کتاب اسطوره و واقعیت

کتاب اسطوره و واقعیت


کتاب اسطوره و واقعیت اثر گران‌قدر میرچا الیاده، به بررسی نقش اسطوره‌ها در زمینه‌ی اجتماعی و دینی از دوران عهد باستان تا به امروز می‌پردازد.

اسطوره و واقعیت (Myth and Reality)، به بررسی معناهای گوناگون واژه‌ی اسطوره در عهد باستان و جهان مسیحیت می‌پردازد تا این که نوعی افزایش و جوشش اندیشه‌ی اساطیری را در قرون وسطا به مشاهده می‌نشیند. میرچا الیاده (Mircea Eliade)، اسطوره‌شناس و دین‌پژوه بزرگ، کتاب را با تعریف اسطوره، این پدیده همواره بحث‌انگیز و مشترک در حوزه‌های فرهنگ، دین، انسان‌شناسی و باستان‌شناسی آغاز کرده است.

حداقل در پنجاه سال گذشته، محققان و دانشمندان غربى براى مطالعه اسطوره از دیدگاهى استفاده کرده‌اند که مى‌توان گفت با دیدگاه رایج در قرن نوزدهم تفاوتى اساسى دارد. برعکس پیشینیان‌شان که اسطوره را به معناى رایج کلمه، یعنى به‌ عنوان «قصه»، «ابداعى» و «تخیلى» به کار مى‌گرفتند، محققان جدید اسطوره را همان‌طور پذیرفته‌اند که در جوامع کهن درک مى‌شد؛ در چنین جوامعى «اسطوره» یعنى «داستانى واقعى» و فراتر از آن، داستانى که گران‌بهاترین مایملک است زیرا مقدس، عبرت‌آمیز، سرمشقى نمونه و معنى‌دار است.

این ارزش معناشناختى جدیدى که به واژه «اسطوره» داده شده، کاربرد آن را در زبان معاصر تا حدى مبهم و دو پهلو ساخته است. یعنى امروزه واژه «اسطوره» هم به معناى «خیال» و «پندار باطل» یا «توهم» به کار مى‌رود و هم به معناى «سنت و روایت مقدس، کشف و شهود ازلى یا آغازین، نمونه عبرت‌آمیز و شایان تقلید» که خصوصاً در میان قوم‌شناسان، جامعه‌شناسان و محققان تاریخ ادیان رواج دارد.

این کتاب نقش اسطوره در جوامع ابتدایی و اساطیر اقوامی را مطالعه می‌کند که نقش مهمی در تاریخ ایفا کردند، تا اسطوره را در زمینه‌ی اصلی اجتماعی دینی‌اش قرار دهد. همچنین این کتاب به بررسی بعضی اشکال رفتار اساطیری در دنیای مدرن می‌پردازد که هنوز در برخی آفرینش‌های ادبی و نیز فرایند اسطوره‌سازی از شخصیت‌های ملی و چهره‌های مشهور از طریق رسانه‌های‌ جمعی‌ ادامه دارد.

در پایان هم به بررسی بعضی شکل‌های رفتار اساطیری در دنیای مدرن می‌پردازد که هنوز در برخی از آفرینش‌های ادبی و نیز فرآیند «اسطوره‌سازی» از شخصیت‌های ملی و چهره‌های مشهور در جامعه از طریق رسانه‌های جمعی ادامه دارد. این کتاب در نه فصل تدوین شده است: «ساختار اسطوره»، «قدرت جادویی و اعتبار خاستگاه»، «اساطیر و آیین‌های نوزایی»، «آخرت‌شناسی و کیهان‌زایی»، «می‌توان بر زبان غلبه کرد»، «اسطوره‌شناسی و هستی‌شناسی و تاریخ»، «اساطیر حافظه و فراموشی»، «عظمت و انحطاط اسطوره‌ها» و «بقایا و پوشش‌های اساطیر».

در بخشی از کتاب اسطوره و واقعیت می‌خوانیم:

«مبناى اصلى» براى این نخبگان دیگر نه در تاریخ خدایان بلکه در «وضعیت ازلى آغازین» که قبل از تاریخ خدایان بود، باید جست‌وجو مى‌شد. ما شاهد اقدام یا کوششى هستیم براى عبور از دانش اساطیرى به‌ عنوان تاریخ خدایان و رسیدن به منبع اصلى آغازینى که واقعیت از آن سرچشمه گرفته و جارى شده با هدف شناختن زهدان هستى یا سرمنشأ وجود. در جست‌وجوى این منبع یا مبدأ اصلى آغازین بود که تفکر فلسفى براى مدت کوتاهى با دانش کیهان‌زایى یا آفرینش‌شناسى همخوانى و انطباق پیدا کرد، اما دیگر اسطوره آفرینش گیتى یا کیهان‌زایى در کار نبود بلکه با مسئله‌اى هستى‌شناختى سر و کار داشتند.

پس «مبناى اصلى» از طریق «به عقب رفتن» یا «بازگشتى» خارق‌العاده و چشمگیر به دست مى‌آید دیگر نه یک سیر قهقرایى با استفاده از مراسم آیینى بلکه «بازگشتى» که محصول کار و تلاش اندیشه است. از این جنبه مى‌توان گفت که اولین تأملات و افکار فلسفى از دانش اساطیرى ریشه گرفته است: تفکر منظم و روشمند مى‌کوشد تا آن «مبدأ مطلق» را بشناسد و بفهمد که اساطیر کیهان‌زایى از آن سخن مى‌گویند و مى‌کوشد تا پرده از اسرار آفرینش گیتى بردارد یا به عبارت دقیق‌تر، مى‌کوشد تا راز پدیدار گشتن «هستى» را بفهمد.

اما خواهیم دید که این فرآیند «اسطوره‌زدایى» در دین یونانى و پیروزى فلسفه دقیق و روشمند با سقراط و افلاطون هم نهایتاً نتوانست تفکر اساطیرى را متوقف سازد یا از میان بردارد. هم‌چنین تا وقتى حیثیت و اعتبار مبادى نخستین یا «آغازها» به‌ طور کامل برجا بماند و تا وقتى که فراموش کردن آنچه در ازل یا در جهانى ماورایى رخ داده، هم‌چون مانع اصلى براى رسیدن به دانش و شناخت یا نجات و رستگارى دانسته مى‌شود، حتى تصور از میان رفتن یا ایجاد تغییرى بنیادین در تفکر اساطیرى هم بسیار دشوار خواهد بود. خواهیم دید که افلاطون هنوز تا چه اندازه طرف‌دار این حالت اندیشه کهن ابتدایى است و مضامین و درون‌مایه‌هاى اساطیرى محترم یا حتى مقدس باز هم در کیهان‌شناسى ارسطو باقى مانده است.

فهرست مطالب
فصل اول: ساختار اسطوره‌ها
ارزش «اساطیر ابتدایى»
کوشش براى ارائه تعریفى از اسطوره
«داستان‌هاى واقعى» و «داستان‌هاى دروغین»
اسطوره‌ها چه مى‌گویند
«دانستن اسطوره‌ها» یعنى چه؟
ساختار و کارکرد اسطوره‌ها
فصل دوم: قدرت جادویى و اعتبار «خاستگاه»
اساطیر خاستگاه یا منشأ اولیه و اساطیر کیهان‌زایى یا آفرینش گیتى
نقش اسطوره‌ها در شفابخشى
بازگویى کیهان‌زایى و آفرینش گیتى
بازگشت به مبادى آغازین
اعتبار و حیثیت «آغازها»
فصل سوم: اساطیر و آیین‌هاى نوزایى
نوسازى جهان
تفاوت‌ها و شباهت‌ها
سال نو و کیهان‌زایى در شرق نزدیک باستان
کمال آغازها
فصل چهارم: آخرت‌شناسى و کیهان‌زایى
پایان جهان در گذشته و در آینده
پایان جهان در ادیان مشرق‌زمین
مکاشفات آخرالزمانى یهودى مسیحى
مسیحیان معتقد به هزاره حکومت مسیح
اعتقاد به هزاره‌ها و ظهور منجى در میان اقوام ابتدایى
«پایان جهان» در هنر نوین
فصل پنجم: مى‌توان بر زمان غلبه کرد
قطعیت آغازى تازه
فروید و شناخت «منشأ پیدایش»
روش‌ها و راهکارهاى سنتى براى «بازگشت»
شفا دادن خود و از بین بردن تأثیر گذر زمان
بازیافت گذشته‌ها
فصل ششم: اسطوره‌شناسى، هستى‌شناسى، تاریخ
مبناى اصلى قبل از هستى است
خداى بى‌اثر
خداى مقتول
هاینووله و دیما
«هستى‌شناسى» جایش را به «تاریخ» مى‌دهد
آغاز فرآیند «اسطوره‌زدایى»
فصل هفتم: اساطیر حافظه و فراموشى
وقتى یک مرتاض عاشق ملکه مى‌شود...
نمادپردازى هندى و فراموشى و یادآورى
«فراموشى» و «یادآورى» در یونان باستان
حافظه «ازلى» و حافظه «تاریخى»
خواب و مرگ
مذهب گنوسى و فلسفه هندى
به یاد آوردن و تاریخ‌نگارى
فصل هشتم: عظمت و انحطاط اسطوره‌ها
باز نگه‌داشتن جهان
انسان و جهان
تخیل و خلاقیت
هومر
پیدایش خدایان و تبارشناسى
عقل‌گرایان و اسطوره
تمثیل‌انگارى و مکتب اوهمروس
اسناد مکتوب و سنت‌ها و روایات شفاهى
فصل نهم: بقایا و پوشش‌هاى اساطیر
مسیحیت و اسطوره‌شناسى
تاریخ و «معماها» یا «رازها» در انجیل‌ها
زمان تاریخى و زمان آیینى
مسیحیت کیهانى
اساطیر فرجام‌شناختى در قرون وسطا
بقایاى اسطوره فرجام‌شناختى
اسطوره‌هاى جهان نوین
اساطیر و رسانه‌هاى همگانى
اسطوره‌هاى خواص و نخبگان جامعه
کتاب‌شناسى
نمایه

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه