌ سالاری دینی» را به‌ وجود آورد که چندین سال است در محافل سیاسی و علمی کشور ما به‌ طور فراگیر مطرح شده و نظام جمهوری اسلامی نیز یک مدل محقق از آن تلقی می‌شود. بنابراین بر میزان تنوع، تعدد و تفاوت دیدگاه‌ها در خصوص مفهوم، مبنا و امکان آن افزوده می‌شود.

در بخشی از کتاب دموکراسی دینی و ولایت فقیه می‌خوانیم:

مسئله‌ی حکومت و اداره‌ی امور جامعه در اسلام، مسئله‌ی بسیار مهمی است و اگر منتخبان مردم و خبرگان امت دور هم جمع می‌شوند و درباره‌ی این مسأله و حواشی و لوازم آن بحث می‌کنند، هر دقیقه‌ی این بحث‌ها می‌تواند مهم و سرنوشت‌ساز و موجب جلب ثواب الهی باشد؛ چون مسئله بسیار مهم است. در اسلام حاکمیت بر مردم، به معنای یک امتیاز و حق ویژه برای حاکم نیست؛ همچنین حکومت یک امر بی‌مالک و بی‌مناط نیست - مثل اینکه بر حسب شانس و اقبال، یک نفر بیاید زمام امور مردم را در هر رده‌ای از رده‌ها برعهده گیرد - بلکه تابع معیارها است و مهم‌ترین کار این است که این معیارها رعایت شود. البته امکان خطا و اشتباه، هم در تشخیص و هم در عملکرد کسانی‌ که تشخیص درستی نسبت به آن‌ها داده شده، همیشه متصور است؛ بنابراین ما از کسی انتظار عصمت نداریم؛ لیکن اسلام در باب گزینش حاکمان در هر رده‌ای از رده‌ها، چه رده‌های بالا - که سیاست‌های کالن، کارهای بزرگ و اداره‌ی امور کلی کشور در دست آن‌ها است - چه رده‌های متوسط و پایین، معیارها و شرایطی گذارده است و آن‌چه بر عهده‌ی ماست، این است که این معیارها به‌ طور کامل رعایت شود. لذا در اسلام آن‌چه ما به‌ عنوان حاکمیت اسلامی شناخته‌ایم و امروز هم بنای کلی این جامعه بر آن قرار دارد، مردم‌ سالاری دینی است که با دمکراسی‌های رایج دنیا در بنیاد اختلاف دارد.

ریشه‌ی مشروعیت رأی مردم در دموکراسی‌های رایج دنیا اساساً با مشروعیت رأی مردم در نظام مردم‌ سالاری اسلامی که ما به دنبال آن هستیم و آن را حکومت اسلامی و حاکمیت اسلام به حساب می‌آوریم، متفاوت است. لذا در روش‌ها، تفاوت بین این‌هاست.

فهرست مطالب
مقدمه
فصل اول: سؤال‌ها و چالش‌های فراروی نظریه مردم‌ سالاری دینی
فصل دوم: ماهیت و قلمرو دین
فصل سوم: پیشینه نقلی و تاریخی اجماع
فهرست منابع

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه