کتاب فضاهای شفابخش

کتاب فضاهای شفابخش


کتاب فضاهای شفابخش نوشته استر اشترنبرگ، ما را غرق در کشفیاتی می‌کند که چگونگی ارتباط بین حواس، احساسات و سیستم ایمنی را فاش کنیم، این کتاب هم برای اداره‌ کنندگان کشوری و شهری مفید است و هم برای معماران شهرسازی، بیمارستان‌ها و متخصصین کاربرد درمانی دارد.

آیا جهان ما را بیمار می‌کند؟ اگر آنچه در اطراف ما که گیج کننده و ناهنجار به نظر می‌رسد (مثل رنگ‌ها و صداهایی که سبب غلیان احساسات می‌شوند) بتوانند شیمی سلامت ذهن را خدشه‌دار کنند، آیا ممکن است که همین محیط، قدرت «شفابخشی» داشته باشد؟ این سوالی است که دکتر استر اشترنبرگ (Esther M Sternberg) در کتاب فضاهای شفابخش ایجاد می‌کند و نگاهی تحسین برانگیز به «ذهن و تن» و «دریافت و فضا» می‌افکند.

چگونه یک منظره دلپذیر می‌تواند سبب سرعت بهبودی شود؟ نویسنده این نظریه را در مکان‌ها و وضعیت‌های مختلف پیگیری می‌کند و بیان می‌کند که چگونه یک معماری شگفت‌انگیز، یک هزارتو، یک باغ، یا یک مکان زیارتی، می‌توانند تنش ایجاد کنند، یا آرامش به وجود بیاروند.

اگر حواس ما را به «مکانی شفابخش» ببرد، پس جای شگفتی نیست اگر «مکان» ماد در «طبیعت» اهمیت زیادی داشته باشد. سلامت محیط شدیدا به سلامت فرد وابسته است. آنچه در این کتاب بیان می‌شود، نه تنها جهت ساخت بیمارستان‌ها، جوامع و حومه شهرهای مفید است، بلکه برای سلامت و شفای فردی نیز ضروری است.

دکتر استر اشترنبرگ پزشک علوم اعصاب و محقق است. مهم‌ترین عملکرد علمی‌اش پیدا کردن رابطه‌ای بین سیستم ایمنی و مغز است. کتاب فضا‌های شفابخش کاوشی است در جهان مادی و گاه معنوی. ارتباط جسم و روان را می‌پاید و برای این رصد کردن، ابتدا جسم و بخصوص پنج حس ظاهری را بررسی می‌کند و ارتباط آن‌ را با جهان اطراف می‌شکافد.

کتاب فضاهای شفابخش (Healing spaces) بر پایه تحقیقاتی نوشته شده است که چند دهه پیش نشان دادند بیماران بستری، اگر منظره‌ای از طبیعت را داشته باشند، سریع‌تر بهبود می‌یابند.

در بخشی از کتاب فضاهای شفابخش می‌خوانید:

«جوناس سالک» ایمونولوژیست و ویرولوژیست سبب شد که کارشناسان حاضر در نشست «وودز هول» دستاوردهای الهامی او را درباره‌ی طبیعت یک «مکان» درک کنند. در 1950، در حالی که «سالک» روی واکسن فلج اطفال در آزمایشگاه زیرزمینی «پیتسبورگ» کار می‌کرد، به بن‌ بست رسید و دچار سرخوردگی شد، تصمیم گرفت مرخصی مطالعاتی بگیرد و به یک شهر ایتالیایی به اسم «آسیسی» برود. حضور در فضای زیبا و روشن آن‌ جا سبب الهام او شد تا بتواند مسئله را حل کند. به سرعت به آزمایشگاه برگشت و واکسن خود را تولید کرد که جان میلیون‌ها نفر را در سراسر جهان نجات داد. «سالک» هرگز جایزه‌ی نوبل نگرفت، حتی جایزه‌ی افتخاری آکادمی ملی هم به او تعلق نگرفت، ولی هدیه‌ای از طرف مشاور عالی شهر سن دیگو دریافت کرد مبلغی به اندازه‌ی کافی که بتواند مرکز تحقیقات خود را احداث کند. «سالک» بیان کرد که با توجه به روح شهر «آسیسی» مؤسسه‌اش را باید در جایی بنا کند که پر از نور باشد و توسط مناظر زیبا محاصره شود. جایی که بتواند منبع الهام برای محققین شود، همان‌طور که «آسیسی» برای او شد. او شهر «ایولا» نزدیک «سن دیگو» را در جنب کالیفرنیا انتخاب کرد و با آرشیتکتی به نام «لوئیس کان» ساختمانی را ساخت که از نظر بسیاری از معماران، بزرگ‌ترین دستاورد معماری قرن بیستم به شمار می‌رود.

فهرست مطالب
مقدمه‌ی مترجم
فصل اول: «فضاهای شفابخش»
فصل دوم: «دیدن و شفا یافتن»
فصل سوم: «صدا و سکوت»
فصل چهارم: «پشم پنبه» و ابرهای «کُندُرِ هندی»
فصل پنجم: «ماز و لابیرنت» «هزارتو» و «هزاردالان»
فصل ششم: «راه خود را پیدا کنید»
فصل هفتم:... و گم کردن آن
فصل هشتم: «افکار و عبادات شفابخش»
فصل نهم: هورمون‌های «امید و شفا»
فصل دهم: «بیمارستان و بهبود بیماران»
فصل یازدهم: «سلامت شهرها، سلامت جهان»
فصل دوازدهم: باغ‌های «شفابخش» و «مکان»‌های آرام‌بخش من
پی‌نوشت

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه