کتاب بررسی و تحلیل مبانی رفتار سازمانی کارمندان دولت

کتاب بررسی و تحلیل مبانی رفتار سازمانی کارمندان دولت


کتاب بررسی و تحلیل مبانی رفتار سازمانی کارمندان دولت نوشتۀ زینب میرجانی، پژوهشی پیرامون تأثیر فرهنگ سازمانی بر عملکرد و رفتار کارمندان دانشگاه‌های دولتی است.

دنیای امروز ما، دوره‌ی سازمان‌ها می‌باشد و گردانندۀ اصلی آن انسان‌ها هستند. آن‌ها به کالبد سازمان‌ها جان می‌بخشند و تحقق هدف‌ها را میسر می‌سازند. بدون انسان سازمان بی‌معنی و مدیریت امری باطل است. از این‌ رو، بررسی رفتار انسان‌ها در سازمان یا مبحث رفتار سازمانی همواره در عرصۀ مدیریت و سازمان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده و اندیشمندان این رشته را به نگارش آثار بی‌شماری ترغیب ساخته است؛ چرا که نیروی انسانی سازمان مهم‌ترین عنصر و بزرگترین ثروت آن محسوب می‌شود. در واقع نیروی انسانی، نیروی محرک سازمان‌ها درجهت رسیدن به اهدافشان قلمداد می‌شود.

امروزه مانند گذشته نیست که مزیت رقابتی یک سازمان تنها در تکنولوژی و ابزارآلات پیشرفته خلاصه شود، بلکه بزرگ‌ترین مزیت یک سازمان در به کارگیری نیروی خلاق و ماهر است. سازمان‌های امروزی در واقع نیازمند افرادی هستند که بتوانند با استفاده از دانش، مهارت و تعهد خود موجبات اثربخشی سازمان را فراهم آورند و به کارگیری آن‌ها نیازمند زبده بودن مدیریت و توانایی او در تشخیص، کنترل و اصلاح رفتار آن‌ها می‌باشد. از طرف دیگر موفقیت و اثربخشی سازمانی به طور قابل توجهی به دانش آن، عوامل سازمانی و استفاده از منابع سازمانی بالقوه و مدیریت بستگی دارد.

به علاوه دانستن الگوهای رفتاری در سازمان و روابط آن‌ها با ابعاد مختلف سازمانی می‌تواند نقش مهمی در مدیریت مسائل سازمان داشته باشد. رفتار در سازمان تنها حاصل عملکرد انتظارات رسمی، نیازهای فردی و اهداف سازمانی نیست بلکه نتیجۀ ارتباطات پویای بین این عناصر می‌باشد. ﻣﻄﺎﻟﻌۀ رﻓﺘﺎر اﻓﺮاد در ﻣﺤﻴﻂﻫﺎی ﻛﺎری از دﻳﺮﺑﺎز ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ اﻧﺪﻳﺸﻤﻨﺪان ﻋﻠﻮم ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺑﻮده اﺳﺖ و ﺑﺎ ﻇﻬﻮر رﺷﺘۀ رﻓﺘﺎر ﺳﺎزﻣﺎنی در اﻳﻦ اﻣﺮ ﺟﺪﻳﺖ ﺑﻴﺸﺘﺮی ﺑﻪ ﻋﻤﻞ آﻣﺪ. به طور کلی رفتار سازمانی با توجه خاصی که به تأثیر عناصر و عوامل مختلف فردی تا سازمانی بر رفتار درون سازمان دارد در بهسازی عملکرد افراد و متعاقباً اثربخشی فردی و سازمانی تأثیر غیر قابل انکاری دارد.

در بخشی از کتاب بررسی و تحلیل مبانی رفتار سازمانی کارمندان دولت می‌خوانیم:

برای استراتژی، رویکردهای متعددی وجود دارد. این رویکردها را می‌توان در طیفی جای داد که یک سوی آن رویکرد‌های کلاسیک و سوی دیگرش را رویکردهای نوین استراتژی تشکیل داده است. رویکردهای کلاسیک استراتژی به تبعیت از چارچوب‌های شکل‌گیری آن، الگوها و متدولوژی‌های طراحی و پیاده‌سازی استراتژی را ارائه داده و تجویزی است، در حالی که رویکردهای نوین، بیش از ابزار و متدولوژی، بر مفاهیم توسعه دهنده نگرش و بصیرت مدیران تأکید دارد و توصیفی است.

بارزترین رویکرد کلاسیک برنامه‌ریزی استراتژیک و شناخته‌ شده‌ترین وجه رویکردهای نوین تفکر استراتژیک است. در برنامه‌ریزی استراتژیک، بر اساس مجموعه‌ای از الگوهای تجویزی و روش‌های گام به گام، استراتژیست در جهت تدوین استراتژی سازمان هدایت می‌شود، در حالی که تفکر استراتژیک با تأکید بر اهمیت شناخت و پاسخگویی درست به نیاز مشتری، استراتژیست را در راستای یادگیری و نوآوری در محیط کسب و کار، جهت و انگیزه می‌دهد. در واقع برنامه‌ریزی و تفکر استراتژیک مکمل یکدیگرند. هنری مینتزبرگ با معرفی ده مکتب برای استراتژی تلاش کرده است تا دسته‌بندی با معنایی را برای این رویکرد ارائه دهد. بر اساس نظریه مینتزبرگ هر یک از این مکتب‌ها در جای خود معتبر بوده و در مقاطع مختلف چرخه عمر سازمان اثربخش خواهند بود.

فهرست مطالب
پیشگفتار
فصل اول: کلیات
فصل دوم: پیشینه علمی این کتاب
منابع و مآخذ

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه