رامبراند؛ نقاش نور و سایه

رامبراند؛ نقاش نور و سایه

رامبراند نقاش هلندی سده هفدهم یکی از برجسته‌ترین هنرمندان تاریخ به شمار می‌رود که موفقیت‌های زیادی را با پرتره‌هایش کسب کرد و نحوه استفاده او از نور و سایه از جمله نقاط قوت کارهایش به حساب می‌آیند.

رامبراند ۱۵ ژوئیه ۱۶۰۶ در لایدن (Leiden) هلند به دنیا آمد و از سال ۱۶۱۲ تا ۱۶۱۶ در مدرسه ابتدایی به تحصیل پرداخت و سپس به مدرسه لاتین در همان شهر رفت تا به مطالعه انجیل و متون کلاسیک بپردازد. تربیت او از همان کودکی با اندیشه‌های دینی در هم آمیخته شد و به همین خاطر هم این نگاه و باور مذهبی سال‌ها بعد در تفکرات این هنرمند خودش را نشان داد. رامبراند در دانشگاه علاقه‌ای به درس نشان نداد، ترک تحصیل کرد و سپس نزد یک نقاش محلی در لیدن، هنر نقاشی را فرا گرفت. از ۱۶۲۰ تا ۱۶۲۵ میلادی، رامبراند به عنوان هنرمند تحت تعلیم ۲ استاد آغاز به کار کرد. استاد اول تا سه سال به آموزش او پرداخت که در این دوره رامبراند تکنیک‌های هنری پایه را از او آموخت. این استاد در کشیدن منظره‌های جهنم تخصص داشت و توانایی‌اش در بازنمایی آتش و روشی که برای نشان دادن بازتاب نور در اشیای اطرافش داشت در کارهای بعدی رامبراند به خوبی قابل رؤیت است. دومین استاد رامبراند به خاطر نقاشی‌های تاریخی‌اش شهرت داشت و به شاگرد خود نیز این ژانر را به خوبی آموخت. این شیوه شامل قرار دادن فیگورهایی از انجیل، تاریخ یا اسطوره‌های تمثیلی در زمینه‌ای پیچیده بود. سپس او در لیدن کارگاه مستقل خود را راه‌اندازی کرد و در همین دوران بود که تأثیرات استاد دومش به خوبی در کارهایش منعکس شد و در موارد زیادی رامبراند ترکیب بندی‌های استاد قبلی خود را از نو می‌ساخت و آن‌ها را به شکلی ماهرانه از آن خود می‌کرد. این شیوه بعدها توسط شاگردان رامبراند هم دنبال شد. نقاشی‌های او در این زمان معمولا کوچک، ولی پرجزئیات بودند. موضوعات مذهبی و اسطوره‌ای بیشتر در بینشان به‌چشم می‌خورد و اولین نمونه‌های کار چاپ فلز او نیز در لایدن ساخته شدند. شهرت جهانی رامبراند به نوعی مدیون انتشار همین کارها بود. او خود را از هم‌عصرانش جدا کرد و به آثار چاپی‌اش با کنترل نور و تاریکی کیفیتی نقاشانه داد. آثار رامبراند خیلی زود با دگرگونی شیوه استفاده از نور به سبکی خلاقانه تبدیل شد. سبک جدید او قسمت زیادی از نقاشی را در سایه پنهان می‌کرد. خودش در این باره می‌گوید در آثارش منبع نور به سرعت در مسیر حرکتش در نقاشی ضعیف می‌شود و نقاطی روشن و قسمت‌هایی از تاریکی عمیق را بر جای می‌گذارد. در ۱۶۲۹، رامبراند به همین شیوه، نقاشی «پشیمانی یهودا و بازگرداندن ظروف نقره» را کشید که نمونه خوبی برای دیدن علاقه او به بازنمایی و کنترل نور در تابلو به شمار می‌آید. یکی دیگر از آثاری که در این زمینه می‌توانیم به آن اشاره کنیم، تابلوی «مجادله پیتر و پل» است که در آن عناصر روشن نقاشی در نقطه‌ای جمع شده و با تنالیته‌های تیره‌تر احاطه شده‌اند. این شیوه بازنمایی، چشم مخاطب را به نقطه کانونی اصلی تابلو کشانده و سپس به سمت جزئیات دیگر هدایت می‌کند. از ۱۶۲۸ میلادی رامبراند شروع به پذیرفتن شاگرد کرد و در طول سال‌ها، هنرمندان جوان بسیاری را برای تعلیم دور خود جمع کرد. گفته می‌شود در این دوران حرفه‌ای، رامبراند حدود ۵۰ شاگرد داشت.

ویژگی بارز

رامبراند که به نقاش تاریکی‌ها شهرت دارد، به عنوان یکی از بزرگ‌ترین نقاشان تاریخ هنر شناخته می‌شود. اگرچه او در دوران حیات خود سفارش‌های هنری زیاد و گاهی گرانی را می‌گرفت، اما آن‌طور که انتظار داشت، مورد توجه عموم مردم قرار نگرفته بود و همانند بسیاری از هنرمندان دیگر آثارش سال‌ها مورد توجه قرار نگرفت. تا آنجایی که امروز آثار رامبراند در معروف‌ترین موزه‌های جهان نگه‌داری و جزو گران‌ترین نقاشی‌های جهان دسته‌بندی می‌شود. او در انتخاب موضوع برای پرده‌های نقاشی دقت کافی به کار می‌برد تا این موضوع‌ها با معیارهای مشخص سازنده سبک خاص و مکتب مورد علاقه‌اش هماهنگی داشته باشد. یکی از ویژگی‌های اصلی نقاشی‌های رامبراند این بود که از دل تاریک‌ها و با تکنیک سایه و روشن، نور خلق می‌کرد. تشخیص اولین تابلوی او کار سخت و دشواری است اما بر اساس اسناد تاریخی گفته می‌شود که اثر "سنگسار کردن استیون قدیس" جزو اولین آثار او محسوب می‌شود. در این اثر بخش سمت چپ تصویر در تاریکی و سمت راست در روشنایی قرار دارد. این نقاش چهره‌های قهرمانان تابلو را کاملاً در پیش زمینه تابلو می‌نشاند و بدین ترتیب، در سیمای بیننده، به محض نگریستن به تابلو، حالت شور و هیجان پدیدار می‌شود. چهره‌ها نیز در تابلوهای رامبراند، آرام و آسوده نیستند، بلکه سرشار از احساس و شور هستند. رامبراند با سبک خاص خود از مرزهای نقاشی روایتگرانه بسی فراتر رفته و حتی مرزهای چنان نقاشی را که می‌توان روایتگری دراماتیک نامید، پشت سرنهاده است. رامبراند لحظه قاطع درام را نقاشی می‌کرد. بنابراین، او نه نقاشی تاریخ نگار یا روایتگر، بلکه درام نگاری جوان بود.

"رامبراند به معنای واقعی جادوگر است و این صفتی نیست که به‌راحتی به کسی داده شود!"؛ این تعبیری است که ونسان‌ ون‌گوگ برای رامبراند، نقاش مشهور هلندی در نامه‌ای به برادرش استفاده کرده است.

آثار

او در طول حیات خود آثار زیادی خلق کرد که برخی عناوین ماندگارتری پیدا کردند. به جز پرتره‌های معروفش، موضوعاتی شامل انجیل، اساطیر و موضوعات تاریخی را انتخاب می‌کرد. تابلوهای او عبارتند از: بازگشت پسر نافرمان، سران صنف پارچه‌فروش، شام در آمادئوس، سلاخ‌خانه، یعقوب در حال تبرک پسران یوسف، پرتره زوجی به نام اسحاق و ربکا، گشت شبانه، دانائه و ضیافت در بلشصر.

 از میان آثار او تابلوی "گشت شبانه" دارای اهمیت ویژه‌ای است. این تابلو که به اشتباه این‌گونه نام‌گذاری شده به هیچ‌وجه یک صحنه شبانه را به تصویر نمی‌کشد و در اصل زمینه‌ نقاشی، روز است. این نام که توسط خود هنرمند انتخاب نشده بود، نخستین بار در پایان سده هجدهم رواج پیدا کرد. در آن زمان نقاشی به خاطر جمع شدن لایه‌های متعدد غبار و لاک جلادهنده به‌طرز قابل ملاحظه‌ای تیره شده بود و ظاهر تصویر به منظره‌ای شبانه شباهت داشت. عنوان دقیق‌تر این تابلو «افسران و مردان همراه کاپیتان فرانتس بانینگ کوخ و ویلهلم فن رویتنبرگ» بوده است. او در این تابلو مردانی را به تصویر می‌کشد که هدفشان دفاع از شهرشان بود. آن‌ها باید از دروازه‌ها محافظت کرده، در خیابان‌ها گشت می‌زدند و نظم شهر را حفظ می‌کردند. کارکرد این نقاشی و تصاویری از این دست، افزایش احساس غرور و وظیفه‌ اجتماعی بود. رامبراند زمانی‌که سفارش این تابلو را دریافت کرد در اوج حرفه خود بود. او سرانجام در چهارم اکتبر ۱۶۶۹ درگذشت.

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه