کتاب بنویس تا زندگی‌ات تغییر کند

کتاب بنویس تا زندگی‌ات تغییر کند

هنریت کلاوسر کتاب تحسین برانگیز بنویس تا زندگی‌ات تغییر کند را در ادامۀ اثر بنویس تا اتفاق بیفتد، برای علاقمندان به حوزۀ رشد درونی و غنی‌سازی زندگی نوشته است.

با نوشتن رابطه ایجاد کنید، باعث نزدیکی اعضای خانواده به یکدیگر شوید، دل‌های شکسته را مرهم بگذارید و هدیه‌ای به عزیزان‌تان بدهید که تا به حال از کسی نگرفته‌اند.

بنویس تا زندگی‌ات تغییر کند (Put your heart on paper)، مالامال از داستان‌ها و سرگذشت‌های واقعی و الهام‌بخش انسان‌هایی است که دست به قلم برده‌اند و نوشتن را آغاز کرده‌اند. عملی که بلافاصله خالق اتفاقات و رویدادهای شگفت‌انگیزی در زندگی آن‌ها شده است. این اثری الهام‌بخش و روحیه‌بخش است که امکان تجربی تأثیرات شفابخش و قدرتمند تقسیم عمیق‌ترین افکار و آسیب‌پذیری‌ها از طریق نوشتن را در اختیارمان قرار می‌دهد.

نوشتن باعث شده رؤیاهای بسیاری محقق شود. ارتباط افراد با عزیزان‌شان بهبود یابد، مشکلات‌شان حل شود و زخم‌های درونی و عاطفی‌شان التیام یابد. مطالعۀ این کتاب بی‌شک ظرفیت‌ها و امکانات جدیدی در اختیار شما قرار می‌دهد و باعث می‌شود به ابزارهای مؤثری برای خودشکوفایی فردی و غنی‌سازی زندگی‌تان دست یابید.

نوشتن خواسته‌ها و احساسات پنهان شدۀ قلبی احتیاج به استعداد، زمان و آموزش خاصی ندارد. آنچه نیاز است اشتیاق و ارادۀ شماست برای اینکه خودتان باشید و قلبتان را به روی دیگران باز بگذارید. بله! این ماندگارترین عشقی است که از قلبی به قلب دیگر نوشته می‌شود. هنریت کلاوسر (Henriette Anne Klauser) هنر عاشقانه نوشتن احساسات و طنین‌انداز شدن عشق را به شما می‌آموزد.

هنریت کلاوسر مدیر منابع نوشتاری و نویسندۀ کتاب پرفروش نوشتن با دو نیمکره‌ی مغز است. او همچنین کارگاه‌هایی در زمینۀ غلبه بر اضطراب از طریق نوشتن، خلاقیت و رابطه‌سازی برگزار می‌کند. او مدرک دکتری خود را از دانشگاه فوردهام اخذ کرده است. شرکت‌هایی که برای مشاوره به او مراجعه کرده‌اند جزء شرکت‌های موفقی بوده‌اند. او عضو حرفه‌ای انجمن سخنرانان بین‌المللی و برای انجمن‌های تجاری، دانشگاه‌ها و آژانس‌های دولتی سخنرانی کرده است. کارگاه‌های او در سراسر دنیا برگزار می‌شود.

تک تک داستان‌های این کتاب حقیقت دارند و همۀ افراد واقعی‌اند. همۀ آن‌ها متعلق به خانواده‌هایی عادی و زندگی‌هایی معمولی و مانند زندگی‌های من و شما پرشتاب و آشوب‌ زده هستند. این خانواده‌ها شب‌ها کنار آتش با پوسته‌ی ذرت عروسک نمی‌سازند و در تمام ساعات بیداری برای هم نمی‌نویسند. ولی نوشتن به همۀ آن‌ها حس تعلق جدیدی بخشیده است. برخی از این داستان‌ها متعلق به خانواده‌ی خود نویسنده هستند و بسیاری از آن‌ها هم متعلق به کسانی‌اند که در طول سال‌ها در کارگاه‌های نویسندگی کلاوسر شرکت کرده‌اند یا بعد از خواندن اولین کتابش با او تماس گرفته‌اند.

در بخشی از کتاب بنویس تا زندگی‌ات تغییر کند می‌خوانیم:

«همان‌طور که حدس می‌زنی نوشتن این نامه برایم کار ساده‌ای نیست. اول از همه، باید بگویم که با اینکه دریافت نامه‌ای از تو برایم دردناک بود، ولی به خاطر نامه‌ای که برایم نوشتی ممنونم. روزی نیست که اتفاقات آن روز اکتبر برایم زنده نشود.

ولی من نه تنها باید به خاطر مرگ پدرت که در اثر بی‌توجهی من کشته شد، بلکه به این دلیل که طی این یازده سال با شما تماس نداشته‌ام، از تو و خانواده‌ات تقاضای بخشش کنم. نمی‌خواهم برای توجیه این کار برایت عذر و بهانه بیاورم، ولی واقعیت این است که تصور می‌کردم ترجیح می‌دهی با من ارتباطی نداشته باشی. من خطا کردم و تنها امیدی که دارم این است که با این نامه بتوانم کمی تو را آرام کنم.

در مورد مرگ پدرت هیچ توجیهی از سوی من قابل قبول نیست، چون در واقع توجیهی هم برای آن وجود ندارد. من کاملاً مقصرم و بی‌مسئولیت و بی‌مبالات رفتار کردم. به شدت احساس پشیمانی می‌کنم و اگر می‌توانستم اتفاقات را تغییر دهم، حتماً این کار را می‌کردم. ولی به هر حال اتفاقی است که افتاده است و من قادر به تغییر آن نیستم. از تو و خانواده‌ات تقاضا می‌کنم مرا به خاطر فقدان بزرگی که به شما تحمیل کردم ببخشید... واقعاً و عمیقاً متأسفم! می‌خواهم به تو بگویم که آن اتفاق و قربانی شدن پدر و خانواده‌ی تو مستقیماً به چه نتایجی منجر شد. می‌خواهم بدانی که مرگ پدرت به زندگی بسیاری برکت بخشید.

«کمتر از یک ماه بعد از آن تصادف، مانند همسرم و بسیاری از اعضای خانواده زندگی‌ام را وقف عیسی مسیح کردم. زندگی‌ام از آن پس کاملاً دگرگون شد... از خاکستر به میوه‌های ابدی. لوری، من از آن به بعد دیگر الکل مصرف نکردم و به دلیل سرعت جریمه نشدم. در این سال‌ها اتفاقات مربوط به آن تصادف را با بسیاری در میان گذاشته‌ام و به گناهم اعتراف کرده‌ام. بسیاری از کسانی که نزدشان اعتراف کرده‌ام جوانانی بوده‌اند که زندگی‌شان مانند زندگی سابق من در مسیری بن‌بست جریان داشته است. و معتقدم که زندگی بسیاری از آن‌ها را تغییر داده‌ام و می‌دانم که بسیاری از آن‌ها هم مانند من تصمیم گرفته‌اند زندگی‌شان را وقف عیسی مسیح کنند.»

فهرست مطالب
مقدمه
1- اصل مزرعه‌ی رؤیاها
2- بنویس تا اتفاق بیفتد
3- دیوارها هم می‌توانند در باشند
4- به دست گرفتن کنترل زندگی و خارج شدن از موضع قربانی
5- نوشتن به منظور ایجاد رابطه
6- پدربزرگ عزیز
7- شفای قلب‌های شکسته
8- متقاعد کردن، هنر معامله
9- تولدهای مهم
10- خانه‌ی ساحلی در جزیره
11- آرزوهای بزرگ
12- فهرست‌های روحیه‌بخش
13- چطور بعد از چهل و شش سال به او گفتم که برایم اهمیت دارد
14- سه «باشید»
15- چطور بحران خانوادگی باعث نزدیکی یک زوج شد
16- به جا گذاشتن میراثی برای بازماندگان، داستان زندگی شما
17- با هم نوشتن
18- یادداشت‌های پنهانی، هنر نوشتن یادداشت‌های کوچک
19- یادداشت‌های روی آینه، نامه‌های الکترونیکی و نوشته‌های روی یخچال
20- سفرت به خیر
21- دفتر خاطرات دونفره
22- در هنگام عصبانیت
23- جادوگر شهر از، هرچه نیاز دارید درونتان هست
24- قدرت متحول‌کننده‌ی نوشتن که در دسترس همه است
25- گفت‌وگوی غیابی
26- دوستی از راه مکاتبه
27- معجزه‌ی نوشته‌ها
28- تو یک ستاره‌ای
29- روز یک غریبه را بسازید
30- نجات یک زندگی
31- ماجرای یک جدایی
32- شکایت را به درخواست تبدیل کنید
33- خشم‌نامه
34- تسکین درد مرگ
35- دفترچه‌ای برای عروس و داماد، شبکه‌ی حمایتی
36- کلمات و عکس‌ها، در کنار هم
37- وقتی دوست عزیزتان بیمار است
38- وقتی دوست‌تان در حال مرگ است
39- عذرخواهی کار ساده‌ای نیست
40- وصیت‌نامه‌های اخلاقی
41- شاخه‌نویسی، انشعاب‌درمانی و بهبود روابط
42- نامه‌هایی که باعث ظهور یک بازیگر شد
43- خاطرات سفر، راهی برای توجه کردن
44- در هم شکستن کینه از طریق مکاتبه
45- نوشتن نامه‌ی وداع با اعتیاد
46- یادآوری اوقات خوش
درباره‌ی نویسنده

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه