کتاب سیمای جنایی خودزنی

کتاب سیمای جنایی خودزنی

کتاب سیمای جنایی خودزنی نوشته علیرضا رضائی سیابیدی، به بررسی مبانی نظری خودزنی، روش شناسی پژوهش و یافته‌های پژوهش خودزنی می‌پردازد.

خودزنی به مثابه پدیده‌ای اجتماعی که با توجه به روند افزایشی آن در جامعه، شکل آسیب اجتماعی به خود گرفته است دارای تأثیرات و پیامدهای مخرب و خانمانسوز هم برای فردی که خودزنی کرده و هم برای خانواده‌ها و هم در سطح گسترده‌تر یعنی جامعه‌ای که فرد بدان وابسته است می‌باشد.

همچنین الگوی رفتاری واقع شدن این گونه اقدامات مخرب و ویرانگر به مثابه راه خلاصی از مشکلات، مصائب و دشواری‌های زندگی اجتماعی و کمبودها و تنگناها، به ویژه برای سرمایه‌های ملی و انسانی یعنی نسل جوان بسیار مخرب و خطرناک است. تضعیف آستانه تحمل فردی و اجتماعی و عدم مقاومت در برابر دردها و رنج‌ها و فشارهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و حتی فیزیولوژیکی و فقدان خلاقیت و ابتکار فردی به منظور مقابله و برون رفت از مشکلات و همچنین ابعاد کمی و کیفی این فاجعه، در ضرورت بررسی و برنامه‌ریزی برای کاهش خودزنی هیچ جای تردید و شکی باقی نمی‌گذارد.

امروزه خودرنی به طور فزآینده‌ای در بسیاری از کشورهای جهان، تبدیل به مهم‌ترین عامل افزایش نرخ مرگ‌ و میر شده است. در واقع اگر نسل‌های آینده بخواهند که نرخ مرگ ‌و میر را کاهش دهند می‌بایست بیشترین توجه را به کاهش نرخ خودزنی معطوف نمایند. شواهد و آمار موجود مبین آن است که طی سال‌های اخیر، نرخ خودزنی در بسیاری از جوامع نه تنها کاهش نیافته بلکه به طور فزآینده‌ای همه ساله در حال افزایش است.

شهر نشینی و گشودگی به سوی دنیای امروزی ضروری است که وقتی خارج از اراده و منافع عمومی و به دور از رهبری و خرد وفادارانه به توسعه‌ی انسانی و پایداری و همگانی شکل می‌گیرد، تناقض آفرین می‌شود و غم باری اجتماعی و فردی را به جای می‌نشاند بر این اساس در جامعه و شهرهای کوچک‌تر مثل شهرها و استان‌های ما به دلیل این که برهم زدن ارزش‌ها و معیارها در جامعه خیلی مهم است و اذهان عمومی را به خود جلب می‌کند باید این پدیده بررسی و واکاوی شود همچنین افزایش آمار خودزنی در هر جامعه‌ای بر بنیادهای اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی و فرهنگی آن جامعه تاثیر می‌گذارد و در کارکردهای آن جامعه خلل وارد می‌کند آنچه اهمیت بررسی را دو چندان می‌سازد جوان بودن اکثر خودزنی کننده‌ها است که بیشتر بررسی‌ها نشان داده است که بیشترین آمار خودزنی را جوانان شامل می‌شوند بر همین اساس برنامه‌ریزی برای کاهش و به حداقل رساندن این آمار برای کشور ما که ساختاری جوان دارد بسیار مهم است و توجه به بحث را دو چندان می‌سازد که نیاز است به این مولفه کلیدی اهتمام و توجه لازم را معمول داشته تا بتوانیم با مشارکت و همکاری سایر نهادها و سازمان‌های متولی نرم این آسیب اجتماعی را در شهر و استان‌مان به حداقل برساند.

در بخشی از کتاب سیمای جنایی خودزنی می‌خوانید:

آدمی در ابعاد جسمی و روانی خود نیازها و خواسته‌هایی دارد و در تلاش است که تا به این خواسته‌ها برسد. حال اگر در حد معقول و معمول توانست خواسته‌ها و نیازهای خود را برآورده نماید، در این صورت با بهره‌مندی از بهداشت روانی با اطمینان و اعتماد به نفس زندگی می‌کند و اگر از برآوردن خواسته‌های اساسی جسم و روان، به ویژه خواسته‌های روان ناتوان شد و یا خود را ناتوان احساس کرد، در این صورت به سلامتی و بهداشت روانی‌اش آسیب می‌رسد. این آسیب دیدگی بهداشت روانی اگر موجب گردد که فرد نتواند با اطمینان زندگی کند و از خوشی و خوشنودی لازم بهره مند گردد، در این صورت بیماری افسردگی روانی به او عارض می‌گردد و وی احساس افسردگی می‌کند و با وخیم شدن بیماری افسردگی، زندگی بر وی پوچ، بی‌ معنا و بی ارزش می‌شود. و همیشه احساس می‌کند که در رنج عذاب غوطه ور است. این احساس رنج و عذاب چنان بر وی گران‌بار می‌گردد که در نهایت برای رهایی از این مشکل، می‌پندارد که با خودکشی می‌تواند از این درد جان سوزهایی یابد و با این پندار به این عمل روی می‌آورد و جان خود را از دست می‌دهد. این احساس یک بیماری روانی است. اروین استنکل در کتاب خودکشی در این باره می‌نویسد: بیماری افسرده کننده یا ملانکولی نوعی اختلال روانی است، با حداکثر خطر خودکشی. نشانه اصلی این بیماری یک افسردگی شدید است. همراه با بدبینی عمیق. احساس بی‌ فایدگی و بیهوده و تمایل به احساس مفرط و سرزنش کردن خود و تفاوت بین خودکشی و فداکاری در راه عقیده آدمی هم در اقدام به خودکشی جان شیرین خود را از دست می‌دهد و هم در ایثار و فداکاری در راه عقیده و مکتب. گر چه این دو پدیده از جهت مذکور شباهت دارند، اما از جهاتی دیگر تفاوت‌های زیادی بین این دو وجود دارد.

- اولی بی‌ارزش است اما دومی از ارزش زیادی بهره‌مند است.
- اولی از بیماری روانی فرد حکایت دارد. ولی دومی حکایت از سلامتی روان و قوای فکری و عاطفی.
- فداکاری در راه عقیده و مکتب موجب تحسین و آفرین قهرمانه است. در حالی که خوشبختی موجب تنفر و انزجار مردمی است.
- ایثارگری در راه آرمان‌های مکتبی مایه شور و نشاط و امیدوار کردن دیگران است. افراد جامعه را خوشحال می‌کند و مردم به پاس این فداکاری بستگان او را احترام می‌کنند و برای آنان ارج و منزلت ویژه قایل می‌شوند و به آنان از این در حالی که خودکشی مایه سرافندگی است.
- خودکشی زشت و منفور است. اما جانبازی در راه آرمان‌های والای انسانی زیباست.

فهرست مطالب

مقدمه
فصل اول: مبانی نظری پژوهش
فصل دوم: روش شناسی پژوهش
فصل سوم: یافته‌های پژوهش
فصل چهارم: نتیجه گیری
منابع و مأخذ

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه