کتاب ماجرای باب و بهاء: پژوهشی نو و مستند درباره بهایی‌گری

کتاب ماجرای باب و بهاء: پژوهشی نو و مستند درباره بهایی‌گری


کتاب ماجرای باب و بهاء: پژوهشی نو و مستند درباره بهایی‌گری، تالیف مصطفی حسینی طباطبایی، سند کهنی است که نشان مى‌دهد چگونه مدعیان بابیّت، راه غلوّ را درباره امامان مى‌پیمودند تا به مقصود خود دست یابند.

همچنین از سند دیگرى که باز ابوعمروکشّى آورده روشن مى‌شود که چگونه آنان، تأویلات نامناسب را به ائمه شیعه نسبت مى‌دادند تا احکام اسلامى را به تعطیل کشند. کشّى در رجال خود مى‌نویسد: أنهُ قیلَ لِأَبى عَبْدِ اللّه‌ِ الصّادِقِ (ع) : رُوِىَ عَنکُم إن الْخَمْرَ وَ الْمَیْسِرَ وَ الأَنصابَ و الأَزْلامَ رِجالٌ! فَقالَ: ما کان اللّهُ عَزَّوجَلَّ لِیُخاطِبَ خَلْقَهُ بِما لایَعْلَمُون.

پژوهش در سوابق مدّعیان و کاوش در این که با چه مکاتبى پیوند داشته‌اند و کدامین اندیشه در آنان مؤثر افتاده است؟ از جمله مباحثى است که تا حدود بسیارى پرده از اسرار ایشان برمى‌دارد و راز حقّانیّت یا بطلان ادّعاى آن‌ها را آشکار مى‌سازد. از این‌رو گاه در کتب آسمانى و صحف‌الهى، بر پیشینه پیامبران حق اشارت رفته و از این راه، بر اصالت ادعاى آنان استدلال شده است چنان‌که قرآن کریم به مصداق فَقَدْ لَبِثْتُ فیکُم عُمُرا مِن قَبْلِهِ أفَلاتَعْقِلُون (یونس: 16) به سوابق پیامبر ارجمند اسلام (ص) توجه داده و درباره بهره نگرفتن وى از مقالات دیگران، فرموده است: و ما کُنتَ تَتْلُوا مِن قَبْلِهِ مِن کِتابٍ و لاتَخُطُّهُ بِیَمینکَ إذاً لاَرْتابَ الْمُبْطِلُون (العنکبوت: 48). یعنى: «تو پیش از نزول قرآن هیچ کتابى را نمى‌خواندى و خطّى به دست خود نمى‌نوشتى که اگر چنان بود، باطل‌اندیشان به شک مى‌افتادند.»

بررسى پیشینه على‌محمّد شیرازى (پیش از آن که ادعاى بابیّت نماید) نیز رهگشاى آشنایى با ادّعاهاى اوست و از اسرار وى، استار را برمى‌دارد و نشان مى‌دهد که انحراف على‌محمّد باب از چه مکتب و مذهبى سرچشمه گرفته است؟

سیّدعلى‌محمّد در سال 1235 ه. ق. در شیراز از پدرى به نام محمدرضا که کار بزّازى داشت، زاده شد. در کودکى پدر خود را از دست داد و خالویش سیّدعلى، او را به مکتب شیخ عابد شیرازى سپرد. على‌محمّد در آن جا خواندن و نوشتن فارسى و عربى و اندکى از علم حساب و قرائت قرآن مجید... را آموخت چنان که وقایع‌نگاران بهایى بر این معنا گواهى مى‌دهند و نبیل زرندى در تاریخ خود و مازندرانى در «اسرار الآثار» و «رهبران و رهروان» و آیتى در «الکواکبُ الدرّیۀ» و دیگران بدین امر اذعان کرده‌اند.

از رویدادهاى شگفت تاریخ که در نوع خود بى‌مانند شمرده مى‌شود، قیام پیامبر بزرگ اسلام (ص) است که چون دعوت خویش را آغاز کرد، یکّه و تنها بود. آنگاه مردمى را به کیش خود فراخواند که سخت متعصّب بودند و به قول قرآن در «ضلال مُبین» به سر مى‌بردند و با آن که مدّت کوتاهى (23 سال) به تبلیغ شریعت و اداى رسالت پرداخت، هنگامى که رخت از این سراى بربست امّتى نیرومند و بالنده با آیینى استوار به‌جاى نهاد، آن‌چنان که آماده فتح گیتى و غلبه بر همه ادیان بودند و نوید لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّین کُلِّه (الصّفّ: 9) را پیش چشم داشتند.

پس به گونه‌اى برق‌آسا در کشورهاى بزرگ جهان راه یافتند و فرهنگ‌هاى ریشه‌دارِ آن‌ها را دگرگون ساختند و قرن‌ها مشعل دانش و حکمت را در گیتى بر دوش کشیدند و هم اکنون پس از گذشت چهارده قرن، آیین خود را که به وعده إنا لَهُ لَحافِظُون (الحجر: 9) برقرار مانده و به حکم تَمَّتْ کَلِمَۀُ رَبِّکَ صِدْقا و عَدْلاً لامُبَدِّلَ لِکَلِماتِهِ3 (الأنعام: 115) تبدیل‌ناپذیر شده، در پهنه گیتى پاسدارى مى‌کنند.

کتاب ماجرای باب و بهاء: پژوه‍ش‍ی‌ ن‍و و م‍س‍ت‍ن‍د درب‍اره‌ ب‍ه‍ای‍ی‌گ‍ری‌، تاریخ گواهى مى‌دهد که نظیر چنین پیامبرى هرگز دیده نشده و هیچ رسولى نتوانسته با وجود مشکلات و موانع بسیار در مدت 23 سال، مردمى غرق در بت‌پرستى و جاهلیّت را چنان متحول سازد که دنیا را تکان دهند!

به علاوه، در آیین پیامبر اسلام (ص) به مفاد بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مکارِمَ الأَخْلاق، سفارش به فضائل اخلاقى که دعوت پیامبران بر آن استوار است، به حد کمال رسیده و از این‌رو امر نبوّت به محمّد - صلّى‌اللّه‌ علیه و آله و سلّم - پایان پذیرفته است چنان که در کتاب آسمانى وى مى‌خوانیم: ما کان مُحَمَّدٌ أَبا أحَدٍ مِن رِجالِکُمْ ولکِن رَسوُلَ اللّه‌ِ و خاتَمَ النبِییّن و کان اللّهُ بِکُلِّ شَیءٍ عَلیما (الاحزاب: 40). در این کلام ربّانى، محمّد - صلّى‌اللّه‌ علیه و آله و سلّم - به عنوان «خاتَمَ النبِییّن» معرفى شده است یعنى: «کسى که پیامبران بدو پایان مى‌گیرند» و در لغت عرب، «انگشترى» را نیز خاتم گفته‌اند از آن‌رو که نامه‌ها را با آن مُهر مى‌زدند و به پایان مى‌رساندند همان‌گونه که واژه‌شناس کهن عرب، احمد بن فارِس (متوفّى به سال 395 ه. ق) در کتاب «مَقاییس اللُّغَۀ» بدین معنا تصریح کرده است.

از سوى دیگر، پیامبر اسلام (ص) - بنابر آنچه محدّثان بزرگ جهان اسلام گزارش کرده‌اند - امت خود را از ظهور پیامبر نمایان دروغگو قبلاً آگاه ساخته و به عنوان نمونه فرموده است: إنهُ سَیَکوُن فى اُمَّتى ثَلاثُون کَذّابوُن کُلُّهُم یَزْعَمُ أَنهُ نبِىٌّ و أَنا خاتَمُ النبِییّن لانبِىَّ بَعْدى. «همانا در امت من، سى تن دروغگو خواهند بود که هر کدام مى‌پندارد که پیامبر است با آن که من، خاتم پیامبرانم و پس از من هیچ پیامبرى نیست.»

فهرست مطالب
سرآغاز سخن
در احوال و آثار باب
1 سوابق على‌محمّد باب
2 دعاوى گوناگون على‌محمّد باب
3 دلایل على‌محمّد باب
4 کژگویى‌هاى على‌محمّد باب
5 سرانجام على‌محمّد باب
6 گزیده‌اى از سخنان على‌محمّد باب
در احوال و آثار بهاء
7 سوابق حسینعلى بهاء
8 ادّعاهاى حسینعلى بهاء
9 دلایل حسینعلى بهاء
10 کژگویى‌هاى حسینعلى بهاء
11 سرانجام حسینعلى بهاء

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه