تعلیم و تربیت همیشه باهم

تعلیم و تربیت همیشه باهم

در این که خانواده اولین محیطی است که شخصیت اصلی کودک در آن شکل می گیرد و در این محیط انسان به موجودی اجتماعی تبدیل می شود، شکی نیست اما مدرسه به عنوان مکانی که دانش آموز بیشترین اوقات خود را در آن می گذراند و شایستگی، شکست، موفقیت و طرد شدن را تجربه می کند، بیشترین تاثیر را در بهداشت روانی دانش آموز دارد.

در حال حاضر مشکلات مربوط به بهداشت روانی دانش آموزان بر پیشرفت تحصیلی آنان بسیار موثر است و برای افرادی چون معلمان و سایر شاگردان پیامدهایی به دنبال دارد که این مشکلات در صورت عدم رسیدگی می تواند اثرات درازمدتی ایجاد کند و منجر به تعلیم و تربیت گسیخته شود. نمونه آن، تنبیه دانش آموزان و اهمیت دادن زیاد به نمره در بسیاری از کلاس های درس است. در بعضی مدارس دانش آموزان برای موفق نشدن ممکن است تنبیه شوند غافل از این که از نظر بهداشت روانی عدم موفقیت به خودی خود مضر است، چه رسد به این که توام با تنبیه باشد یا زمانی که نمره بالا گرفتن به عنوان اولویت مدنظر قرار می گیرد دانش آموزان به رقابت شدید ترغیب می شوند در حالی که هدف از تحصیل علم چیزی غیر از برتری جویی و غلبه بر دیگران است.

همچنین هیجاناتی از قبیل اضطراب، ترس و خشم می تواند به انزواجویی و سایر مشکلات رفتاری دانش آموزان بینجامد و مانع یادگیری بهینه در آنان شود. به عنوان مثال، طرد شدن از سوی همکلاسی ها می تواند به کاهش عزت نفس، انگیزش ضعیف و عملکرد تحصیلی ضعیف منجر شود که به نوبه خود می تواند به افزایش سطح آسیب پذیری دانش آموز و افزایش احتمال شکست تحصیلی و افسردگی بینجامد.

در حال حاضر بیشتر دانش آموزانی که مشکلات بهداشت روانی دارند، هرگز به خدمات تخصصی دسترسی ندارند. همچنین بسیاری از معلمان آگاهی زیادی درباره مسائل بهداشت روانی دانش آموزان ندارند و فاقد مهارت های لازم برای مقابله با این گونه مسائل هستند.

مهم ترین دشواری های رفتاری مربوط به دانش آموزان عبارتند از:

ـ دانش آموزان کمالگرا

ـ دانش آموزان ضعیف

ـ دانش آموزان پرخاشگر

ـ دانش آموزان بی دقت و حواس پرت

ـ دانش آموزان خجالتی یا منزوی

دانش آموزان کمالگرا  هرگز از عملکرد خود راضی نمی شوند. آنها همیشه از این که مبادا مرتکب خطا شوند، نگرانند و به شیوه افراطی از خطا اجتناب می کنند. دسته دوم (دانش آموزان ضعیف) معمولا به دشواری کار خود را به پایان می رسانند، به کندی پیش می روند و ممکن است اراده خوبی هم داشته باشند اما موفق نمی شوند. دانش آموزان پرخاشگر همیشه با دیگران مخالفت می کنند و دشمنی خود را با رفتارهای تند نشان می دهند و به دشواری کنترل می شوند. مشخصات رفتاری دانش آموزان بی دقت و حواس پرت نیز آن است که در داشتن تمرکز دشواری دارند و به آسانی حواس پرتی پیدا می کنند و این در حالی است که مدرسه توقع دارد دانش آموز دقت و تمرکز طولانی داشته باشد. دانش آموزان خجالتی یا منزوی هم معمولا به کسی آزار نمی رسانند، خوب واکنش نشان نمی دهند و اگرچه از طرف همکلاسی های خود طرد نمی شوند، اما دوست ندارند با آنان ارتباط برقرار کنند.

اکثر معلمان معتقدند، دشواری های رفتاری دانش آموزان از خانواده یا جامعه نشأت می گیرد. در واقع وقتی معلم این مشکلات را به عوامل بیرونی مدرسه نسبت می دهد به این نتیجه می رسد که نمی تواند درباره رفع این مشکلات کاری انجام دهد و این اعتقاد معلم را منفعل می کند و به بهداشت روانی دانش آموزان آسیب می رساند. لازم است معلمان به این مهم توجه داشته باشند که چون دانش آموزان بخش عمده ای از ساعات روزانه خود را در مدرسه می گذرانند، ضروری است آنان (معلمان) با اصول بهداشت روانی آشنا شوند و مسائلی از قبیل ماهیت امراض روانی و علل و روش های پیشگیری را بیاموزند.

رفتار برخی دانش آموزان ممکن است غیرعادی به نظر آید. در این حالت معلم باید آنها را به روان شناس ارجاع دهد. اگرچه معلم قادر به درمان مشکلات و اختلالات روانی نیست، ولی باید به اندازه کافی اطلاعات روان شناسی داشته باشد. مثلا معلم باید بخوبی به حساسیت و رفتار گوشه نشینی و غیراجتماعی دانش آموز توجه کند؛ زیرا این گونه رفتارها بیشتر نشانه یک نوع ناراحتی در دانش آموز است. در اغلب موارد دانش آموزان مبتلا به مشکلات رفتاری گاه برای مدت کوتاهی دچار اختلال در یادگیری نیز می شوند. اختلال های مرتبط با اضطراب از شایع ترین مشکلات رفتاری در دانش آموزان است. دانش آموزان مضطرب به طور فزاینده ای گوشه گیر و منزوی می شوند و برخی از آنان هنگام دور بودن از والدین یا منزل خود احساس اضطراب می کنند. در این صورت باید از طریق ارتباط نزدیک بین متخصصان بهداشت روانی و معلمان و نیز همکاری خانواده دانش آموز به نیازهای آموزشی این دانش آموزان پرداخت.

یکی از شروط آموزگار خوب بودن از لحاظ بهداشت روانی این است که وی با کمال صمیمیت و خلوص نیت دانش آموزان را دوست بدارد و با صبر و حوصله و خوشرویی سعی کند به مشکلات آنها پی ببرد و در حل این گونه مشکلات تا حد ممکن بکوشد. در ضمن معلم خوب باید از لحاظ روانی نیز خود فردی سالم باشد تا رفتارهای او سرمشق دانش آموزان باشد و می باید رابطه میان تعلیم و تربیت و بهداشت روانی را بداند و سعی کند دانش آموز را در بحران ها و مسائل عاطفی، خانوادگی و اجتماعی تا جایی که در توان وی است کمک کند.

برای کاهش اشکالات رفتاری در دانش آموزان، معلمان می توانند همراه با خانواده نقش مهمی ایفا کنند؛ از جمله این که آنها می توانند از طریق صحبت با والدین بدقت از مشکلات دانش آموزان مطلع شوند و از والدین بخواهند در خانه برای بهتر کردن یادگیری یا انجام برنامه های رفتاری دانش آموز بکوشند.

معلمان می توانند به نقاط قوت و ضعف دانش آموزان توجه دقیق کنند تا برای یادگیری بهتر آنان و نیز افزایش سلامت روانی شان، خودباوری را در آنان افزایش دهند.

نتیجتا می توان گفت هدف تعلیم و تربیت تنها آموزش دروس نیست بلکه پرورش جسم و روان را نیز در برمی گیرد و اگر خانواده در درجه اول و مدرسه و جامعه هر یک وظایف خود را بخوبی انجام ندهند، شانس موفقیت دانش آموز در دوره های بعدی زندگی بسیار کم است.

 

تهیه کننده: ام البنین فضل اله زاده

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه