کتاب رزق مقسوم

کتاب رزق مقسوم


در کتاب شرح آیه نور، ص4 آمده است:

گاهی خدا متنبّه می‌کند مؤمنی را که:‌ من قسم خورده‌ام به ذات خودم که هرکس امیدی به جایی داشته باشد او را مأیوس کنم. و بیشتر پاپِی مؤمنین می‌شود چراکه آنهارا می‌خواهدآدم کند و تربیت کند و نخواسته که مؤمنین امیدی به‌غیر او داشته‌ باشند و توجه به‌غیر او نمایند.

روزی که متن این کتاب را بدست آوردیم، وضعیت کاری چندان مساعد نبود. خیال می‌کردی هرجور شده باید تا غروب، مداوم کار کرد اما همه‌اش برای یکی دو تومان. ناکامی دوستان در ازدواج و نبود شغل مناسب برای آن‌ها نیز به تنگی و یکنواختی این موقعیت کمک می‌کرد.

آن روز توی یک گیر و دارِ درماندگی عجیب و غریب، ناگهان توسط یکی از نزدیکان ، از بدست آمدن یادداشت‌های چند مجلس سخنرانی با خبر شدیم.

این خبر، البتّه آغاز آشنایی ما با بزرگمردی مهربان و پاکیزه نبود، بلکه قبلاً بارها به کمک گفتار معجزه‌آسای او و سایر بزرگان، از پرتگاه‌های بسیاری نجات یافته و به همة ناامیدی‌ها پشت پا زده بودیم.

اینک امیدواریم افراد دیگری که درگیر مسألة رزق و روزی هستند نیز از کلام پر هیجان مردی که می‌دانست چه می‌گوید و تا به‌حال سخنی بی‌سند و مَدرک از او و اَمثال او در یادها نمانده است، استفادة کافی ببرند و جوابی برای سؤالاتی که در ادامه مطرح می‌شود بیابند، ان‌شاءالله.

فهرست مطالب


1- درمانده ی ناچارِ بی‌چاره ی امیدوار!

2- دعا کنیم، تنبلی‌ نکنیم‌!

3- آمدنم‌ بهر چه‌ بود؟!

4- خاتمه‌: آدم‌ شدن‌ چه‌ مشکل‌!

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه