کتاب در حسرت فرشته به قلم زهره زندیه، داستانی اجتماعی و جذاب و متعهد به ارزش‌‌‌های انسانی به شمار می‌رود که شما را با خود و احساسات بی‌آلایشتان آشتی می‌دهد. این کتاب روایتگر دردها و مشکلات بسیاری از افراد جامعه است که لحظات غیر قابل وصفی را برای شما رقم می‌زند.

در بخشی از کتاب در حسرت فرشته می‌خوانیم:

19-18 ساله بودم، تا این سن جز آسایش وخوشی و یک پدر و مادر مهربان چیز دیگه‌ای ندیده بودم، غافل از اینکه دست روزگار چه نقشه‌هایی برایم چیده. سرخوش روزگار بودم و سرگرم درس، پدرم کارخانه دار بود، یک آدم باخدا که همه کار و بارش روی حساب وکتاب بود، خیلی‌ها از غبل پدرم به جایی رسیده بودند وبرای خودشان کسی شده بودند. هر جا مشکلی بود پدرم نفر اول برای حل مشکلات بود... تا اینکه چرخ زمانه و دست رقیب روی دست پدرم زد، جنس‌های تقلبی و بی‌کیفیت نصف قیمت کارخانه پدرم وارد بازار شد، رقیب کمر پدرم را شکست، اجناس تلنبار شده در انبار، نبود مشتری، حقوق عقب افتاده کارگرها، چک‌های برگشتی، نوبت به نوبت می‌رسید. تا جایی که توانست مقاومت کرد اما زور رقیب بیشتر ازاین حرف‌ها بود و پدرم ورشکست شد، دوستان پدرم که همه صدقه سری محبت‌های بی‌دریغش به نان ونوایی رسیده بودند یک دفعه آب شدند وتوی زمین رفتند. پدرم هرچیزی را که می‌شد فروخت از کارخانه، طلا، خانه و... .

هر چیزی که داشتیم و نداشتیم تا بلکه بتواند کمی از چک‌ها را پاس کند. یکی از دوستان صمیمی پدرم که سال‌ها باهم شراکت داشتند مابقی چک‌هایی که دست طلبکاران بود را خرید و حالا تنها طلبکار پدرم شد یک نفر، چقدر برایش دعا کردم که توانست کمکی به ما بکند تا پدر بیچاره‌ام کمتر غصه بخورد.