کتاب کافه وصال (مدیریت نامتعارف بر پدیده‌های متعارف)

کتاب کافه وصال (مدیریت نامتعارف بر پدیده‌های متعارف)

 

کافه وصال (مدیریت نامتعارف بر پدیده‌های متعارف): افراد کمی بیشترین ارزش را ایجاد می‌کنند! در شرکت‏ های بحران ‏زده، افرادی که بتوانند کاری ثمربخش انجام دهند، انگشت‏ شمارند. این کتاب دارای نثری داستان گونه ی باشد و نتیجه مدیریت نامتعارف در شرکتی ورشکسته است که از بحران خارج شد.

شاید بارها از خودتان پرسیده باشید چرا تعداد شرکت‏ هایی که به سودهای کلان می ‏رسند و در صادرات و توسعه بازارهای خارجی موفق هستند، شرکت‏ هایی که در رقابت‏ های قیمتی همواره پیروزند و نظم و انضباط مالی ستون فقرات همه برنامه‏ هایشان است، در محیط کسب‏ و کار ما بسیار کم هستند؟

اگر پاسختان این است که آنها نسبت به دیگران خوش‏‏ شانس‏ ترند یا روزگار بر وفق مرادشان بوده یا با زد و بند با نهادهای قوی ‏تر به جایی رسیده ‏اند، به شما پیشنهاد می‏کنم همین امروز در یک کلاس آموزش شنا نام‏ نویسی کنید و شنای قزل‏ آلایی را بیاموزید. اجازه بدهید قزل‏ آلا قورتتان بدهد، در پوست او بروید و با قدرت شنا کنید. این پیشنهاد، نتیجه ‏بیش از1000 روز مدیریت نامتعارف من است.

این کتاب را زمانی می‏نویسم که دیگر در شرکتی که درباره ‏اش خواهم گفت، مسئولیتی ندارم. این روزها به ‏دلیل نوع مسئولیت جدیدم، به جای مدیریت یک شرکت، رفتار کاری چندین شرکت‏ زیرمجموعه را رصد می ‏کنم و به تجربه دریافته ‏ام اغلب شرکت‏ ها، گرفتار «پدیده ‏هایی متعارف» هستند. روالی که شبیه نفس کشیدن در فضایی آلوده، اگرچه تبدیل به عادت شده اما عامل تنگی نفس و مسمومیت است. طی چند سال مدیریتم، رفته‏ رفته دانستم حتی اغلب مدیران خوش‏ فکر و پر انرژی هم در همان ابتدای کار آن قدر درگیر پدیده ‏های متداول و لابی‏ های بازار می ‏شوند که مهم‏ترین هدفشان را که تولید و فروش باکیفیت است، از خاطر می‏ برند. بی ‏شک آنها خواهان بهبود اوضاع هستند و هر کاری از دستشان بربیاید انجام می ‏دهند و اتفاقاً دخالت جدی در ریز و درشت امور دارند. اما دخالتشان منجر به بهتر شدن اوضاع نمی ‏شود. به راستی چرا؟

در نوشتار پیش رو تلاش کردم در غالبی گاه داستانی و گاه کلاسیک، تجارب شخصی‏ ام را که نتیجه مدیریتی نامتعارف در برخورد با پدیده‏ های به غلط متعارف ‏شده در یکی از بنگاه ‏های بزرگ اقتصادی است، بیان کنم تا شاید پاسخی به این پرسش مدیران باشد و امید و آرزو دارم طرح چنین پرسشی و پیگیری برای پاسخ آن قدمی هر چند کوچک در راه بهبود رفتار مدیران کشورم باشد.

فهرست مطالب

مقدمه
فصل اول: کافه وصال
فصل دوم: طفل میان سال
فصل سوم: رئیس جدید
فصل چهارم: قانون مفید
فصل پنجم: انبار پای کار
فصل ششم: بشکه ‏های دست ‏‏دوم
فصل هفتم: جلسات اشتباهی
فصل هشتم: کارگاه رادیو
فصل نهم: مهمان ناخوانده!
فصل دهم: یاقوت
فصل یازدهم: آبکات
فصل دوازدهم: مجمع آخر!

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه