ویژه ولادت حضرت امام حسن مجتبی(ع)

سیره جهادی امام مجتبی (ع)

سیره جهادی امام مجتبی (ع)

صلح تاریخی امام حسن (ع) با معاویه طی قرون متمادی زمینه ساز ایراد اتهامات و القای شبهات فراوان در رابطه با سیاست و موضع گیریهای اهل بیت (ع) و به ویژه امامان حسنین (علیهما السلام) از سوی غافلان و معاندان مذهب حقۀ شیعه بوده است، تا آنجا که برخی تلاش نموده اند از سویی این صلح را دلیل بر روحیۀ ضعیف و مسامحه جویانۀ امام حسن (ع) و از دیگر سو این اقدام را وسیله ای برای انتقاد از قیام امام حسین (ع) و اثبات روحیۀ جنگ طلبانۀ ایشان قرار دهند


امام حسن (ع) و حضور در میدان جهاد
بنابر قول مشهور امام حسن مجتبی (ع) در نیمۀ ماه مبارک رمضان سال سوم هجری به دنیا آمد. پیامبر خدا (ص) او را «حسن» نام گذارد و قوچی را برای وی عقیقه کردند. [1] ایشان هفت سال از زندگانی خویش را در ایام حیات پیامبر گرامی اسلام (ص) سپری کرد. گرچه این مدت کوتاه بود؛ لکن برای تجلّی نمونه ای از شخصیّت والا و بی نظیر رسول اکرم (ص) در وجود ایشان کای می نمود. نه تنها امام حسن (ع) در شکل و اندام، شبیه ترین فرد به جدّ بزرگوارش بود؛ بلکه در خلق و خوی نیز آیینۀ تمام نمای آن حضرت بود، چندان که دربارۀ ایشان فرمود: «اشبَهتَ خَلقي و خُلقي؛ تو در اندام و اخلاق شبیه من هستی. »[2]

پس از شهادت امیر المؤمنین (ع) در رمضان سال چهل هجری، امام حسن (ع) به مدت ده سال مسئولیت امامت را به عهده گرفت. این امر در حالی بود که خلافت امت اسلامی نیز در ابتدا به ایشان رسیده بود؛ لکن حضرت به واسطۀ دسیسه هایی که معاویه  دشمن او و پدرش  به راه انداخته بود، ناگزیر شد که طی صلح نامه ای مشروط، خلافت را با معاویه مصالحه کند. این واقعه در سال 41 ه به انجام رسید تا مجموع ایام خلافت ایشان بیش از شش ماه به طول نیانجامد.

پس از این رویداد، امام حسن (ع) راهی مدینه شد و ده سال در آنجا زندگی کرد و با در نظر گرفتن شرایط و مقتضیات، نسبت به شیعیان و نیازهای ایشان توجه خاص نشان داد تا اینکه سرانجام توسط «جعده» دختر «اشعث بن قیس» که فریب وعده های پوچ معاویه را خورده بود، مسموم شد و در بیست و هشتم صفر سال 50 ه و در حالی که چهل و نه سال و چند ماه از عمر شریفشان می گذشت، به شهادت رسید. امام حسین (ع) و جمعی از شیعیانش بدن مطهر آن امام معصوم را در قبرستان بقیع به خاک سپردند. [3]

امام حسن (ع) در نگاه پیامبر خدا (ص)
قرآن کریم به ما می آموزد که رفتارها و موضع گیریهای رسول خدا (ص) بر اساس منافع شخصی و یا تحت تأثیر عواطف و احساسات عوامانه نبوده است. [4] مسئولیت خطیر ایشان در هدایت امت اسلامی و اهتمام به سرنوشت آن نیز چنین اقتضا می کرد که ایشان در حب و بغضهایشان نسبت به اطرافیان تنها جنبۀ الهی را در نظر داشته باشد، در نتیجه موضع گیریهای ایشان نسبت به اطرافیان اهمیت افزون تری پیدا می کند تا آنجا که ابراز احساسات، تعریف و تمجیدهای پیامبر (ص) به خصوص در مواردی که با اصرار و تأکید در صحنه علنی جامعه بوده است، نشانه ای آشکار بر صدق این ادعا شمرده می شود.

در واقع به واسطۀ همین مؤیدات قولی و فعلی است که ما از حجیت قول و فعل ائمۀ خویش سخن گفته و آن را ادامۀ سیاست رسول اکرم (ص) در موضوع هدایت امت اسلامی و اهمیت آینده و سرنوشت آن، نزد ایشان بر می شماریم. بر این اساس، به ذکر گوشه هایی از رفتار و سیرۀ رسول خدا (ص) در قبال امام حسن (ع) می پردازیم تا جایگاه و مرتبۀ ایشان را نزد برگزیده ترین انسانها دریابیم:

1- «سبط بن جوزی » شافعی، در کتاب «تذکرۀ الخواص» از قول «براء بن عازب» روایت می کند که: روزی رسول خدا (ص) را مشاهده کردم، در حالی که حسن بن علی (ع) را بر دوش خود نشانده بود و می گفت: «اللهم اني أُحبّه فأَحبّه؛ [5] بار خدایا! من او را دوست دارم، تو هم او را دوست بدار. » اکثر راویان حدیث بر این روایت اتفاق دارند؛ اما در روایت دیگری جملۀ «فحبّ من یحبّه»[6] نیز اضافه شده است، به این معنی که «خداوندا! دوستدار او را نیز دوست بدار. »

2- در روایت دیگری از قول رسول خدا (ص) آمده است: «حسن منّي و أنا منه أحب الله من أحبه؛ حسن از من و من از حسنم، خداوند دوستدارِ او را دوست دارد. »[7]

«قندوزی » عالم حنفی از قول پیامبر خدا (ص) می آورد: «من سره أن ینظر إلی سید شباب اهل الجنة فلینظر الی الحسن؛ [8] هر کس خوش دارد به آقای جوانان اهل بهشت نگاه کند، به حسن (بن علی) بنگرد. »

4- «حموی جوینی» شافعی مذهب، روایت می کند: پیامبر خدا (ص) در بیان مقام علمی و دانش امام حسن (ع) می فرمایند: «و لو کان العقل رجلا لکان الحسن؛ [9] اگر عقل در مردی مجسم می شد، همانا آن مرد حسن (ع) بود. »

5- پیامبر خدا (ص) در کلام مهمی، به گونه ای که ناظر به حوادث آیندۀ امت نیز می باشد، فرمود: «الحسن و الحسین إمامان قاما او قعدا؛ حسن و حسین (علیهما السلام)   امام هستند، خواه قیام کنند یا فرونشینند. »[10]

حضور امام حسن (ع) در مقاطع حساس و تأثیرگذار صدر اسلام
راز سیاستهای امام حسن (ع) زمانی بر ما آشکار می شود که از سابقۀ سیاسی  اجتماعی ایشان آگاهی کافی داشته باشیم؛ زیرا با همین سوابق است که با روحیه، سبک و سیرۀ امام در برخورد با موانع سیاسی آشنا می شویم، از جمله سوابق سیاسی امام حسن (ع) موارد ذیل است:

1- حضور در واقعۀ مباهله
گروهی از شخصیتها و علمای مسیحی مذهب نجران نزد پیامبر (ص) آمدند و دربارۀ حضرت عیسی (ع) با وی مناظره کردند: پیامبر (ص) بر آنان اقامه حجت کرد؛ اما آنان نپذیرفتند، پس با هم قرار گذاشتند که در پیشگاه خدا به مباهله بپردازند و نفرین همیشگی و خشم فوری خدا را برای دروغگویان بخواهند. وقتی برگشتند، رؤسای نجران گفتند: اگر قومش را برای مباهله بیاورد، مباهله می کنیم، و می فهمیم که او پیامبر نیست، و اگر با نزدیکانش بیاید، مباهله نمی کنیم؛ چون هیچ کس علیه زن و بچّۀ خود اقدامی نمی کند، مگر اینکه در ادعایش صادق باشد.

در روز مقرر، پیغمبر (ص) با علی و فاطمه و حسنین (علیهم السلام) برای مباهله بیرون آمد. نصارا از مردم پرسیدند: اینان چه کسانی هستند؟ گفتند: این مرد، پسرعمو، وصی و داماد او، علی بن ابی طالب (ع) است واین زن، دختر او فاطمه، و این دو کودک، پسرانش حسن و حسین هستند. نصارا سخت دچار وحشت شدند و به رسول خدا (ص) عرضه داشتند: ما حاضریم تو را راضی کنیم، ما را از مباهله معاف دار! رسول خدا (ص) با آنها به گرفتن جزیه از آنان مصالحه کرد و نصارا به دیار خود برگشتند. [11]

2- حضور در بیعت رضوان
در ذی القعده سال ششم حضرت رسول (ص) با گروه زیادی از اصحاب خود برای عمره به طرف مکه حرکت کردند، و هفتاد شتر نیز برای قربانی با خود بردند. خبر عزیمت پیامبر (ص) به مشرکین مکه رسید و آنها تصمیم گرفتند با آن حضرت مقابله کنند، لذا سواران خود را فرستادند تا راه آن جناب را ببندند. پیامبر (ص) تصمیم نداشت در این سفر با مشرکین جنگ کند و به همین جهت در ماه حرام به طرف مکه بیرون شد، از میان یاران پیامبر (ص) عثمان به دلیل خویشاوندی که با سران مکه داشت توانست وارد شهر شود؛ لکن بازگشت او طول کشید و مسلمین احتمال دادند که او کشته شده باشد؛ لذا در حالی که هیچ سلاحی برای دفاع با خود نیاورده بودند، با رسول اکرم (ص) بیعت مجدد بستند تا در صورت لزوم انتقام خون مسلمانان را بگیرند. این بیعت در زیر درختی واقع و به بیعت رضوان مشهور شد؛ چرا که در این رابطه خداوند آیه ای را نازل فرمود. [12]امام حسن (ع) علی رغم سن اندک خود، از جمله افرادی بود که در این واقع حضور داشت و در آنجا برای دفاع از جان پیامبر خدا (ص) با ایشان بیعت وفاداری بست، لذا در این باره آمده است که امام مجتبی (ع) فرمودند: «و لم یبایع صغیراً الاّ منّا؛ پیامبر (ص) با کودک خردسالی جز از خاندان ما بیعت نکرد. »[13]

حضور در جنگ جمل
امام حسن (ع) در جنگ جمل در کنار امیر المؤمنین (ع) حضور یافت و از مواضع پدر حمایت کرد، چنانکه آورده اند، امیر المؤمنین (ع) نمایندگانی متشکل از فرزندش امام حسن (ع) و عمار یاسر به کوفه فرستاد تا نامه ایشان دربارۀ برکناری «ابو موسی اشعری» را به اطلاع مردم برسانند؛ چون امام حسن (ع) به کوفه رسید، مردم دسته دسته به سویش آمدند و با صدای بلند اعلام اطاعت و فرمانبری کردند و حضرت (ع) برکناری «ابو موسی» را به مردم خبر داد و او را به خواری و ذلت کشاند. علی رغم کارشکنیهای ابو موسی و یارانش امام حسن بن علی (ع) توانست بیش از نه هزار نیرو از کوفه به میدان جنگ اعزام کند. [14]

4- حضور در جنگ صفین
از جمله حوادث مهمی که در ایام خلافت امام علی (ع) روی داد، حادثۀ «صفین» است. امام حسن (ع) در این مبارزۀ سخت و شدید که در آن سپاهیان معاویه برای جنگ با حق گرد آمده بودند، شجاعانه و جسورانه حاضر شد و به دفاع از امیر المؤمنین (ع) پرداخت. شجاعت او به حدی بود که امام علی (ع)، ایشان و برادرشان حسین (ع) را از ادامۀ نبرد باز داشتند تا خطر قطع نسل رسول خدا (ص) با کشته شدن این دو دفع شود. [15]

فهرست منابع
1- طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، (قرن 6)، ناشر: مرتضی، مشهد، 1403 ق، چاپ اول.

2- الدینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، الأخبار الطوال، (م 282)، تحقیق عبد المنعم عامر مراجعه جمال الدین شیال، قم، منشورات الرضی، 1368 ش.

3- مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد فی معرفۀ حجج الله علی العباد، (413 ق)، ناشر: کنگره شیخ مفید.

4- ابن اثیر، عز الدین بن الأثیر ابو الحسن علی بن محمد الجزری، اسد الغابۀ معرفۀ الصحابۀ، (م 63)، بیروت، دار الفکر، 1409/ 1989-

5- دیلمی، حسن بن محمد، اعلام الدین فی صفات المؤمنین، 841 ق، محق و مصحح: مؤسسۀ آل البیت (ع)، ناشر: مؤسسۀ آل البیت (ع)، 1408 ق، چاپ اول.

6- امین، سید محسن، اعیان الشیعۀ، (م 1284 ق)، ناشر: دار التعارف للمطبوعات، بیروت، 1406 ق.

7- طوسی، محمد بن الحسن، الأمالی، 460 ق، ناشر دار الثقافۀ، قم، 1414 ق، چاپ اول.

8- حیدر، اسد، الأمام الصادق و المذاهب الأربعۀ، ناشر: دار التعارف، بیروت، 1422 ق، چاپ پنجم.

9- المقریزی، تقی الدین أحمد بن علی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدۀ و المتاع، (م 845 )، تحقیق محمد عبد الحمید النمیسی، بیروت، دار الکتب العلمیأ، چاپ الأولی، 1420/ 1999-

10- حموی، محمد بن اسحاق، أنیل المؤمنین، 938 ق، ناشر: بنیاد بعثت، تهران، 1363 ش.

11- ابن کثیر، ابو الفداء اسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقی، البدایۀ و النهایۀ، (774 ق)، بیروت، دار الفکر، 1407/ 1986-

12- ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد، تاریخ الإسلام، (748 ق)، تحقیق: عمر عبد السلام تدمری، بیروت، دار الکتاب العربی، الطبعۀ الثانیۀ، 1413/ 1993-

13- طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، (310 ق)، تحقیق محمد أبوالفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، ط الثانیۀ، 1387/ 1967-

14- بکری، شیخ حسین دیار، تاریخ الخمیس فی أحوال أنفس النفیس، 1966 ق، ناشر: دار الصادر، بیروت، بی تا.

15- ابن العبری، غریغوریوس الملطی، تاریخ مختصر الدول، (م 685)، تحقیق انطون صالحانی الیسوعی، بیروت، دار الشرق، ط الثالثۀ، 1992-

16- ابن عساکر، ابو القسام علی بن حسن بن هبۀ الله شافعی، تاریخ مدینۀ دمشق، (571 ق)، ناشر: دار الفکر، بیروت، 1415 ق، چاپ اول.

17- سبط ابن جوزی، شمس الدین ابو المظفر، تذکرۀ الخواص، (654 ه ق)، ناشر: منشورات الشریف الرضی، سال چاپ: 1418 ه ق، قم.

18- جعفری، حسین محمد، مترجم سید محمدتقی آیت اللهی، تشیع در مسیر تاریخ، ناشر: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1382 ش، چاپ یازدم.

19- السمهودی، علی بن عبد الله الحسن، جواهر العقدین فی فضل الشرفین، 991 ق، ناشر: مطبعۀ العانی، بغداد، 1405 ق، چاپ اوّل.

20- جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی ائمه، ناشر: اصناریان، قم، 1381 ش، چاپ ششم.

21- قرشی، باقر شریف، حیاۀ الإمام الحسن بن علی، ناشر: دار البلاغۀ، بیروت، 1413 ق، چاپ اول.

22- راوندی، سعید بن هبۀ الله قطب الدین، الخرائج و الجرائح، (573 ق)، ناشر: مدرسه امام مهدی، قم، 1409 ق، چاپ اول.

23- ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الأکبر، (م 808)، تحقیق خلیل شحادۀ، بیروت، دار الفکر، ط الثانیۀ، 1408/ 1988-

24- صالحی شامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی، (942 ق)، تحقیق: عادل احمد عبد الموجود و علی محمد معوض، بیرت، دار الکتب العلمیۀ، ط الأولی، 1414/ 1993-

25- حلبی شافعی، ابو الفرج، السیرۀ الحلبیۀ (إنسان العیون فی سیرۀ الأمین المأمون)، (م1044)، ناشر دار الکتب العلمیۀ، مکان نشر بیروت، 1427، چاپ دوم.

26- عبد الملک بن هشام الحمیری المعافری، السیرۀ النبویۀ، (م 218)، تحقیق مصطفی السقا و ابراهیم الأبیاری و عبد الحفیظ شلبی، بیروت، دار المعرفۀ، بی تا.

27- ابن ابی الحدید معتزلی، عبد الحمید، شرح نهج البلاغۀ، (656 ق)، انتشارات کتابخانه آیت الله مرعشی، قم، 1404 ه ق.

28- ابو سعید واعظ خرگوشی، شرف النبی، (م 406)، تحقیق محمد روشن، تهران، بابک، 1361 ش.

29- ابن سعد، محمد بن سعد بن منیع الهاشمی البصری، الطبقات الکبری، (230 ق)، تحقیق محمد عب القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیۀ، ط الأولی، 1410/ 1990، الطبقۀ الخامسۀ، تحقیق: محمد بن صامل السلمی، الطائف، مکتبۀ الصدیق، ط الأولی، 1414/ 1993-

30- لکهنوی، میر حامد حسین، عبقات الأنوار فی إمامۀ الأطهار، 1306 ق، ناشر: کتابخانه عمومی امام امیر المؤمنین علی (ع)، اصفهان، 1366 ش، چاپ دوم.

31- حلی، رضی الدین علی بن یوسف بن المطهر، العدد القویّۀ لدفعالمخاوف الیومیۀ، 703 ق، محقق/ مصحح: رجائی، مهدی و مرعشی، محمد، ناشر: کتابخانه آیۀ الله مرعشی نجفی، قم، 1408 ق، چاچ اول.

32- صدوق، محمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی، علل الشرائع، (386 ق)، ناشر: داوری، قم، چاپ اول.

33- الغارات، ابو اسحاق ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی (م 283 )، تحقیق جلال الدین حسینین ارموی، تهران، انجمن آثار ملی، 1353 ش.

34- الفتوح، ابن اعثم کوفی (م 314 )، ترجمه محمد بن احمد مستوفی هروی (ق 6)، تحقیق غلامرضا طباطبائی مجد، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1372 ش.

35- فرائد السمطین فی فضائل المرتضی و البتول و السبطین و الأئمۀ من ذریتهم )، حموی شامی، ابراهیم بن سعد الدین (730 ق)، ناشر: مؤسسۀ المحمود، بیروت، 1400 ق، چاپ اول.

36- الفصول المختارۀ، مفید، محمد بن محمد، 413 ق، محقق/ مصحح: میر شریفی، علی، ناشر: کنگره شیخ مفید، قم، 1413 ق، چاپ اول.

37- الکامل فی التاریخ، عز الدین أبو الحسن علی بن ابی الکرم المعروف بابن الأثیر (م 630)، بیروت، دار صادر  دار بیروت، 1385/ 1965-

38- کتاب المنمق فی اخبار قریش، محمد بن حبیب البغدادی (م 245)، تحقیق خورشید احمد فاروق، بیروت، عالمالکتب، ط الأولی، 1405/ 1985-

39 - کتاب جمل من انساب الأشراف، البلاذری، أحمد بن یحیی بن جابر (ق 279)، تحقیق: سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دار الفکر، ط الأولی، 1417/ 1996-

40- کتاب سلیم بن قیس، ابن قیس، سلیم (85 ق)، ناشر: انتشارات هادی، قم، 1405 ق، چاپ اول.

41- کشف الغمۀ فی معرفۀ الأئمۀ، محدث اربلی، 693 ق، ناشر: بنی هاشمی، تبریز، 138 ق، چاپ اول.

42- کمال الدین وتمام النعمۀ، شیخ صدوق، 386 ق، ناشر: اسلامیه، تهران، 1395 ق.

43- مجموعه آثار استاد شهید مطهری، مطهری، مرتضی، ناشر، صدرا، قم.

44- مروج الذهب، مسعودی، أبو الحسن علی بن الحسین بن علی (م 346)، تحقیق اسعد داغر، قم، دار الهجرۀ، چ دوم، 1409 ق.

45- مقاتل الطالبیین، ابو الفرج علی بن الحسین الأصفهانی (م 356)، تحقیق سید احمد صقر، بیروت، دار المعرفۀ، بی تا.

46- مکاتیب الائمۀ )، میانجی، آیت الله احمدی، 1421 ق، ناشر: دار الحدیث، قم، 1426 ق، چاپ اول.

47- مناقب آل ابی طالب، مازندرانی، محمد بن علی ابن شهر آشوب (588 ق)، علامه، قم، 1379 ه.

48- نهج البلاغۀ (للصبحی صالح)، شریف الرضی، محمد بن حسین، 406 ق، محقق/ مصحح: فیض الإسلام، ناشر: هجرت، قم، چاپ اول، 1414 ق.

49- ینابیع المودۀ لذو القربی، قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، 1294 ق، ناشر: اسوه، قم، 1422 ق.

پی نوشت

[1] الارشاد، دیلمی، ج 2، ص 5.

[2] کـتاب المـنمق، حـبیب بغدادی، ص 424؛ مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب‌، ج 4، ص 21‌.

[3] کشف‌ الغمۀ، اربلی، ج 1، ص 516.

[4] «و مـا یَنطِقُ عَنِ الهَوی»: «و هرگز از روی هوای نفس سخن نمی گوید.» (نجم‌/ 3).ـ «و ما‌ آتاکسمُ الرُّسـولَ و مـا نَهاکُم عَنهُ فانتَهُوا‌»: «آنچه‌ را رسـول‌ خـدا (ص) بر‌ ای شـما آورده، بـگیرید‌، و از آنـچه نهی کرده، خودداری نمایید.» (حشر/ 20).

[5] تـذکرۀ الخـواص، سبط این جو.زی، ص 177‌؛ امالی‌ طوسی، ص 249.

[6] العدد القویۀ، علامه حلی‌، ص 42‌.

[7] مناقب‌ آل‌ ابی‌ طـالب، ابـن شهر‌ آشوب‌، ج 2، ص 387؛ هم چنین ببینید: سـبل الهدی، صالحی شامی، ج 11، ص 57؛ کـثیری از روایـات در مدح امام‌ حسن (ع) در‌ منبع اهـل سـنت گردآوری شده است.

[8] ینابیع المودأ، قـندوزی، ج 2، ص 482.

[9] فـرزند السمطین‌، ‌‌حموی‌ شامی، ج 2، ص 68.

[10] علل الشرایع، شیخ صدوق، ج 1، ص 211؛ الارشاد، شیخ مفید، ج 2، ص 30.

[11] تاریخ یعقوبی‌، ج 2، ص 83‌؛ إمـتاع‌ الأسـماع، مقریزی، ج 2، ص 95؛ خداوند متعال در این رابطه آیۀ: «فقل تَعالَوا‌ نَدعُ‌ اَبناءَنا وَ اَبناءَکُم وَ نِساءَنا و نِساءَکم و أنفُسَنا و اَنفُسَکُم ثمّ نَبتَهِل» را نازل کرد. (آل عمران/ 61‌)

[12] «إِنَّ‌ الَّذِینَ‌ یُبَایِعُونَکَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیـْدِیهِمْ فـَمَن نَّکَثَ فَإِنَّمَا یَنکُثُ‌ عَلَی‌ نَفْسِهِ‌ وَمَنْ أَوْفَی بِمَا عَاهَدَ عَلَیْهُ اللَّهَ فَسَیُؤْتِیهِ أَجْرًا عَظِیمًا»؛ «کسانی که با تو بیعت‌ می‌کنند‌ (در‌ حقیقت) تنها با خدا بیعت می‌نمایند، و دست خدا بـالای دسـت آنهاست، پس هر کس‌ پیمان‌ شکنی کند، تنها به زیان خود پیمان شکسته است و آن کس که نسبت‌ به‌ عهدی‌ که با خدا بسته وفا کند، به زودی پاداش عظیمی به او خواهد داد‌.» (فـتح‌/ 10)

[13] البـدایۀ و النـهایأ، ابن کثیر، ج 8، ص 207؛ عقبات الأنوار فـی إمـامۀ الاطـهار، میرحامد حسین‌ لکهنوی‌، ج 16‌، ص 213.

[14] اعیان الشیعۀ، سید‌ محسن‌ امینی‌، ج 1، ص 565؛ حیاۀ الإمام‌ الحسن‌ بن علی، القـرشی، ج 1، ص 390‌.

[15] نـهج‌ البـلاغۀ (للصبحی صالح)، ص 323؛ جواهر العقدین، السمهودی، ج 2، ص 160: «ایها الناس املکوا عنی هذین الغلامین‌ فانی‌ انفس لهـما عـلی اقتل اخاف ان‌ ینقطع‌ بهما نسل‌ رسول‌ الله (ص).»

 

 منبع : مجله «مبلغان» - رمضان 1433 - شماره 155 , موسوی نیا، سید محمد

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه