درباره جورج اورول

درباره جورج اورول

جورج اورول روزنامه‌نگار، منتقد ادبی و شاعر انگلیسی است که توانست تلاش برای زندگی بهتر و آزادی را به انسان بیاموزد. او به خاطر نبوغش در مسائل اجتماعی و مکتب تساوی طلبی تحسین و از سویی دیگر به خاطر عشق به ادبیات به عنوان مرجع تحلیل‌های سیاسی و اجتماعی معرفی می‌شود.

برخی اوقات سالگرد تولد یا مرگ یک نویسنده یا تاریخ چاپ یک کتاب، موقعیتی را فراهم می کند تا با روشن کردن شمعی به بررسی فرهنگ جهانی بپردازیم اما در بیشتر مواقع این شمع تنها پرتو ضعیفی از روشنایی بر نویسنده یا آثارش منعکس می کند. جورج اورول از این دست مشاهیر است که به شهرتی جهانی دست یافت.

«من برای چنین عصری زاییده نشدم/ شما چطور؟» جورج اورول این را می‌گوید. این دو سطر از شعری سروده‌ اوست که خودش در مقاله‌ «چرا می‌نویسم؟» در ۱۹۳۵ میلادی نقل کرده است. جورج اورول نویسنده، روزنامه‌نگار و منتقد انگلیسی، صاحب آثار درخشانی همچون قلعه حیوانات است. او می گوید: «وقتی می‌نشینم که کتابی بنویسم، به خودم نمی‌گویم می‌خواهم اثری هنری به وجود بیاورم. کتاب را می‌نویسم زیرا دروغی هست که می‌خواهم فاش کنم، واقعیتی وجود دارد که می‌خواهم به آن توجه جلب کنم و دغدغه اصلی‌ام این است که به گفته‌ام گوش کنند.»

زندگینامه جورج اورول

اریک آرتور بلر، همان نویسنده‌ای که ما او را با نام مستعار «جورج اورول» می‌شناسیم در ۱۹۰۳ میلادی در خانواده‌ای انگلیسی در هند چشم به جهان گشود. اریک پنج سال در مدرسه موردنظر مادرش درس خواند اما مدرسه را دوست نداشت. به‌خاطر ویژگی‌های خلقی و البته فاصله طبقاتی‌ که او بعدها فهمید، میان او و بقیه شاگردان مدرسه وجود دارد در مدرسه محبوب نبود و همنشینش تنها کتاب‌ها بودند. این بی‌علاقگی به تحصیلات رسمی تا پایان عمر وجود داشت و به همین دلیل برخلاف خواست مادرش، برای پذیرش در دانشگاه اقدامی نکرد.

اریک از ۱۷ سالگی به خدمت پلیس سلطنتی هند در برمه درآمد. کار برای او خوب پیش می‌رفت و پس از چند سال جایگاهش ارتقا پیدا کرد و مسوولیت‌های بزرگی به او سپرده شد. گرچه در همین سال‌ها تنها چیزی که حالش را خوب می‌کرد، اوقات فراغتی بود که به پرسه زدن در کتابفروشی‌ها در آن حوالی می‌گذشت.

 

 

کتاب های جورج اورول

سرانجام اریک شغلش را کنار گذاشت و تصمیم گرفت در میان مردم عادی زندگی کند. او که فقر را خوب می‌شناخت به استقبال زندگی در کنار فقرا رفت و مدتی در محله‌های فقیرنشین لندن و پاریس با شغل‌هایی مثل ظرفشویی در رستوران گذران زندگی می‌کرد. او زندگی یک پلیس را یک روال خسته‌کننده توصیف می‌کرد و حالا زندگی سخت توام با فقر در کنار مردم عادی را بهتر از آن می‌دانست. اریک بلر در همین سال‌ها بود که نخستین کتابش یعنی «آس‌وپاس‌ها در پاریس و لندن» را با نام مستعار «جورج اورول» به چاپ رساند. احتمالا دلیل مشخصی برای انتخاب این نام وجود نداشت، جز اینکه نامی «انگلیسی‌تر» از نام خودش بود. به‌هرحال از این دوره به بعد جورج اورول تبدیل به یک نویسنده تمام‌وقت و بسیار پرکار شد. رمان «روزهای برمه» را هم بلافاصله بعد از «آس‌وپاس‌ها…» روانه بازار کتاب کرد که به طور مشخص از تجربیات زندگی شغلی‌اش در برمه تاثیر پذیرفته بود. پس از آن رمان «دختر کشیش» را نوشت و سپس زندگی، او را به اتفاقات دهه ۱۹۳۰ رساند تا مثل بسیاری از روشنفکران هم‌عصرش برای مبارزه با ژنرال فرانکو در اسپانیا راهی جنگ شود. البته او از کلمه روشنفکر بیزار بود و همیشه روشنفکران را به باد تمسخر می‌گرفت اما در واقع خودش یک روشنفکر واقعی بود. همچنین او را به‌خاطر نقدها و مقالاتش بهترین وقایع‌نگار فرهنگ و ادب انگلیسی در آن عصر نامیده‌اند.

او که با سابقه‌ اشتغال در پلیس سلطنتی در واقع به روح و درون امپریالیسم آگاه شده و بعد هم با حکومتی تمامیت‌خواه جنگیده بود، مصرانه می‌خواست موضعی داشته باشد و اینکه  بخواهد که روی مرزهای مواضع سیاسی حرکت کند، چیزی نبود که به دنبالش باشد. زندگی در روزگار بلاخیزی که او در آن می‌زیست با جنگ‌های جهانی و درگیری‌های داخلی و فاصله‌های طبقاتی سرانجام او را به این نقطه رساند که به یک موضع قاطع برسد: جنگ با توتالیتاریسم (تمامیت‌خواهی). خودش می‌گوید: «هر سطری از هر اثر جدی که از ۱۹۳۶ تاکنون نوشته‌ام مستقیم یا غیرمستقیم برضد توتالیتاریسم و به «هواداری» از سوسیالیسم دموکراتیک بر طبق درک و فهم من از آن نوشته شده است. به نظر من، در دوره‌ای مانند دوران ما، بی‌معناست که فردی به این فکر باشد که می‌تواند از نوشتن درباره‌ چنین موضوعاتی خودداری کند. هرچه فردی از گرایش سیاسی خود آگاه‌تر باشد، این احتمال قوی‌تر است که بدون فدا کردن صداقت هنری و فکری دست به عمل سیاسی بزند.»

او معتقد بود: «هیچ کتابی به‌راستی فارغ از جهت‌گیری سیاسی نیست. خود این عقیده که هنر نباید کاری به کار سیاست داشته باشد، موضعی سیاسی است.» به این ترتیب جورج اورول که از پنج سالگی می‌دانست، روزی نویسنده می‌شود، در پنج سال پایانی عمرش دست به خلق آثاری زد که حالا ما نام او را جدا از این آثار نمی‌دانیم. ابتدا در ۱۹۴۵ میلادی اثر شگفت‌انگیز و ماندگار «قلعه حیوانات» را نوشت و بعد در ۱۹۴۹ میلادی آن را به چاپ رساند. همه آثار جورج اورول و تقریبا همه مقالاتش به فارسی ترجمه شده‌اند.

 

 

سبک رمان های جورج اورول

سبک نگارش رمان های جورج اورول بیشتر به صورت به کارگیری شخصیت های فعال در رمان ها و استفاده از کلمات کوتاه و روان است. رمان های جورج اورول در نیمه اول سده بیستم از شهرت بالایی برخوردار شد. رمان های او همچنان در میان مردم طرفداران خاص خود را دارد و مشهور است. اورول در مقاله چرا می‌نویسم، چهار دلیل برای نوشتن می‌آورد که عبارتند از: خودخواهی محض، شوق زیبایی‌شناختی، غریزه تاریخی یعنی اشتیاق به دیدن همه چیز آن طور که واقعا هست و هدف سیاسی که این مقاله کوتاه دومین، سومین و چهارمین هدف را محقق می‌کند و شاید هم نخستین دلیل را اما فقط اورول می‌تواند، این موضوع را ثابت کند. اورول از آن تیپ نویسنده‌هایی بود که مطالعه و تجربه گنجینه‌ای ابدی در اختیارش گذاشته بود و برای مدت‌های مدید توانست از آن بهره‌مند شود. بنابراین در اعماق زوایای ذهنش و وقتی که در ۶ ماهه آخر عمرش نکاتی را برای کارگزار ادبی‌اش آماده می‌کرد، یادش آمد که هنگام ویرایش رمان روزهای برمه برای انتشارات پنگوئن در ۱۹۴۴ میلادی، هیچ تغییری در متن آن اعمال نکرده بود. 

قلعه حیوانات

رویکردی که اورول هیچ‌گاه دست از آن برنداشت، توجه به «مردم عادی» بود. او می‌خواست هنر را برای خدمت به مردم عادی به کار گیرد اما تجربه و بینش عمیقی که او نسبت به مواضعش داشت، اگر می‌خواست روی کاغذ بیاید، همه‌گیر نمی‌شد و به دست مردم عادی نمی‌رسید. پس هوش سرشار و علاقه‌ کودکی‌اش به کتابخوانی را سرمایه خود کرد و داستانی نوشت که به سبک کتاب‌های کودکان، حیوانات شخصیت‌های آن هستند. این میانبری بود تا درک مفاهیم را برای مخاطب آسان‌تر کند. قلعه حیوانات متاثر از رویدادهای سه دهه نخست سده بیستم است و اورول در آن به‌وضوح به نقد و استهزای حاکمیت شوروی و شخص استالین می‌پردازد. این کتاب همراه با «کتاب ۱۹۸۴ »روی هم به رکورد فروشی رسیده‌اند که برای هیچ‌یک از نویسندگان سده بیستم تکرار نشد. با اینکه تاریخ چاپ کتاب و بستر فکری خلق آن مربوط به دهه‌ها پیش است و حکومت شوروی که اورول در «قلعه حیوانات» از آن انتقاد می‌کند، سال‌هاست به تاریخ پیوسته است، این کتاب هنوز حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. موضوع کتاب بررسی پیامدهای یک انقلاب کارگری به‌خصوص نیست، بلکه به سرنوشت مبارزات بشر و قدرت‌طلبی او می‌پردازد که در تاریخ نه ابتدا و نه احتمالا انتهایی دارد. شهرت قلعه حیوانات تا آنجاست که برخی جملات کتاب به‌شکل ضرب‌المثل در زبان انگلیسی استفاده می‌شوند. معروف‌ترین جمله هم این است: «همه حیوانات با هم برابرند اما برخی برابرترند.»

هریک یا هر دسته از شخصیت‌های کتاب در واقع نمادهایی هستند که مصداقشان در جهان بیرون با اشاره‌های نویسنده کاملا قابل‌شناسایی است. دقیقا به خاطر همین اشاره‌های بی‌پروا، پنج سالی طول کشید تا کتابفروشی‌ها در سراسر دنیا جسارت ارائه آن را داشته باشند و کتاب به شهرت برسد.

وداع اورول با دنیا

اریک به دلیل بیماری ریوی که داشت، راهی بیمارستان شد و در آن زمان جورج اورول وصیت نامه ای در خصوص مرگ خویش نوشت. در وصیت نامه ذکر شده بود که روی سنگ قبرش نامی از جورج اورول برده نشود، پیکر او سوزانده شود و خاکسترش در دهکده ساتن کورتینی به خاک سپرده شود. جورج اورول در  ۱۹۸۴ میلادی چشم از جهان فرو بست.

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه