کتاب فلسفه از نگاه ده زن

کتاب فلسفه از نگاه ده زن


کتاب فلسفه از نگاه ده زن نوشته‌ی شهاب جعفری، خلاصه‌ای از زندگی و نظریات ده زن فیلسوف فوق‌العاده از یونان باستان تا قرن بیست و یکم را در اختیار شما قرار می‌دهد.

زنان، بخشی از جامعه انسانی‌اند که در حوزه ایمان و کمال، تفاوتی با مردان ندارند و گاه به چنان مقامی دست می‌یابند که مردان باید از آنان درس تقوا، شجاعت، دیانت و خضوع در برابر پروردگار بگیرند. زن موجودی است مزین به اسرار و شگفتی‌های فراوان و در سایه این شگفتی‌ها، زندگی عالم بشریت در تکاپو و تدوام است.

زنان دارای لطافت، ظرافت و احساس فوق العاده زیبایی هستند که این خصوصیت و اوصاف آنان سبب برجستگی و سرآمدیشان نسبت به دیگر موجودات شده است. کلمه زن از زادن و زاییدن و اضافه شدن آمده است که معنی زندگی بخش و زنده بودن را می‌دهد. زنان در پیشرفت تمدن‌ها و ترقی فرهنگ‌ها پا به پای مردان تلاش کرده‌اند.

زن موجودی است که مرد برای دستیابی به کمال نیازمند وجود اوست و همین طور بر عکس، زیرا هر کدام بدون دیگری ناقص هستند و تنها در کنار هم می‌توانند به کمال برسند. زنان در طول تاریخ گاه مورد احترام و ارزش بوده و گاهی مورد ظلم و بی‌مهری قرار گرفته‌اند.

زنان در طول تاریخ فلسفه نفوذ بسیار عمیق و گسترده‌ای داشته‌اند ولی اغلب چنین بنظر نمی‌رسد و به گفته‌ی تاریخ‌نگاران ثبت‌های تاریخی ناقص است، زیرا زنان را فراموش کرده‌اند...

همه‌ی فیلسوفان و متفکران بزرگ، از دوران باستان تا پیش از قرن بیستم و از شرق تا غرب کره زمین، بدون استثنا مرد بوده‌اند. اغلب آن‌ها کم و بیش درباره زنان سخن گفته‌اند و با جرات می‌توان اذعان کرد که قاطبه آنان با نگاهی جنسگرا درباره زنان سخن گفته‌اند. کافیست کتاب‌های ارسطو، روسو، کانت، نیچه، شوپنهار را تورق کنیم تا صراحت زن بیزاری در اندیشه‌های آنان را تأیید کنیم.

ارسطو (Aristotle) می‌گوید: مرد ذاتاً برتر است و زن حقیر و ناچیز. زنان از نظر اخلاقی هم در مراتب پایین‌تری قرار دارند. مردان روح‌اند و زنان مطلقاً جسم.

ژان ژاک روسو (Rousseau) می‌گوید: زن باید به خاطر خودش و فرزندانش تابعیت مرد را داشته باشد. روسو در بخش اعظمی از کتاب در مورد امیل و چگونگی تربیت انسان طبیعی صحبت می‌کند و تا انتها فکر می‌کنیم کل کودکان را باید این‌گونه تربیت کرد؛ تا زمانی که به فصل آخر می‌رسیم و و روسو می‌گوید حالا سراغ زن و صوفی برویم و یک سیستم تربیتی عکس امیل پیشنهاد می‌کند که یک دختر باید دلبری داشته باشد و فرمانبردار همسرش باشد؛ یعنی تمام آن‌چه از ابتدا گفته بود شامل کودکان مؤنث نمی‌شد. بنابراین فلسفه و اصول اخلاقی که از آن حرف می‌زنیم زنان را در برنمی‌گیرد. پس ارزش‌ها برای زنان ارزش نیستند. ارزش‌ها نسبت به جنسیت خنثی نیستند و به راحتی متفکران زن می‌توانند ثابت کنند که دستاورد غرب، زن‌ها را استثنا کرده و به حاشیه رانده است.

در فلسفه سیاسی کانت (Kant): استقلال زن نادیده گرفته شده، آزادی و حق تساوی او با مرد مورد تهدید واقع شده است. تعارضات موجود بین اندیشه‌های ارائه شده در فلسفه سیاسی و فلسفه اخلاق سبب گردیده است تا کانت در میان دو نظر مختلف اسیر بماند، او از یک سو، بر این باور است که زن و مرد به طور طبیعی باهم برابرند و در عین حال، زن باید حق تساوی طبیعی خود را برای منافع مشترک خانواده انکار کند و از سوی دیگر، معتقد است که طبیعت منحصر به فرد زن، تقسیم متساوی اختیار و قدرت را نامناسب می‌سازد و زن و مرد بطور طبیعی یکسان نیستند.

نیچه (Nietzsche): زن را با حقیقت چه کار! از ازل چیزی غریب‌تر و دل آزرده‌تر و دشمن‌خوتر از حقیقت برای زن نبوده است. هنر بزرگ او دروغگویی و بالاترین مشغولیتش به ظاهر و زیبایی است. بیایید ما مردان نیز اقرار کنیم که درست همین هنر و همین غریزه را در زن دوست می‌داریم و ارج می‌نهیم. مایی که کار و بار دشواری داریم و برای سبک کردن خویش نیاز به آمیزش با موجوداتی داریم که در زیرِ دستان و نگاه‌ها و حماقت‌های ظریفشان، جدیت و گرانی و ژرفی ما جنون آسا به نظرمان آید. (فراسوی نیک و بد- نیچه)

شوپنهاور (Schopenhauer) مردان را جنس اول و زنان را جنس دوم می‌دانست. او می‌گفت: "زن باید خانه‌دار و مطیع باشد نه مسرف و متکبر" به زعم وی زنان کودک صفت، سبک‌سر و کوته نظر هستند.

در بخشی از کتاب فلسفه از نگاه ده زن می‌خوانیم:

هیلدگارد بینگنی که با نام حضرت هیلدگارد یا حکیمه‌ی رودخانه‌ی راین نیز شناخته می‌شود. از عرفای مشهور کاتولیک قرن 12 است. وی نویسنده، آهنگساز، فیلسوف، تارک دنیا در کلیسای بندیکین آلمان، نقاش و علامه علوم بود.

هیلدگارد در خانواده‌ای نجیب به دنیا آمد و از امتیازاتی همچون ثروت، عضویت در خانواده‌ای بزرگ و همدل و دستیابی آسان به قدرت سیاسی و کلیسایی برخوردار بود. هیلدگارد در هشت سالگی به عنوان عُشریه برای خدا در نظر گرفته شد و در گوشه عزلتِ جاتا، یکی از راهبه‌های «بینگن»، جای گرفت و شاگرد او شد و از او خواندن کتاب مقدّس لاتینی، به ویژه مزامیر و نیز مناجات به شیوه زاهدانه را آموخت. در این هنگام، زنان دیگر به جاتا و هیلدگارد پیوستند و گوشه عزلت، صومعه‌ای شد که قواعد بندیکتی را اظهار می‌کرد. از هیلدگارد تا سال 1136م یعنی هنگام مرگ جاتا، که وی به عنوان رئیس صومعه برگزیده شد و سپس به بسط آن پرداخت، خبری در دست نیست. پنج سال بعد، او ندای پیش گویی را پذیرفت و به سرودن شناخت راه‌های خدا رهنمود و عازم مأموریت عمومی شد.

در سال 1141 با شهودی قوی و جذّاب مبنی بر اینکه آنچه را می‌بیند یا می‌شنود یادداشت کند، مواجه شد. این آغاز بزرگ‌ترین اثر الهیّاتی هیلدگارد به نام شناخت راه‌ها بود که ولمرِ راهب و راهبه‌ای به نام ریچاردز ون استد او را در ساخت این اثر یاری کردند.

نام هیلدگارد سرانجام به نواحی پاپ اگنیز سوم که سرپرستی شورای اسقف‌ها را در سال 1147 1148 بر عهده داشت، رسید. در سال 1147 بخشی از این کتاب را نزد وی فرستادند و او آن را برای اسقف‌های خود خواند و اعلام کرد که این اثر دارای روح الهی است و آن را تأیید کرد و رسماً بر آن صحّه نهاد و اجازه داد که هیلدگارد مکاشفاتش را بازبینی کرده، بسط دهد. این موضوع به او برای ادامه کارش ایمنی بخشید و به کار عمومی او اعتبار و رسمیت داد و از او در مقابل انتقادها حمایت کرد. همچنین در این زمان، امپراتور بارباروس دوستی خود را نسبت به هیلدگارد ابراز کرد.

فهرست مطالب
مقدمه
دیوتیما" حدود 380- 350 قبل از میلاد "
مناظره سقراط و دیوتیما در مورد عشق "
هیپاتیا" 415-351 میلادی "
هلوئیز " 1164- 1090 میلادی "
عشقنامه‌ی هلوئیز و آبلار
هیلدگارد بینگنی "16 سپتامبر 1098 - 17 سپتامبر 1179"
1: شناخت راه‌های خدا
2: مزایا و امتیازات زندگی
3: کارهای خدا
4: تاریخ طبیعی یا داروی ساده
5: امراض و داروها
6: سمفونی سازگاری تجلّی‌های آسمانی
7: زندگی قدّیسان
8: مطابقت
روش هیلدگارد
آموزه‌های معنوی و عرفانی
آموزه‌های الهیّاتی هیلدگارد
جایگاه هیلدگارد در سنّت
جرج الیوت " 22 نوامبر 1819- 22 دسامبر 1880 "
هلنا پتروفنا بلاواتسکی "12 اوت 1831 – 8 می‌1891 "
تئوسوفی
سه گزاره بنیادین
هانا آرنت " 14 اکتبر 1906- 4 دسامبر 1975 "
زندگینامه
مروری بر افکار و آثار هانا آرنت
درک آرنت از مدرنیته
نظریه عمل
عمل و گفتار به مثابه انکشاف
عمل، روایت، و یادآوری
عمل، قدرت، و فضای نمود
عمل، پیش بینی ناپذیری، و برگشت ناپذیری
نظریه‌ی داوری
دو الگوی داوری
داوری و زندگی نظر ورزانه
داوری و نسیمِ تفکر
داوری و زیبایی شناسی کانت
داوری و حیات عمل ورزانه
داوری و اعتبار
نظریه شهروندی
شهروندی و حوزه عمومی
شهروندی، عاملیت، و هویت جمعی
آین رند " 2 فوریه 1905- 6 مارس 1982 "
زندگینامه
مروری بر افکار آین رند
سیمون دو بووُآر " 9 ژانویه 1908- 14 آوریل 1986 "
زندگی نامه
مروری بر آثار سیمون دوبووار
فلسفه اخلاق
مطالعات اجتماعی و فرهنگی
مانیفست 343
مروری بر افکار سیمون دوبووار
آیریس مرداک " 15 ژوئیه 1919- 8 فوریه 1999"
منابع

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه