درباره باباطاهر عریان

درباره باباطاهر عریان

باباطاهر یکی از شناخته‌شده‌ترین چهره‌های تصوّف و شاعر ایرانی بود که به واسطه دوبیتی‌های خود به شهرت رسید، وی این دوبیتی‌ها را با لهجه لری و با مضمون خداوند، طبیعت و انسان سروده است.

بعد از ورود اسلام به ایران و از دوران سامانیان که آغاز جدی شعر فارسی به شمار می رود تا روزگار غزنوی و سلجوقی، شعر فارسی به رشد و بالندگی درخورتوجهی نایل آمد به ویژه سده پنجم قمری که برهه‌ای درخشان و پربار از وجود شاعران نامداری مانند باباطاهر بود. شاعران این عهد در سرودن هر نوع شعری توانا بودند و میراث و آثار گرانبهایی از خود به یادگار نهاده اند. دراین میان باباطاهر دارای مقامی ویژه بوده به گونه ای که نامش در میان نوابغ آن عصر ثبت شده است.

زندگینامه

باباطاهر معروف به باباطاهر عریان شاعر معاصر دوران طغرل شاه سلجوقی محسوب می شد در خصوص چرایی این لقب‌ها در اسناد اینگونه آمده است: بابا لقبی بوده که در گذشته به پیران وارسته می‌داده‌اند و عریان به دلیل صراحت و بریدن وی از تعلقات دنیوی بوده است. درباره تاریخ تولد وی و بسیاری از زوایای زندگیش اطلاعات زیادی در دست نیست اما گفته می‌شود که وی در روستای ایرانه ملایر زندگی خود را به گمنامی سپری ‌کرد و در همان شهر وفات یافت. آن چیزی که باعث محبوبیت وی در آن زمان شد، پاکی درون، خودسازی و بی‌علاقگی به دنیا بود که این خصلت ها باعث تعجب مردم می شد و به همین دلیل نام او بر زبان ها افتاد. (۱)

بنا به نوشته مرتضی راوندی در راحةالصدور، باباطاهر در ۴۴۷ قمری با طغرل سلجوقی دیدار کرده و مورد احترام وی نیز قرار گرفته‌است. گویند که در هنگام ورود طغرل‌شاه سلجوقی به همدان، باباطاهر در قید حیات بوده و دیداری میان وی و امیر سلجوقی روی داده است. این دیدار تأثیر شگرفی بر طغرل برجای می‌گذارد که شرح آن چنین آمده است: «شنیدم که چون سلطان طغرل‌بیگ به همدان آمد، از اولیا سه پیر بودند: باباطاهر، باباجعفر و شیخ همشا که در کوهکی بر همدان که آن را خضر خوانند، ایستاده بودند. نظر سلطان بر ایشان آمد. کوکبه لشکر بداشت و پیاده شد و با وزیر ابونصرالکندری پیش ایشان آمد. باباطاهر پاره‌ای شیفته گونه بود. او را گفت: با خلق خدا چه خواهی کرد؟ سلطان گفت: آنچه تو فرمایی، بابا گفت: آن کن که خدا می فرماید: ان الله یأمر بالعدل والاحسان. سلطان بگریست و گفت: چنین کنم. بابا دستش بگرفت و گفت: پذیرفتی؟ سلطان گفت آری.»(۲)

 

 مقبره قدیمی باباطاهر

باباطاهر در یکی از دوبیتی‌های مشهور خود، سال تولدش را به حروف ابجد گنجانیده که پس از محاسبه این تاریخ به ۳۲۶ قمری بازمی گردد. اگرچه اطلاعات زیادی از وی در دست نیست اما با کاویدن و جستجو در رباعیات او می توان برخی از اطلاعات را در خصوص زندگی شخصی او دریافت. برای نمونه وی در این رباعی آورده است: "نصیحت بشنو از پور فریدون که شعله از تنور سرد نایو" که می‌توان گفت وی در این شعر نام پدر خود را فریدون ذکر کرده است یا اینکه بابا طاهر فرزندی به نام فریدون داشته که در زمان حیات او فوت شده است.

مضمون و محتوی دوبیتی‌ها

امروزه همه باباطاهر را به خاطر دوبیتی‌های شیرین و دلربایش می‌شناسند. این دوبیتی ها به لهجه لری سروده شده است؛ به همین دلیل به آن فهلویات (پهلویات) گفته می شود. از آنجایی که باباطاهر عاشق خداوند، طبیعت و انسان بوده، بیشتر مضمون شعرهایش در این بستر سروده است. بنابراین وی بارها از کوهستان‌ها، دشت‌ها و رودخانه‌های زیبای ایران‌زمین، رفتار و اخلاق خوب و ستایش خداوند سخن می گوید. (۳) در بیشتر شعرهای وی پند و اندرز به آیندگان دیده می‌شود، شاید همین عامل باعث شده که بعد از صدها سال هنوز این شعرها مورد توجه عموم قرار گیرند در ادامه به یکی از اشعار وی که شامل پند و اندرز است، اشاره می‌کنیم:

مکن کاری که بر پا سنگت آید

جهان با این فراخی تنگت آید

و فردا نامه‌خوانان نامه خوانند

تو را زنامه خواندن ننگت آید

اگر دستم رسد بر چرخ گردون

از حق پرسم که این چونست و آن چون

یکی را داده صد ناز و نعمت

یکی را داده قرص جو آلوده در خون

***

شب تاریک و سنگستان و مو مست

قدح از دست مو افتاد و نشکست

نگهدارنده‌ اش نیکو نگهداشت

و گرنه صد قدح نفتاده بشکست

بنابراین با خواندن  اشعار وی متوجه می شویم که او با گویشی بسیار روان،  ساده و بی پیرایه خود نیکوکاری، خیر خواهی،  احسان و ترک ظلم و ستم به خلق را به خوبی بیان می کند، او عشق،  ایمان و دلباختگی خود به مذهب شیعه و توسل به ائمه اطهار(ع) و تضرع به درگاه خدا را چنان جذاب بیان می کند که خواننده از خواندن رباعیات خسته نمی شود. همچنین باباطاهر بدون هیچ پیچیدگی یا توسل به اصطلاحات علمی، افکار و اندیشه‌های خود را می سراید و در اشعار خود از درویشی،  قلندری و بی‌سر و سامانی حرف می‌زند و بر فروتنی تاکید می‌کند. علاوه بر دوبیتی از این شاعر نامدار، مجموعه کلمات قصاری نیز به زبان عربی به یادگار مانده است که در آن عقاید عرفانی را در علم،  معرفت و عبادت بیان می کند. همچنین وی ۲ قطعه، چند غزل با گویش لری و کتابی به نام «سرانجام» دارد، این کتاب شامل ۲ بخش عقاید عرفا و صوفی و الفتوحات الربانی فی اشارات الهمدانی است.

یکی از اشعار وی با لهجه لری

خوشا آنون که الله یارشان بی ••• به حمد و قل هو الله کارشان بی

خوشا آنون که دایم در نمازند ••• بهشت جاودان بازارشان بی

بدون شک بیشتر محبوبیت باباطاهر به سبب افکار او و نزدیک بودن گویش و لهجه‌ اش به فارسی صحیح،  روانی کلام،  آهنگ دلنشین الفاظ و سادگی وزن و بحر متحدالشکل آن است. (۴)

 

 

خاموشی

سرانجام این شاعر و عارف محبوب ایرانی در ۸۵ سالگی در همدان دیده از جهان فرو بست و اکنون آرامگاه وی در همدان، کانون پژوهشگران و عاشقان شعر و ادبیات و هنردوستان است. این بنا و مقبره را چندین‌بار بازسازی کرده اند. در سده ششم قمری برجی آجری و هشت ضلعی بود و در دوره ها بعد تغییراتی در این اثر تاریخی مهم به وجود آمد تا اینکه در ۱۳۴۴ خورشیدی با تلاش انجمن آثار ملی و شهرداری وقت همدان بنای جدید بر آن ساخته شد. این بنا در ۲۱ اردیبهشت ۱۳۷۶ خورشیدی به ثبت آثار تاریخی و ملی ایران رسید. به دلیل اهمیت این اثر تاریخی بسیاری از بزرگان و ادیبان ایران زمین مانند ابولفتح اسعد از فقهای سده ششم، میرزا علی نقی کوثر از دانشمندان سده سیزدهم و مفتون همدانی از شعرای سده چهاردهم در کنار این آرامگاه به خاک سپرده شده اند. اگرچه مشهور است که بابا طاهر همدانی است، اما برخی معتقدند که وی اهل لرستان است و اشعار لری او که در بالا اشاره شد گواه این مدعا است به همین دلیل آرامگاهی نیز بنام آرامگاه باباطاهر در خرم‌آباد منسوب به این شاعر است که در اسفند ۱۳۸۴ خورشیدی ثبت ملی شده‌است.

 

 

معرفی کتاب شرح احوال باباطاهر

باباطاهرشرح احوال و نگاهی به آثار؛ نوشته نصرالله پورجوادی است که توانسته بسیاری از زوایای زندگی این عارف بزرگ ایرانی را روشن کند، این کتاب به وسیله انتشارات فرهنگ معاصر در ۱۳۹۴ خورشیدی چاپ شد. پورجوادی این کتاب را با هدف روشن ساختن وجوه عرفانی و فلسفی زندگی و اشعار باباطاهر تألیف کرده است و در ۶ فصل آن می کوشد با اتکاء به منابع تازه یافته شده و نیز بهره بردن از منابع پیشین و با استفاده از رویکرد تاریخ‌نگارانه علمی به غبار روبی از چهره باباطاهر بپردازد. پورجوادی در مقدمه این کتاب و نیز فصل نخست آن با طرح بحث تاریخ نگاری ارشادی به ویژه در حوزه تصوف به ردیابی چهره باباطاهر در منابع تاریخی پرداخته و در فصل اول با مروری بر گزارش های تاریخی گوناگون، چهره افسانه‌ای باباطاهر را پیش روی خواننده کتاب قرار می دهد. در فصل دوم به رابطه طاهر و عین القضات همدانی می پردازد. نویسنده در این کتاب به بیشتر وجوه مهم زندگی بابا طاهر پرداخته است؛ دیدارش با ابن سینا، شغل گچ‌کاری او، ویژگی های ادبی آثارش به عنوان نویسنده و شاعر و مهمتر از همه بررسی باباطاهر به عنوان یک عارف و پرداختن به کتاب او در علم تصوف و همچنین تحقیق در خصوص اشعارش و بررسی احتمال شاعری اش و اشعار منسوب به او و... سخن گفته است. (۵)

منابع

۱- تاریخ عرفان و عارفان ایرانی، حقیقت، عبدالرفیع؛ تهران، کومش، ۱۳۷۵، چاپ دوم، ص۳۹۳.

۲- تاریخ ادبیات ایران، بروان، ادوارد؛ ترجمه‌ فتح‌الله مجتبائی، تهران، سازمان کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۲، ص۳۹۳.

۳-مقاله بابای شاعر، مجموعه مقالات باباطاهرنامه، یاسمی، رشید؛ گردآورنده پرویز اذکائی، تهران، توس، ۱۳۷۵، ص ۴۵.

۴- شرح احوال و آثار و دوبیتی‌های باباطاهر عریان، مقصود، جواد؛ تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۷۶، چاپ سوم، ص۴۱.

۵- برای اطلاع بیشتر ر. ک باباطاهرشرح احوال و نگاهی به آثار؛ نوشته نصرالله پورجوادی، انتشارات فرهنگ معاصر، ۱۳۹۴، مقدمه کتاب

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه