کتاب نامه ای برای هیچ کس

کتاب نامه ای برای هیچ کس

نامه‌ای برای هیچ‌کس مجموعه‌ای است به هم پیوسته از کلماتی که میدانی را فراهم آورده برای تقابل دو جبهه‌ی مخالف در مفهوم اعتقاد. در این متن ترادفی بین «هیچ» و «همه» برقرار شده طوری که مقصدش در عین هیچ‌کجایی همه‌جایی است! به بیانی مخاطبش شخص یا ایده‌ی خاصّی نیست بلکه همگان را با خود بیگانه می‌پندارد و این بیگانگی را که ناشی از «زبان» است در خود زبان آشنا می‌گرداند.

مؤلّف در این متن کوچک «تردید» را به عنوان یک بیماری کشف می‌کند و سر به سر در جستجوی یقین است تا موضع خویش را استوار بیابد و از این حیث یقین را در حیاتی تجربی «شجاعت بیان و آشکارگی خویشتن» تعریف می‌کند. او درون زبان معشوقه‌ی خویش را از لابه‌لای کلمات به چهره تماشا می‌کند و تنها راه نجات زبان را در «شعر» و به جهان خیال می‌یابد که نجات خویشتن است. به بیان مؤلّف «چنته‌ی تعجّب در فراسوی تمام مرزهاست و خصوصیّتی به مثابه‌ی بی‌نهایت در آن خفته است.

او را تنها به فراخی می‌توان یافت که عرصه‌ی ثبوت عشق است و این طنزی تلخ را می‌نویسد که هیچ گاه بدان نخواهم خندید. عشق را تا بدان هنگام که نفی کنیم مقدّس خواهد بود. آری! نباید خندید. نه! دیوانه می‌خندد. دیوانه جهانش به نقص فوران می‌کند و به ضعف مظلوم می‌گردد زیرا معیار زیبایی نه در خیالِ مطلق بلکه به مطلقِ خیالِ آدمیانی است که بر مسند قدرت‌اند. من دیوانگی را ناشی از امری به کثافتِ سیاسی می‌بینم که عدّه‌ای را پیروز و قلّتی را مضحک می‌گرداند. جالب بدین جاست که آن دیوانه برای من نیز غیر قابل تحمل است شاید بدین خاطر که دیوانه‌ای هستم که الگوی عاقلان را پذیرفته و از شرایط قبلی خود بیزار است یا اینکه از خاطرات خود فراری.»

همینک تکّه‌ای از متن:

«... بیان استعاری اشاره به حاقّ پدیده است. به تعبیری استعاره ابزاری برای ترغیب پدیده به خود‌نمایی است. استعاره نه فعلی پنهان برای آشنایی بهتر با پدیده بلکه سراسر کنشی است برای آشگارگی ژرفای آن. پس بیان نمادین باز جویی از پدیده است و تفتیش عناصر درون آن، که حدودش را به منطقه‌ی آدمی هر چه بیشتر تعیین می‌کند. صفحه‌ی سفید تخت بیانی است استعاری از برخورد دو بدن و نور ملایم آباژور از وحدت آن دو در عشق سخن می‌گوید...»

و دیگر اینکه:

«... شعر جبر مکتوبی است درونی و ماندگار که دنیای موانع و دیوارها را نمایان می‌کند و تو را با صیرورت مفهوم هم مسیر. شعر برای شاعر درنوردیدن و تخریب دیوارهاست اما برای تو دیوارها را کنار هم قرار‌می‌دهد تا تصوّر منعکس در خیال تو هر چه بیشتر نمایان و حدودش متعیّن شود برای اندکی حس یافتِ یقین. ...»

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه