معلّم نسل‌ها-نیم قرن پس از «بدیع‌الزمان فروزانفر» و نکته‌ای درباب او

معلّم نسل‌ها-نیم قرن پس از «بدیع‌الزمان فروزانفر» و نکته‌ای درباب او

حمیدرضا محمدی
امروز پنجاهمین سال وداع با محمدحسین بُشرویه‌ای است. همان که به نام بدیع‌الزمان فروزانفر می‌شناسندش.

همو که «زندگانی مولانا جلال‌الدین محمد، مشهور به مولوی» و «سخن و سخنوران» و «شرح احوال و نقد و تحلیل آثار شیخ فریدالدین محمد عطار نیشابوری» و «شرح مثنوی معنوی» و «مآخذ قصص و تمثیلات مثنوی معنوی» و «مباحثی از تاریخ ادبیات ایران» را تالیف و «معارف بهاولد» و «فیه مافیه» و «کلیات شمس» و «مناقب اوحدالدین حامد بن ابی‌الفخر کرمانی» را تصحیح کرده است.

نشسته، از راست: ناشناس، احمد بهمنیار، علی‌اکبر سیاسی، ملک‌الشعرا بهار، بدیع‌الزمان فروزانفر، ناشناس، ناشناش

همو که محمدرضا شفیعی کدکنی درباره‌اش گفته «او در روشنای هوش سرشار خویش، در حوزه تحقیقات توانست به آفاقی دست یابد که دیگران یکسره از آن محروم بوده‌اند. به همین دلیل تحقیقات فروزانفر در زبان فارسی، هیچ‌گاه کهنه نخواهد شد.» و به قول ایرج افشار «در چهره جذاب و تبسم و چشمان ژرفِ گیرا و گویایش، نور دانایی، لطافت فکر، ذوق سرشار و ذهن کنجکاو متجلی بود.» یا طبق گفته عبدالحسین زرین‌کوب «حوزه کنجکاوی‌اش وسیع و عرصه استعدادش تقریبا نامحدود بود.» و حسین خطیبی «حافظه شگفتی‌انگیز و اعجاب‌آور او زبانزد همه‌کس بود.» را شرح داده است. و محمدامین ریاحی معتقد بود «تا مطلب تازه‌ای نداشت، قلم روی کاغذ نمی‌نهاد. نتیجه این که همه آنچه از او مانده، عالی و ممتاز است و کار متوسطی در میان آن‌ها نمی‌توان یافت.» و احمد مهدوی دامغانی بر آن بود که «نکته‌سنجی و بدیهه‌گویی و حاضرجوابی فروزانفر که زاییده طبع ظریف و ذوق لطیف و نتیجه شصت سال کتاب خواندن و دود چراغ خوردنش بود، او را «دایره‌المعارفی» از کلیه معارف اسلامی می‌نمایاند.»

اما آنچه این علامه را بی‌جایگزین می‌کند، افزون بر آنچه درباره‌اش رفت، دایره عجیب و غریب شاگردانش است  که او را در میان هم‌طرازانش متمایز می‌سازد.

مهدی محقق و بدیع‌الزمان فروزانفر

به این اسم‌ها نگاهی بیندازید بد تا دریابید او چه دُرهایی یافته و تربیت کرده است؛ سیمین دانشور، محمدعلی اسلامی ندوشن، منوچهر مرتضوی، منوچهر ستوده، حسین بحرالعلومی، سیدمحمد دبیرسیاقی، ایرج افشار، عبدالحسین زرین‌کوب، سیدجعفر شهیدی، محمدرضا شفیعی کدکنی، علی‌محمد حق‌شناس، حسین خطیبی، سیدحسن سادات ناصری، امیرحسین یزدگردی، ضیاءالدین سجادی، مظاهر مصفا، ذبیح‌الله صفا، حسین بهزادی اندوهجردی، محمد معین، اسماعیل حاکمی والا، مهدی حمیدی شیرازی، پرویز ناتل خانلری، احمدعلی رجایی بخارایی، جلال متینی، حسین میرفخرایی، احمدمهدوی دامغانی، محمدجعفر محجوب، غلامحسین یوسفی، محمد استعلامی، فتح‌الله مجتبایی، محمدامین ریاحی، توفیق سبحانی و حسن انوری یاد کرد.

نمونه‌ای از دستخط بدیع‌الزمان فروزانفر

آنان هریک به سببی در محضرش و مکتبش شاگردی کرده‌اند و بی‌واسطه و باواسطه بهره‌یابش شدند و خود صاحب ِ جهانی از فضل شدند.

او فارغ از مناصب اداری و مشاغل دانشگاهی، اگرچه خود را از روستایی در تربت حیدریه تا قلب پایتخت رساند و به اعلادرجه احترام و احتشام رسید و در مراتب و مدارج دانش کسی یارای مقابله با او را نداشت، اما او خود را دمِ آخر در شصت‌وهفت سالگی، یک «معلم» می‌دانست. معلمی با آن همه شاگرد و آن درجه از مقبولیت و محبوبیت، که هنوز، کسانی‌شان که هستند، جز به نیکی از معلم‌شان یاد نمی‌کنند.

ملکگ‌الشعرا بهار و بدیع‌الزمان فروزانفر   

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه