معرفی کارگردان و منتقد مطرح سینمای ایران

ایرج کریمی و روایت سرگشتگی های اجتماعی با کنایه‌هایی طنزآلود

ایرج کریمی و روایت سرگشتگی های اجتماعی با کنایه‌هایی طنزآلود

 ایرج کریمی از کارگردانان و از منتقدان مطرح سینمای ایران به شمار می‌رفت که سهم بسزایی در پیشرفت عرصه نقد سینمایی داشت. داشتن استراتژی بصری یکی از مهمترین مشخصه‌های آثار او است، به‌طوری که تماشاگر در پایان به یک دادگاه و برداشت کلی از دنیای فیلم می رسد.

 ایرج کریمی از کارگردانان و از منتقدان مطرح سینمای ایران به شمار می‌رفت که سهم بسزایی در پیشرفت عرصه نقد سینمایی داشت. داشتن استراتژی بصری یکی از مهمترین مشخصه‌های آثار او است، به‌طوری که تماشاگر در پایان به یک دادگاه و برداشت کلی از دنیای فیلم می رسد.

سینما یعنی خلاقیت، دوربین، نور، صدا و حرکت. سینما یعنی آدم ها و همه وقایعی که دور و بر آنها اتفاق افتاده و خبرساز می شوند. سینما اگر چه هنوز هم هنری جوان به شمار می رود اما بدون شک پررونق ترین و پربارترین تاریخ را پشت سر گذاشته و به نحوی گریزناپذیر در کلیت تاریخ سده بیستم جای گرفته و سپس وارد سده بیست و یکم شده است. در واقع در سینما تحولات جهانی به معنای گسترده تری حضور دارند که البته همواره بر آن فشار اعمال می کنند، تحولاتی که دنیای جنگ ها و انقلاب ها رخدادهای فرهنگی، جامعه شناسی، سبک زندگی و اقتصاد جهانی را در بردارند.

بدون درک سینما نمی توان فیلم های آن را درک کرد. باید فهمید که سینما اصولا به دلیل عامه پسند بودن فوق العاده اش، همواره در معرض خطر افرادی بوده که نمی توانسته آنها را کنترل کند، در حالی که به نوبه خود این قدرت را هم داشته که بر تاریخ تاثیر بگذارد. در میان کارگردانان مطرح که در دنیای سینما همواره خلاقیت و نوآوری را در فیلم هایش پیشه کرده اند، می توان به ایرج کریمی اشاره کرد. او کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس و منتقد سینما و فارغ‌التحصیل رشته مهندسی مکانیک بود اما اشتغال در این رشته را به خاطر علاقه به سینما رها کرد. کریمی چند کتاب سینمایی را نیز ترجمه کرده‌است. او یکی از منتقدان مهم سینمایی ایران بود که در ماهنامه سینمایی فیلم نقدهای بسیاری چاپ کرد. او کارگردانی فیلم های سینمایی همچون باغ های کندلوس، چند تار مو، نسل جادویی و نیمرخ ها را برعهده داشت. مجموعه داستان‎ های کوتاه، چند نمایشنامه و یک رمان درخشان با نام «ملال جدول باز» آثار ادبی او به عنوان نویسنده هستند.

 

زندگی نامه و مسیر فرهنگی

ایرج کریمی چرکندی در ۱۵ خرداد ۱۳۳۲ خورشیدی در تهران چشم به جهان گشود. او تحصیلات خود را در رشته مهندسی مکانیک گذراند. اما علاقه وافر ایرج، او را به طرف دنیای فیلم سازی کشاند و وارد دنیای هنر شد. او یکی از منتقدان مطرح سینمای ایران نیز به شمار می رفت. به طوری که در ماهنامه سینمایی فیلم، نقدهای بسیاری چاپ کرد. پیش از آن‌که منتقد فیلم شود در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به‌عنوان کارشناس سینمایی کار کرد و در این کانون چند فیلم کوتاه نیز ساخت. پس از آن سال ‌ها در مجله فیلم نقد می‌نوشت و سهم بسزایی در پیشرفت عرصه نقد سینمایی داشت، وی همچنین چندین کتاب‌ سینمایی نیز به فارسی ترجمه کرد.

در ۱۳۶۹ خورشیدی فیلمنامه ‌نویسی سفر جادویی ساخته ابوالحسن داوودی و در ۱۳۷۰ فیلمنامه ‌نویسی بهترین بابای دنیا به کارگردانی داریوش فرهنگ را بر عهده گرفت. کریمی در تلویزیون با فیلم بلند «آهنگ پنهان» به عنوان کارگردان در ۱۳۷۰ خورشیدی آغاز به کار کرد. شروع کار سینمایی او فیلم «از کنار هم می‌گذریم» به عنوان کارگردان در ۱۳۷۹ خورشیدی بود. از کنار هم می‌گذریم، نخستین فیلمی است که وی کارگردانی، فیلم نامه نویسی و تهیه کنندگی آن را بر عهده داشته است. چند تار مو را در ۱۳۸۲ بر اساس فیلم نامه‌ای از خودش کارگردانی کرد و فیلم باغ‌های کندلوس را در ۱۳۸۳ خورشیدی با بازی محمدرضا فروتن ساخت. در ۱۳۸۵ «نسل جادویی» را کارگردانی کرد که سال‌ها در انتظار پروانه نمایش به‌سر برد و سرانجام بدون فرصتی برای اکران عمومی، در شبکه نمایش خانگی توزیع شد. پس از این فیلم به مدت چندین سال امکان و فرصت ساخت فیلم جدیدی را پیدا نکرد و تلاش‌ هایش در این راه با بن ‌بست روبرو شد، تا این که در ۱۳۹۳ خورشیدی و پس از هشت سال فیلم «نیمرخ‌ ها» را کارگردانی کرد.

 

کتاب ملال جدول باز

وسعت دانش و چیره‌دستی ایرج کریمی در روایت‌های چندلایه به آفرینش اثری منجر شده که با وجود زبان ساده و روان، مفاهیم جامعه‌شناختی و روان‌شناختی مستتر در آن چنان گسترده و پیچیده‌اند که پرداختن به آنها در قالب مقاله‌ای مفصل ممکن می‌شود. 

رمان «ملال جدول‌باز» روایت سرگشتگی یک نسل است؛ نسل جوان طبقه متوسط در دهه ۶۰ که در پی هجوم تغییرات گسترده و بنیادین پس از انقلاب و جنگ است. سرگشتگی هر یک از شخصیت‌ها در رمان نمودی بیرونی پیدا کرده و هریک از چیزی می‌گریزند؛ بهمن از بیماری همسرش، باربد از وطنش، هما از نازایی و مهران از شغل ملال‌آورش. اما حقیقت داستان این است که آنها از خود فرار می‌کنند؛ از چیزی درون خودشان، از حفره‌ای عمیق، که جای خالی هویت، هدف‌مندی و شأن و منزلت اجتماعی و انسانی است.

انتخاب فصل زمستان، راوی اول‌شخص، محدود شدن کلام به لحن سرد و اندوهگین او که گاه با کنایه‌هایی طنزآلود توام است و همچنین نثر بدون تزیین اما غنی کریمی، خواندن این رمان را به تجربه‌ای کم‌نظیر در میان رمان‌های ایرانی اخیر تبدیل می‌کند.

کریمی بی‌آنکه اشاره‌ای مستقیم به فضای اجتماعی و سیاسی آن زمان بکند، آن را در بطن اثر و در لابه‌لای حرف‌ها، لحن‌ها، مکث‌ها و شوخی‌های گاه‌به‌گاه ساخته و پرداخته است. استفاده نمادین او از جدول کلمات متقاطع، قطار اسباب‌بازی که روی ریلی دایره‌ای آنقدر می‌چرخد تا نیرویش تمام شود و حضور سهندکودکی رها شده از زندان که گویی اسیر زندانی بزرگ‌تر و گریزان از جهان بیرون است - در فرمی یکدست به ژرف ساختن داستان کمک بسیار کرده است. سهند از نسلی تازه‌تر است و از همان کودکی، ناامید و افسرده شده و تنها شیوه ارتباطش با جهان، نشستن پای پنجره‌ای رو به شب است؛ رو به تاریکی مرموزی که معلوم نیست چه ‌چیز را در آن می‌جوید؛ پدر، مادر یا آینده‌اش را.

 

دختر کشتزار خوشه می چیند

داشتن استراتژی بصری یکی از مهمترین مشخصه های آثار ایرج کریمی است. او آگاهانه وجه بصری فیلم هایش را طوری می چیند که تماشاگر در پایان به یک دادگاه و برداشت کلی از دنیای فیلم برسد. چندتار مو بر اساس تاکتیک حرکت از وسعت به طرف محدودیت بنا نهاده شده، به این معنا که سکانس های نیمه اول فیلم بیشتر خارجی و در چشم انداز بیابان و کوه است و آدم ها به تناوب در این سکون و خلوت با هم گفت وگو می کنند اما رفته رفته سکانس های داخلی بیشتر می شود، ضمن اینکه چشم انداز طبیعت جای خود را به مناظر شهری می دهد.

در واقع هر چه جزییات روابط کارکترها روشن تر شده و درون آنها آشکارتر می شود، وجه بصری سکانس ها از گستره طبیعت به محدوده چهارچوب های مصنوع بشری کشیده شده و این درون را به حصار می کشد، گویی آدم ها ویژگی های بکر و طبیعی خود را که جلوه ای بیرونی و ظاهری دارد در اثر هویدا شدن منویات خود به خصوصیاتی درونی و کاسبکارانه و مصنوع بدل می کنند و نیت های مادی شان را به نمایش می گذارند.

چندتار مو از دیدگاهی دیگر هجو و نقد گفتمان است. پدیده تحقق نیافته چندسال گذشته جامعه ما که ادعا و دغدغه برخی سیاستگذاران بوده از این منظر که کریمی منتقد و متفکر نکته بینی است که رسالت انتقاد را در آخرین ساخته اش به درستی اجرا می کند، انتقاد از عملی نشدن شعارهایی که نمود بارز آن را می تواند در عدم تحقق وفاق جناح های سیاسی دید. کاراکترهای چندتار مو را می توان جامعه امروز ما محسوب کرد. جامعه ای که آدم هایش به دلیل نبود فضای گفتمان رو در رو از درک متقابل یکدیگر و پذیرش دیدگاه های هم عاجز هستند. کریمی در واقع این عادت نداشتن را به گفتمانی که در سطح سیاسی کشورمان در حال وقوع است به ریشه های فرهنگی و خانوادگی پیوند می زند و آن را در نهاد خانواده جست و جو می کند.

 

فرجام

سرانجام ایرج کریمی کارگردان مطرح کشورمان پس از سال ها فعالیت در عرصه هنر در ۱۱ شهریور ۱۳۹۴ خورشیدی چشم از جهان فروبست.

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه