زنانِ دغدغه‌مند؛ وجه بارز سینمای دهۀ ۸۰

زنانِ دغدغه‌مند؛ وجه بارز سینمای دهۀ ۸۰

سارا بقایی

در سینمای دهه 80 شاهد هستیم که زنان، در قالب فیلم‌هایی با رویکردهای جدید، نه‌تنها فضایی برای خود در جایگاه بازیگر نقش اول و اصلی دارند بلکه نقش‌هایی مگو یا کمتر گفته‌شده را به تصویر می‌کشند.

مطالعه دهه ۸۰ در سینمای ایران را می‌توان بازتاب شرایط و ماهیت این برهه از تاریخ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دانست.

حرکت به سمت مدرنیته در رفتار، پوشش و سبک‌های زندگی (مثلاً مصادیقی چون: طرز آرایش و پوشش و استفاده از واژگان لاتین در دیالوگ‌ها و حضور در کافی‌شاپ‌ها و رستوران‌ها) را می‌توان مشخصه برجسته سینمای دهه ۸۰ در قیاس با دهه‌های پیش از خود برشمرد.

لزوماً نمی‌توان این موارد را ارزش‌گذاری یا تعبیر به مسائل غیرارزشی کرد و بهتر است آنان را با توجه به شرایط جامعه ایران در دهه ۸۰، شرایط اقتصادی، و خروج از جنگ، بحران و ایده‌های آرمان‌خواهی و بهبود طلبی، مدنظر قرار داد.

زنان قهرمان؛ دغدغه‌مندان امیدوار

یکی از برجسته‌ترین مفاهیم قابل‌ذکر در سینمای دهه۸۰، حضور دوباره زنان روی صحنه به‌عنوان نقش اول و اصلی فیلم با روایت‌های متفاوت و متنوع و نه لزوماً نقش‌های قبلی (همسر یا مادر فداکار) است. در این دهه شاهد هستیم که در قالب فیلم‌هایی با رویکردهای جدید، زنان نه‌تنها فضایی برای خود در جایگاه بازیگر نقش اول اصلی دارند بلکه در این داستان‌ها نقش‌هایی مگو یا کمتر گفته‌شده را به تصویر می‌کشند.

بازی مژده شمسایی در نقش گل‌رخ کمالی در فیلم «سگ‌کشی» (ساخته بهرام بیضایی ۱۳۸۰) را بدون شک می‌توان مثالی برجسته ازاین‌دست برشمرد. این فیلم علاوه بر وجوه برجسته که منتقدان آن را با آثار نامداران سینمای کلاسیک مقایسه کرده‌اند، از منظر نقش زنانه‌ای که در جایگاه نقش اول تابوشکنی می‌کند و در مسیری قدم می‌گذارد که پیش‌ازاین مردانه تلقی شده است، قابل‌ذکر است.

این نقش اول زنانه که پیش‌ازاین یا در سینمای ایران وجود نداشته و یا کمرنگ بوده است، پس از سگ‌کشی در ژانرهای مختلفی تکرار می‌شود چنانچه در فیلم «من ترانه ۱۵ سال» دارم (رسول صدرعاملی: ۱۳۸۱) به اوج می‌رسد و دختری ۱۵ ساله در قالب زنی مستقل به مخاطب معرفی می‌شود که می‌خواهد خانواده‌اش را خودش بسازد؛ سوژه و ابژه‌ای که نه در قبل و نه در بعد از انقلاب بدین شکل سابقه نداشته است.

پس‌ازآن حضور زنان در نقش‌های اول و اصلی را در فیلم‌های پرفروشی چون «چهارشنبه‌سوری» (اصغرفرهادی: ۱۳۸۴)، «میم مثل مادر» (رسول ملاقلی پور:۱۳۸۵)، «آتش‌بس» (تهمینه میلانی:۱۳۸۵)، «دایره‌زنگی» (پریسا بخت آور: ۱۳۸۷) و «درباره الی» (اصغر فرهادی: ۱۳۸۸) مشاهده می‌کنیم. نقش‌های زنان در این فیلم‌ها، همگی دارای بن‌مایه‌هایی از تابوشکنی هستند و در این آثار در قالب‌هایی روان‌شناختی، جامعه‌شناختی و سنت شکنانه به طرح دغدغه‌های خویش می‌پردازند.

می‌توان چنین نتیجه‌گیری کرد که پرورش قهرمان زن داستان در فیلم‌های سینمایی ایرانی پدیده‌ای است که در دهه ۸۰ امکان وجود یافته، قوت می‌یابد و برجسته می‌شود. قهرمانی که عمدتاً به طبقه متوسط تعلق دارد، اگرچه به لحاظ فکری ریشه‌هایشان در سنت‌ها است اما سنتی نیستند و آماده پذیرش عقاید جدید هستند، آرمان‌هایی دارند و از شرایط پیش رو راضی نیستند. اما به‌رغم موانع موجود آرمان‌ها و نارضایتی از شرایط پا پس نمی‌کشند و تلاش می‌کنند تا با توسل به قانون و حتی ضدقانون، گلیم خود را از آب بیرون بکشند. قهرمانانی که عمدتاً زنان نماینده آن‌ها هستند و این امیدواری را در رفتار و گفتار خود دارند.

از سوی دیگر در آثار پرفروش دهه ۸۰ که قهرمانان اصلی آن‌ها مردان هستند فیلم‌های «نان عشق موتور هزار» (ابوالحسن داوودی:۱۳۸۰)، «توکیو بدون توقف» (سعید عالم زاده:۱۳۸۱)، «مکس» (سامان مقدم:۱۳۸۳)، «اخراجی‌ها» (۱ و ۲) (مسعود ده‌نمکی:۱۳۸۵-۸۶)، «توفیق اجباری» (محمدحسین لطیفی:۱۳۸۶)، «چهارچنگولی» (سعید سهیلی:۱۳۸۷)، «دو خواهر» (محمد بانکی:۱۳۸۷) «سلیمان نبی» (شهریار بحرانی:۱۳۸۹) «پوپک و مش ماشاالله» (فرزاد مؤتمن:۱۳۸۷) شاهد قهرمانی منفعل هستیم که لزوماً پابندی به قانون ندارند، بخشی از طبقه مرفه هستند و در حقیقت این دسته دغدغه‎مند نیستند؛ درنتیجه مبارزه و آرمان خواهی خاصی هم پیش روی ندارند.

بر این اساس فیلم‌های دسته اول که در آن زنان به‌عنوان قهرمانان برجسته هستند را می‌توان به‌سان فیلم‌های دغدغه‌مند که دنبال اثرگذاری یا دستکم تلاش برای بهبود هستند، نامید.

دهه‌ای برای توقیف

شاید در هیچ دهه‌ای به‌اندازه دههِ ۸۰ شاهد توقیف و عدم اجازه اکران فیلم‌های سینمایی نبوده‌ایم. فیلم‌های زیادی به سرنوشت‌های غم‌انگیزی از عدم اکران و توقیف برای یک دهه (همانند فیلم خانه پدری) تا حذف و اضافه‌های بسیار (همانند فیلم پریناز) و عدم اکران برای همیشه (همانند گزارش یک جشن) دچار شدند.

کویر مرگ (اسماعیل براری:۱۳۸۰)، مه بانو (مجید بهشتی:۱۳۸۰)، ده (عباس کیارستمی:۱۳۸۰)، خانه‌ای روی آب (بهمن فرمان آرا:۱۳۸۰)، رأی مخفی (بابک پیامی:۱۳۸۰)، رأی باز (مهدی نوربخش:۱۳۸۱)، ابجد (ابوالفضل جلیلی:۱۳۸۱)، سکوت میان دو فکر (بابک پیامی:۱۳۸۲)، مارمولک (کمال تبریزی:۱۳۸۲)، خواب تلخ (محسن امیر یوسفی:۱۳۸۲)، جزیره آهنی (محمد رسول اف:۱۳۸۲)، طلای سرخ (جعفر پناهی:۱۳۸۲)، وقت چیدن گردوها (ایرج امامی:۱۳۸۲)، به رنگ ارغوان (ابراهیم حاتمی کیا: ۱۳۸۳)، آفساید (جعفر پناهی:۱۳۸۴)، چند کیلو خرما برای مراسم تدفین (سامان سالور:۱۳۸۴)، سفر به هیدالو (مجتبی راعی:۱۳۸۴)، نسل جادویی (ایرج کریمی:۱۳۸۴)، فصل ممنوعه (فریبرز کامکاری:۱۳۸۴)، نیومانگ (بهمن قبادی:۱۳۸۵)، آبادان (مانی حقیقی:۱۳۸۵)، نقاب (کاظم راست‌گفتار:۱۳۸۶)، آفساید (جعفر پناهی:۱۳۸۶)، سنتوری (داریوش مهرجویی:۱۳۸۶)، صدسال به این سال‌ها (سامان مقدم:۱۳۸۶)، تسویه‌حساب (تهمینه میلانی:۱۳۸۶)، شکارچی (رفیع پیتز:۱۳۸۷)، دویدن در میان ابرها (امین فرج پور:۱۳۸۷)، ترانه تنهایی تهران (سامان سالور:۱۳۸۷)، خستگی (بهمن معتمدیان:۱۳۸۷)، باد ما را خواهد برد (عباس کیارستمی ۱۳۸۸)، زمهریر (علی روئین‌تن:۱۳۸۸)، کسی از گربه‌های ایرانی خبر ندارد (بهمن قبادی:۱۳۸۸)، زیرآب (سپیده فارسی:۱۳۸۸)، به امید دیدار (محمد رسول اف:۱۳۸۹)، اوریون (علی زمانی عصمتی:۱۳۸۹)، نزدیک‌تر از آشنا (رضا سرکانیان:۱۳۸۹)، گزارش یک جشن (ابراهیم حاتمی کیا:۱۳۸۹)، پریناز (بهرام بهرامیان:۱۳۸۹)، خیابان‌های آرام (کمال تبریزی:۱۳۸۹) و خانه پدری (کیانوش عیاری:۱۳۸۹) لیست بلندبالای فیلم‌های توقیفی در دهه ۸۰ است.

اجتماع آیینه سینما

دهه ۸۰ مثال بارزی از تأثیر شرایط اجتماعی بر شکل‌دهی فضای تولید و خروجی آثار سینمایی است. بر اساس شرایط اجتماعی-سیاسی در این دهه (به‌ویژه از نیمه دوم که دوران اصلاح‌طلبان پایان‌یافته و قدرت اجرایی به اصول طلبان و محافظه‌کاران واگذار می‌شود) شاهد هستیم که توقیف‌ها و سخت‌گیری‌هایی که در دوره‌ها و دهه‌های پیشین عاملی برای گسترش حوزه‌ها و مفاهیم و تنوع آثار بود در این دوره دست و پای تولیدکنندگان و سینماگران را بسته است.

خودآگاهی و عمل‌گرایی به‌عنوان ویژگی شخصیت‌های قهرمان زن در فیلم‌های پرفروش دهه ۸۰ را می‌توان وجه برجسته تولیدات در این آثار برشمرد که این وضعیت در مقایسه با انفعال قهرمانان مرد نشان از نوعی گسست در وضعیت قهرمانان داستان دارد. قهرمان در اواخر دهه ۸۰ مایه‌های اعتراضی و مقابله‌ای سال‌های اولیه خود را از دست می‌دهد و به قهرمانی بی‌غم و عاشق‌پیشه بدل می‌شود.

در اوایل دهه ۸۰ حاکمیت به طبقه متوسط و آرا و اندیشه‌های آن‌ها اهمیت می‌داد و به همین نسبت مردم نیز به آنچه در دوروبرشان می‌گذشت، حساس بودند. آن‌ها باوجود مشکلات معمول از مسائل اجتماعی گرفته تا اقتصادی، چشم‌اندازی امیدوار از آینده داشتند و برای بهبود وضعیتشان تلاش می‌کردند؛ اما کم‌کم از اواسط این دهه تا سال‌های پایانی آن به دلایلی که توضیح داده شد، دچار نوعی انفعال شدند، امیدشان را برای بهبود از دست دادند و در رؤیابافی و خیال‌پردازی غرق شدند. با بررسی این قهرمانان می‌توان به این جمع‌بندی رسید که آن‌ها دیگر ترجیح می‌دهند به‌جای مقابله با شرایط ناخوشایند سیاسی، اقتصادی و روانی خوش باشند، بخندند و از زندگی لذت ببرند.

منابع

تصویر قهرمان در سینمای عامه‌پسند دهه ۱۳۸۰، اعظم راودراد و طاهره رحیمی، فصلنامه جامعه‌شناسی هنر و ادبیات، دوره ۷ شماره ۲، پاییز و زمستان ۱۳۹۴.

مجله ۲۴، همشهری، سینما و تلویزیون، شماره ۵۵، مهرماه ۱۳۸۹، شماره شابک: ۱۷۲۵–۵۷۸۸، تاریخچه ممیزی سینما در ایران/ فیلم، کاغذ، قیچی، نویسنده احسان رضایی، صفحه ۳۲ تا ۳۴.

تاریخ سینمای ایران (از آغاز تا سال ۱۳۵۷) نوشته مسعود مهرابی، نشر نظر

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه