نسبت جمهوریت و اسلامیت در اندیشه شهید مطهری

نسبت جمهوریت و اسلامیت در اندیشه شهید مطهری

در نگاه شهید مطهری، نظام جمهوری اسلامی نظامی کاملا دموکراتیک و مبتنی بر دموکراسی است که به دلیل مسلمان بودن مردم ایران، وصف اسلامی پیدا کرده است.

امام خمینی (ره) به عنوان رهبر انقلاب اسلامی و بنیان گذار نظام جمهوری اسلامی ایران، برای نخستین بار در تاریخ بیستم مهرماه ۱۳۵۷ از نظامی با نام «جمهوری اسلامی» سخن گفته و در روزهای بعد در تبیین آن بیان داشتند: اما جمهوری، به همان معنایی است که همه جا جمهوری است. لکن این جمهوری بر یک قانون اساسی متکی است که قانون اسلام است. اینکه ما جمهوری اسلامی می‌‏گوییم برای این است که هم شرایط منتخب و هم احکامی که در ایران جاری می‏‌شود این‌ها بر اسلام متکی است، لکن انتخاب با ملت است و طرز جمهوری هم همان جمهوری است که همه جا هست.

طبیعی بود که در تلاطم حوادث انقلاب و جو احساسی پیروزی ملت، شناخت دقیقی از این نظام در میان عامه مردم وجود نداشته باشد. لذا برخی چهره های شاخص انقلاب اسلامی در صدد تبیین و توضیح نظام جمهوری اسلامی و بیان شاخصه‌های آن برآمده‌اند که در راس آنان استاد شهید مرتضی مطهری به عنوان ایدئولوگ انقلاب اسلامی وظیفه اصلی را بر عهده داشت. در مطلب پیش‌رو نظر شهید مطهری عمدتا مبتنی بر کتاب آینده انقلاب اسلامی در زمینه نظام جمهوری اسلامی تبیین شده است.

مفهوم جمهوری اسلامی در نگاه استاد مطهری

شهید مطهری، در روشن‌سازی مفهوم دقیق جمهوری اسلامی می‌گوید:جمهوری اسلامی از دو کلمه مرکب شده است، کلمه جمهوری و کلمه اسلامی. کلمه جمهوری، شکل حکومت پیشنهاد شده را مشخص می‌کند و کلمه اسلامی محتوای آن‌را. می‌دانیم که حکومت‌های دنیا چه در گذشته چه درحال حاضر، شکل‌های مختلفی داشته‌اند. یکی از این حکومت‌ها حکومت عامه مردم است، یعنی حکومتی که در آن حق انتخاب با همه مردم است، قطع نظر از این که مرد یا زن، سفید یا سیاه، دارای این عقیده یا آن عقیده باشند. در اینجا فقط شرط بلوغ سنی و رشد عقلی معتبر است، و نه چیز دیگر.

مطهری ادامه می‌دهد: بعلاوه این حکومت، حکومتی موقت است. یعنی هر چند سال یک‌بار باید تجدید شود. یعنی اگر مردم بخواهند می‌توانند حاکم را برای بار دوم یا احیانا سوم و چهارم تا آن‌جا که قانون اساسی آن‌ها اجازه می‌دهد، انتخاب کنند و در صورت عدم تمایل، شخص دیگری را که از او بهتر می‌دانند، انتخاب کنند. و اما کلمه اسلامی همانطور که گفتم محتوای این حکومت را بیان می‌کند. یعنی پیشنهاد می‌کند که این حکومت با اصول و مقررات اسلامی اداره شود، و در مدار اصول اسلامی حرکت کند. چون می‌دانیم که اسلام بعنوان یک دین در عین حال یک مکتب و یک ایدئولوژی است، طرحی برای زندگی بشر در همه ابعاد و شئون آن.

شهید مطهری در جمع‌بندی این مبحث خود می‌نویسد: به این ترتیب جمهوری اسلامی یعنی حکومتی که شکل آن، انتخاب رئیس حکومت ازسوی عامه مردم برای مدت موقت، و محتوای آن هم اسلامی است. بنابراین اسلامی بودن این جمهوری به هی‌چوجه با حاکمیت ملی، و یا بطور کلی با دموکراسی منافات ندارد و هیچگاه اصول دموکراسی ایجاب نمی‌کند که بر یک جامعه ایدئولوژی و مکتبی حاکم نباشد.

معنای جمهوریت

در جمهوریت هر نظام آنچه که رکن اساسی محسوب می‌شود، آزادی در عرصه‌های مختلف به ویژه آزادی در اندیشه و اعتقاد است که زیرساخت جمهوریت محسوب می‌شود و بدون آن شکل‌گیری یک جمهوری غیرممکن خواهد بود. استاد مطهری در این باره می‌نویسد:هر مکتبی که به ایدئولوژی خود ایمان و اعتقاد و اعتماد داشته باشد، ناچار باید طرفدار آزادی اندیشه و آزادی تفکر باشد. و به عکس هر مکتبی که ایمان و اعتمادی به خود ندارد جلوی آزادی اندیشه و آزادی تفکر را می‌گیرد. این‌گونه مکاتب ناچارند مردم را در یک محدوده خاص فکری نگه دارند و از رشد افکارشان جلوگیری کنند. این همان وضعی است که ما امروز در کشورهای کمونیستی می‌بینیم. در این کشورها، به دلیل وحشتی که از آسیب پذیر بودن ایدئولوژی رسمی وجود دارد، حتی رادیوها طوری ساخته می‌شود که مردم نتوانند صدای کشورهای دیگر را بشنوند و در نتیجه یک بعدی و قالبی، آنچنان که زمامداران می‌خواهند، بار بیایند. من اعلام می‌کنم که در رژیم جمهوری اسلامی هیچ محدودیتی برای افکار وجود ندارد.

معنای اسلامیت

اسلامیت‌ نظام نیز در واقع به قوانینی است که در تمام گستره زندگی مردم جریان پیدا می‌کند و دنیای آنان را خدایی می‌سازد. اما در ذهن استاد شهید مطهری ولایت فقیه به عنوان مظهر اسلامیت نظام قبل از آن که به عنوان یک حکمران باشد یک ایدئولوک، رهبر و پیشوا است که با نظارت عالیه خود مسیر نظام را از انحراف به دور می‌دارد، آن هم به انتخاب مردم. ایشان می‌فرماید: ولایت فقیه به این معنی نیست که فقیه خود در راس دولت قرار بگیرد و عملاً حکومت کند. نقش فقیه در یک کشور اسلامی، یعنی کشوری که در آن مردم، اسلام را بعنوان یک ایدئولوژی پذیرفته و به آن ملتزم و متعهد هستند، نقش یک ایدئولوک است نه نقش یک حاکم. وظیفه ایدئولوک این است که برای اجرای درست و صحیح ایدئولوژی نظارت داشته باشد، او صلاحیت مجری قانون و کسی را که می‌خواهد رئیس دولت بشود و کارها را در کادر ایدئولوژی اسلام به انجام برساند، مورد نظارت و بازرسی قرار می‌دهد.

وی در ادامه می نویسد: ولایت فقیه، یک ولایت ایدئولوژی است و اساسا فقیه را خود مردم انتخاب می‌کنند و این امر عین دموکراسی است. اگر انتخاب فقیه انتصابی بود و هر فقیهی فقیه بعد از خود را تعیین می‌کرد جا داشت که بگوییم این امر، خلاف دموکراسی است. اما مرجع را به عنوان کسی که در این مکتب صاحب نظراست خود مردم انتخاب می‌کنند.

شهید مطهری درباره تعبیر «جمهوری اسلامی» معتقد بودند که کلمه «اسلامی» محتوای این حکومت را تعیین می‌کند و بین شکل و محتوا نمی‌تواند تناقضی وجود داشته باشد. حاکم به وسیله مردم به طور موقت تعیین می شود و حکومت بر اساس احکام و مقررات اسلامی است. چون اکثر قریب به اتفاق مردم ما مسلمان هستند این عین دموکراسی است. نظام جمهوری اسلامی از منظر شهید مطهری نظامی دموکراتیک است که در آن رای و نظر مردم اعمال می‌شود و اسلامیت به معنای نفی رای مردم نیست.

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه